هیچ اپراتوری آنلاین نیست. در حال حاضر با استفاده از صفحه تماس با ما می توانید سوالات خود را مطرح کنید.
    سبد خرید خالی است.
    ارسال نظر
    captcha
    اخرین نظرات
    15 شهريور 00
    من فایل های قبلی رو گوش دادم و سعی کردم به ترس هام قلبه کنم و رابطه ای که توش هستم و ادامه بدم برای اولین بار مطمئن بودم این رابطه شکست نمیخوره و احساس امنیت زیادی داشتم، ولی دیشب بعد از کلی حرفهای عاشقانه طرف مقابلم بهم گفت این رابطه( چون دور از هم بودیم) کار نمیکنه و درواقع از طرف ایشون رابطه تموم شد، از دیشب ۱۰-۱۲ بار از خواب پریدم، بارها از خدا مرگ خواستم و حتی احساس میکردم اگه زنده به گور بشم احساس امنیت بیشتری دارم و در آغوش زمین فراموش میشم، این اتفاق شاید برای بیشتر از ۱۰ باره که برام میافته، هر بار بلند میشم و سعی میکنم خوشبین باشم بدتر خورد میشم، امروز از اعماق نا امیدی و دلشکستگی این دوره رو تهیه کردم، امیدوارم ترمیم زخمهام بشه
    پاسخ
    -11
    انصراف

    11 تير 00
    من در دوره جدایی تا تعالی یکی از قفل‌های ارتباطیمو فهمیدم با دیدن کودک درونم فهمیدم خیلی آدم کم توقع و قانعی هستم کودک درونم یه دختر بچه ساکت و کم توقع که حتی با کوچکترین چیز هم قانع میشه و فقط میخواد کارهای دیگران رو راست و ریس کنه به این و اون کمک کنه بدون اینکه توقعی داشته باشه و هر قدر هم ازش کار بکشن سکوت می‌کنه و فقط لبخند میزنه ولی از درون ناراحته آخ بمیرم براش وقتی اینطوری دیدم گریه ام گرفت با دستهای کوچولوش چقدر مجبور بود کار کنه. من اولین فرزند بودم بعد من پنج تا خواهر و برادر داشتم و باید هم بچه داری میکردم هم خانه داری هم خرید و مثل بزرگسال باید کار میکردم و حتی یادم نمیاد برام تولد گرفته باشن ما وضع مالی خوبی نداشتیم و پدرو مادرم بیسواد بودن حتی خونه مون آب هم نداشت و من از همون کودکی یاد گرفته بودم به کم راضی باشم و حالا در رابطه هام هم درست همین کارو میکنم بدون داشتن هیچ توقعی فقط سرویس میدم بدون اینکه طرف مقابلم وظایفشو در رابطه انجام بده با کمترین زحمت و بدون هیچ هزینه ای می‌تونه منو بدست بیاره..خانم هروی عزیز ازتون بینهایت ممنونم آگاهمون میکنید خدا خیرتون بده.
    پاسخ
    -4
    انصراف

    farba 1 خرداد 00
    من دارم از دوست پسرم جدا میشم ایشون با اینکه میدونه جونم به جونش بستس اما میخواد ازدواج کنه ومن تو برهه وحشتناکی قرار گرفتم اصلا حاله دلم خوب نیست از نظر مالی هم واقعا دستم تنگه ونمیتونم دوره جدایی تا تعالی رو بخرم
    پاسخ
    -27
    انصراف
    کوبیسم 10 تير 00
    عزیزم از فایل های رایگان کانال استفاده کن، دستاوردهارو گوش کن و هشتگ جدایی تا تعالی رو بزن توی کانال و تکست های مربوطش رو بخون من ب همین طریق فقط با دنبال کردن کانال و پیج اینستا بدون اینکه دوره رو تهیه کنم ازش دستاورد داشتم
    -9

    farba 1 خرداد 00
    من دارم از دوست پسرم جدا میشم ایشون با اینکه میدونه جونم به جونش بستس اما میخواد ازدواج کنه ومن تو برهه وحشتناکی قرار گرفتم اصلا حاله دلم خوب نیست از نظر مالی هم واقعا دستم تنگه ونمیتونم دوره جدایی تا تعالی رو بخرم
    پاسخ
    -10
    انصراف

    فرزانه یزدی 1 خرداد 00
    الان مدت چهار ماه هست که کل دوره ها رو تهیه کردم و دارم کار میکنم منتها یه مسئله ای خیلی اذیتم میکنه اینه که خانوادم مخصوصا خواهرم مدام به من میگه از وقتی داری این دوره ها رو کار میکنی مثل دیوونه ها شدی تحقیرم میکنه و مسخرم میکنه نمیدونم من چه مشکلی دارم چرا اینو بهم میگه چرا اذیتم میکنه
    پاسخ
    -25
    انصراف

    s 26 آذر 99
    من الان با دوست پسرم هستم و بعد از دورهایی که کامل گوش دادم الان رسیدم به این دوره مناسب من هست یا نه؟؟؟؟
    پاسخ
    -10
    انصراف

    ساناز 21 آذر 99
    سلام خانم هروی درسواره قانون استغنا و دوره جدایی تا تعالی خیلی خیلی به من کمک کرد به خاطر خیانتی که به من شد یک سال از همسرم جدا به‌همراه دو فرزندم زندگی می‌کردم وقتی دوره ها رو شروع کردم به خاطر بچه ها سعی کردیم که دوباره یک زندگی را از نو بسازیم الان داریم با هم زندگی می‌کنیم و روز به روز همه چیز داره بهتر میشه بحثی بین من و همسرم اتفاق افتاد و به من گفت که من در این زندگی موندنی نیستم و این باعث شد من به شدت به هم بریزم و دوباره کاهشی عمل کنم در حین عصبانیت همش به خودم می گفتم چرا اینقدر عصبانی می شی؟! سعی کردم که بفهمم دلیل این همه عصبانیت من چه چیزی هست. سعی کردم از تمرین های قانون استغنا و دوره ها استفاده کنم من ریشه های این عصبانیت شدید رو پیدا کردم و فهمیدم به خاطر ترس از دست دادن فرزندانم و ترس از تنهایی و بی پولی بود به خودم اومدم وارتباطم رو باخدا برقرار کردم،گفتم که خدا، حافظ من هست و امکان نداره که من رو تنها بذاره و بعد از این موضوع خیلی احساس آرامش کردم وقتی که من تونستم خودم رو به آرامش و ارتباط با خدای خودم دعوت کنم و عمیقاً به مشکلم فکر کنم رفتار همسرم کاملاً متفاوت شد و اظهار پشیمانی کرد و خواست که اون رو ببخشم تونستم احساس حسادت و حسرت ای را که نسبت به یکی از اقوام داشتم رو کنار بزارم و دیگه با این موضوع خودم رو آزار ندم احساس بی ارزشی و بی لیاقتی خیلی زیادی داشتم و این باعث شده بود برای ازدواجم فردی رو پایین تر از سطح خودم انتخاب کنم و من تونستم این احساس بی ارزشی رو در درون خودم ببینم و دارم روش کار میکنم با دوره جدایی تا تعالی با کودک درونم ارتباط برقرار کردم دائما سپاسگزار پروردگارم هستم و این سپاس گزاری در زندگی من معجزها کرده فهمیدم که هیچ وقت قدردان همسرم نبودم و خوبی های اون رو نمی دیدم و شاید این یکی از دلایل جدایی ما بود و من قدردان بودن را از درسواره قانون استغنا یاد گرفتم و تونستم خوبی های ایشون رو ببینم و می بینم وقتی که روی خوبی هاش تمرکز می کنم چطور رفتارش تغییر میکنه و برای همین هست که الان تونستیم زندگی جدیدی رو با هم درست کنیم، زندگی که احترام در آن زیاد است و من احساس ارزشمندی زیادی رو در این زندگی دارم تونستم ورزش و مطالعه کتاب رو وارد زندگیم کنم دوره ها من رو با یک دنیایی از علم مواجه و معرفی کرد من تونستم هزاران نویسنده و کتاب خوب رو پیدا کنم من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم اما هیچ وقت این اعتقادات درونی و سپاسگزاری که الان دارم رو نداشتم
    پاسخ
    -5
    انصراف

    Victoria 5 آذر 99
    وقت بخیر اولین دستاوردم آگاهی بود، آگاهی به اینکه جذابیت درونی در حد خوبی داشتم ولی متوجه نبودم، تمام افرادیکه به هر عنوانی وارد زندگی من شدن از حس کشش زیاد و احساس امنیت و آرامش در کنار من صحبت کردن، دوستان و فامیل و همسر سابقم و خیلیها، حتی مراجعینی دارم که از شهر دیگه به سختی میان و هزینه ویزیت رو هم پرداخت میکنن ولی وقتی داخل اتاق میان بیان میکنن که مشکلی نیست و سلامت هستن فقط اومدن ده دقیقه صحبت کنیم تا انرژی بگیرن بعد از شنیدن فایلهای جذابیت متوجه شدم ناخوداگاه دستورات رو اجرا میکردم اینکه فرد ساکتی هستم و خیلی کم حرفم، غیبت و تهمت نمیزنم ، خواسته های زیادی ندارم و خیلی از امیال غیرضروریم رو نادیده میگیرم هرگز در زندگی ادما تجسس نمیکنم، فعالم و تنبلی ندارم، ورزش میکنم و .... ولی بخاطر اتفاقات تلخ زندگی شاید از خودم دور شدم و متاسفانه اجازه دادم نفرت از اون ادم انرژیمو کاهش بده،ممنونم که پنجره ای به روی من باز کردید.تو همین چند روز خیلی ارومتر شدم، گفتگوی ذهنیم و تنفرم نسبت به اون شخص کمتر شده و خوشحالم که حال خودم بهتره
    پاسخ
    -3
    انصراف

    بهاره 26 آبان 99
    سلام و خسته نباشید به همه عزیزان خانواده زندگی سالم من این دستاورد دومی هست که ظرف مدت کمی دارم براتون میفرستم انقدر حال دلم خوبه و هر روز خدارو شکر میکنم برای این نقطه عطف زندگیم مثل تشنه ایی هستم که هر چی بیشتر از این جام اگاهی مینوشم سیراب نمیشم و چه لذت بخش سفر خودشناسی و از اون لذت بخش تر اینکه تو‌این راه تنها نیستیم ممنونم از همه اموزه های نابتون... ممنون از اینکه ما رو به خدای خودمون نزدیک‌کردین من همیشه رابطه خوبی رو با خدای خودم داشتم اما حالا خیلی خیلی احساس نزدیکی و یکی شدن به اون منبع حیات رو دارم خدا حفظتون کنه و هزار بار شکر که هستین.
    پاسخ
    -3
    انصراف

    بهاره 19 آبان 99
    سلام خانوم هروی عزیز من فقط میتونم بگم خیلی ممنون بخاطر همه زحماتتون و ممنون از دوستانی که در این راه به شما کمک میکنند امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشین
    پاسخ
    -2
    انصراف

    Narjes 14 آبان 99
    خانوم هروی عزیزم سلام دعا میکنم امشب که یه روز خیلی زود پولی بدستم بیاد که بتونم به راحتی بدون فکر کردن به مسائل مالی دیگه ام این دوره رو تهیه کنم با شنیدن و خوندن دستاورد های این دوره امیدوار میشم که من هم میتونم از دل مسئله امروزم بیام بیرون و حلش کنم به امید اون روز... بابت حضورتون و تمام نکات رایگانی که در اختیارمون می گذارید توی کانال ممنونم ازتون من اینستا ندارم اما کانال اتون جذاب ترین بخش تلگرام من هست ک دنبالش میکنم
    پاسخ
    -2
    انصراف

    غزل 11 آبان 99
    سلام خانوم هروی عزیز من نزدیک به سه چهارماهه ازدواج کردم و دقیقا همونطور که گفتید ازدواج پر از چالش های متفاوتی هستش که انگار درس جدید به ما میده و اگر درس نگیریم وارد تقدیر تکرار شونده ای میشیم . من تلاشمو میکنم که هرچی رخ میده الماس درون اون رو بکشم بیرون و اون رنجی که میکشم تو اون مسئله خالی و بدون هیچ نتیجه ای نمونه.یکی از مهم ترین چیزهایی که پیداش کردم ،اینه که من همیشه تلاش میکردم شبیهه مادرم نباشم چون مادرم دختر به روزی بود و بعد از ازدواج با پدرم تمام دستاوردها و برنامه هایی که برای آینده داشتو گذاشت کنار و خودشو وقف زندگی بچه هاش و پدرم کرد. همه چیزو در پدرم میدید و با کوچکترین بی توجهی احساس خلا میکرد . تمام تلاشم رو میکردم شبیه مادرم نباشم ولی ناخوداگاه تو روابطم همین پیش میومد .طوری که طرف مقابلم میگفت میدونم تو چیا داری ..و من بعد از هر عمل خوبی بعد هر هدیه...به یک دقیقه نکشیده فکرای دیگه ای به سرم میزد.که نکنه دوستم نداره .دقیقا مثل یه عقده ی منفی و کامپلکس عمل میکرد.یا اینکه طرف مقابلم مثل آینه درون منو بهم نشون میداد اعمالی رو انجام میداد که انقدر تلخ و آزار دهنده بود که من به جای اینکه ببینم درونم هستش به این ایمان میاوردم بی ارزشم . مدت زیادی تنهاییی تجربه کردم و روی فایلا کار کردم و وارد یه رابطه ی فوق العاده شدم بعد از چالش چهارماهه دقیقا کسی تو زندگیم اومد که تو چالش چهارماهه نوشته بودم. ازدواج خیلی خوبی داشتم بابتش شکرگزارم ادمی که روبروم هست مدام بهم میگه تو شبیه یه معجزه ای چقدر انرژی داری و ازت انرژی میگیرم. و این ری اکشنو از ادمای اطرافم میگیرم که بهم میگن چقدر پر انرژی هستی . در حال حاضر تلاش میکنم که مادرم و پدرم رو ببخشم. چون زمانی که داشتم رو سایه ها کارمیکردم داشتم متوجه میشدم که علت اینکه من برنامه ریزی میکنم و دقیقه ی نود،با کوچیک ترین بهم ریختگیها دلسرد میشم میذارمش کنار چیزیه که از پدرم یاد گرفتم تصمیم گرفتم با تکنیک نامه ی بدون ارسال پدرم و مادرم رو ببخشم و بپذیرم اینها ناخوداگاه تو وجودشون بوده و این دانش رو نداشتن روی خودشون کار کنن (دوره جدایی تا تعالی) همچنان جای کار دارم و تلاش میکنم احساس بی ارزشی نداشته باشم که اتصالم رو از همه ی ادمها حتی از همسرم قطع کنم و امیدمو به خدا فقط ببخشم واتصالم رو محکم تر کنم. مهم ترین دغدغه ترسی که دارم مادر شدن چون مادرم بی نهایت فداکاره و این فداکاری منو از مادر بودن متنفر میکرد. فکر میکردم اگه مادر بشم باید تمام علایقم اهدافم ایندمو بذارم کنار و دارم رو این مسئله کار میکنم .که یک مادر کافی باشم امیدوارم بتونم موفق باشم. ممنونم از شما
    پاسخ
    -7
    انصراف

    مریم 10 آبان 99
    سلام خانم هروی عزیزم خداقوت به شما وتیم همیشه پشتیبان وعالی تون من دوسال پیش با کانال شما اشنا شدم درحالی که از نظر روحی روانی دربدترین وضعیت ممکن به سرمیبردم ... من رابطه عاطفی ام که درمرحله ی خاستگاری بود بهم خورد واون اقا برای همیشه رفت چون خیلی تحت تاثیر حرفهاومخالفت های اشنایان نزدیکش بود ...ومن که بعد چندسال وارد یک رابطه ی اینقدر جدی شده بودم و به شکست انجامید بی نهایت سرخورده شده بودم و درخانواده خجالت زده ازاینکه طرد شده بودم...حس خیلی بدی بود که نه تنها فقط درد طرد شدن بلکه حس ترحم و حتی شادشدن برخی از بهم خوردن رابطه ام واقعا عذاب اور بود....مدتی بعد مادربزرگم که تنها همدم وسنگ صبورم درخانواده بود وازدست دادم ...بخاطر شرایط روحی بد توان کاربیرون نداشتم وواقعا زندگیم یکسال تمام فلج شده بود ....درهمین حین من فایل های صوتی عمومی داخل کانال رو گوش میدادم ،نت برداری میکردم ، با بعضیاش گریه میکردم... کتابهای معرفی شده مثل ۴ اثراز اسکاول شین ،نیمه ی تاریک وجود و...مثل معجزه بودن برام. ومن از همون فایل های عمومی به دستاورد رسیده بودم ، سطح انرژیم افزایش پیدا کرده بود، متواضع تر و ارومتر شده بودم ، دیکه حس قربانی بودن نداشتم و به یک آرامش عمیق درونی رسیده بودم جوری که دیگران از حرف زدن باهام سیر نمیشدن ،ارزو داشتن باهام ساعت ها حرف بزنن ،بارها بهم یاداوری میکردن که چقدر با ارزشم..... زمانیکه میخاستم پکیج جذابیت درونی وعزت نفس رو بخرم چون درمضیقه ی مالی بودم ،باخودم میگفتم نمیدونم ارزش هزینه کردن داره یانه ...ولی هرجوربود تهیه کردم وخریدم وگوش دادم ..... و گفتم ای کااااااش ای کاااش زودتر تهیه میکردم زودتر ازاد میشدم .... من خیلی چیزها یاد گرفتم ،فهمیدم ، وحتی تونستم به دیگران یادبدم خداروشکر.. ارامش مو که هیچوقت نداشتم وبه شما مدیونم وبی نهایت دوستتون دارم وهمیشه براتون دعای خیر میکنم . این ماه تولدم هست وتصمیم گرفتم بسته ی ازجدایی تا تعالی رو به عنوان هدیه تولدم ،خودم به خودم هدیه بدم .وامیدوارم بهترین هدایارو از خداوند شما دریافت کنید .
    پاسخ
    -1
    انصراف

    fatane 7 آبان 99
    سلام به سوده جانم من از طریق مادرم با فایلای شما آشنا شدم اما اوایل اعتقادی نداشتم و فقط گوش میدادم.اون زمان تو بدترین شرایط روحی بودم و تو ۲۹ سالگی با وجود مخالفت ها و هشدارهای همه ی خانواده و دوست آشنایان به خاطر ناپختگی و عجله برای ازدواج، هرباجی دادم تا به این اقا رسیدم. جدا شدم و پشیمون نیستم چون کلی مشاوره رفتم و هر روشیو انجام دادم ولی به بن بست خوردم. دوره ی جذابیت درونی و از عزت نفس تا اعتماد به نفسو گرفتم ساعت ها فایلارو گوشی میدادم ،نت برداری میکردم گریه میکردم. تحولات از روزهای اول شروع شد. روی خودم کار میکردم تا تا اینکه متحول شدم. از پکیج ها فهمیدم حس طرد شدگی دارم توی دوره جدایی تا تعالی بیشتر بهم تلنگر خورد و کودک ۲ساله ی خودمو که طرد شده بودو اونجا پیدا کردم. طلاقم سنگین بود و میترسیدم بگم مطلقم.اوایل خیلی سخت گذشت،همیشه حس قربانی بودن داشتم. توی زندگی مشترک ،توهین خیانت اعتیاد به الکل ،نادیده گرفته شدن و.. رو تجربه کردم ولی وقتی اومدم بیرون با خاک یکی شده بودم یعنی هیچی ازم نمونده بود.عزت نفسم پایین بود. بعد۵.۶ ماه کاملا همسر سابقمو بخشیدم و براش بهترینارو خواستم و میگفتم متشکرم ازت که منو از یه انسان خام ،تبدیل به این انسان قوی تبدیل کردی.اگر من اونقدر خرد نمیشدم الان تبدیل به این ادم‌نمیشدم.الان ادمی هستم که دیگه از تنهایی نمیترسم .صمیمی ترین دوستامو از دست دادمو نترسیدم.همه جا تنهایی میرفتم حتی اتاق عمل.دیگه خم به ابرو نمیاوردم و با وجود سختیش ادامه میدادم. دوره ی جزیره گنجو گوش دادم. خیلی متحولم کرد و به خدا نزدیک تر شدم واون لحظه بیشتر از همیشه تقاضا میکردم و به خواسته هام رسیدم. اولین بار چالش سه ماهه رو برای کارم شرکت کردم . وپیشرفت خوبی داشتم و روحیم عوض شد و ذهنم متحول شد و برگشتم به گذشته که چقدر علاقه به این کار داشتم.و انرژی عجیبی بهم میداد. هرروز باشگاهمو تو هر وضعیتی میرفتم و هدف داشتم .زبانو بدون هیچ کلاسی به طور جدی ادامه میدم و امتحان دادم و بار اول این امتحانو قبول شدم تو چالش۴ماهه بعدی،تمام خواسته هایی که از رابطه داشتم رو نت برداری کردمو کسی وارد زندگی من شد.من از بچگی آرزو داشتم خارج از ایران‌مخصوصا انگلیس زندگی کنم و این آقا اقامت انگلیسو داشت.با طلاقم مشکلی نداشتن و محبت و حمایت میکنن.همیشه میگفتم چطوری به خانمها جواهرات میدن و براشون وقت میذارن.انگار خوابه برام... این اقا برام جواهرمیخره و وقت برام میذاره.حرفایی بهم میزنه که انگار شما دارید از زبون اون اقا بهم‌میگید. نه ماه همو ندیده بودیم، تو ناامیدی من این اقا اومد و در عرض دوماه عقد کردیم.هرچی که میخواستم در وجود این اقا هست الان میفهمم که باید اون شکستو میخوردم تا بتونم انقدر بزرگ بشم و تغییر مدار بدم تا بتونم همچین آدمیو جذب کنم و خیلی خوشحالم.هرروز بیشتر تلاش میکنم و یادگرفتم از قانون استغنا که باید شکرگزار باشم.بعد از دوره ی عشق حقیقی دیدم که من تازه دارم معنی عشق حقیقی رو میفهمم،تازه دارم تجربش میکنم. هربار که دوره هارو مرور میکنم یه سری چیزهای جدید یاد میگیرم. انگار هرچی اگاه تر باشم بیشتر اطلاعات میگیرم و در آخر میخواستم بگم ،بچه ها منم روزهای تاریک زیادی داشتم .دوری ها و تنهایی های زیادی رو داشتم ولی بازم ادامه میدم و دوره هارو ادامه میدم و کنار نگذاشتم. ارامش بیشتری دارم ..بحران ها شاید منو بهم بریزه اما خوردم نمیکنه و سریع بلند میشم و آگاه هستم و سایه هامو میبینم . ممنونم از شما و اموزش های بی نظیرتون
    پاسخ
    -2
    انصراف

    شیرین 5 آبان 99
    سلام خانوم هروی نازنین من یکسال و نیم قبل سفرم با درد جدایی خیلی شدید آغاز شد، من 6سال هست که از همسرم جدا شدم و بعد از اون تمام روابطم کوتاه مدت بود و مدام تحقیر میشدم و بی ارزش بودم و اذیت میشدم یک شب کلی گریه کردم و از خدا کمک خواستم که از این وضع نجاتم بده صبح با کانال آشنا شدم، دوره جذابیت درونی و عزت نفس تا اعتماد به نفس رو بدون تردید تهیه کردم و دیدم وای که چقدر اشتباه داشتم، از رابطه هیچی بلد نبودم، خودم خودم رو دوست نداشتم، روی خودم کار کردم با آقایی آشنا شدم و اون آقا اولش حرف ازدواج زد چون من روی خودم کار کرده بودم و اون بهم میگفت تو همونی هستی که من همیشه توی رویاهام دنبالش بودم، من بعد از گذشت چند وقت دنبال برگشتم به همون آدم سابقی که بودم و تمارین رو رها کردم و این واقعا عذاب اور بود چون از چشم اون اقا افتادم و بی ارزش شدم و باج زیادی دادم اون اقا بمونه ولی رفت من شروع کردم به شناخت خودم، پیدا کردن خودم و بفهمم اینکه خودت رو دوست داشته باشی یعنی چی ؟ با درسواره احترام به خودم تا حدی فهمیدم ولی کافی نبود، دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و خیلی برای من فوق العاده بود، باعث شد که من گذشته ی خودم رو با خانواده م اصلاح و درک کنم، تونستم دیدم رو تغییر بدم و معجزه کرد برای من و خیلی آرومم کرد دنبال پیدا کردن خدا بودم و تصمیم گرفتم رابطه ام رو با خدا پیدا کنم و الان خد ا برای من بهترین رفیق و هم صحبته و خدا رو الان پیدا کردم و حسش میکنم و ازش خواستم آدمی که مناسبم هست وارد زندگیم کنه وارد چالش چهارماهه شدم، آقایی که ترکم کرده بود برگشت و ازم بخشش خواست و میخواست که بهش فرصت بدم، تموم کسانی که در گذشته ترکم کرده بودند برگشتند و بهم پیشنهاد ازدواج دادند ولی من هیچ کدوم رو قبول نکردم من چند سال قبل با آقایی رابطه خیلی عالی داشتم، اون اقا درک خیلی بالایی داشت، توی سخت ترین روز هام کنار من بود ولی من کاملا فراموشش کرده بودم هیچ خبر و نشونه ای ازش نداشتم و توی این چالش این اقا دوباره به طرز خیلی جالبی دوباره وارد زندگی من شد و شماره من رو هنوز داشت و باهام تماس گرفت و بهم گفت که من چهار ماهه که دارم دنبالت میگردم، میترسیدم شاید ازدواج کرده باشی ، تو تنها کسی هستی که من دنبالش بودم و میخواستم بهش پناه ببرم و فقط دنبال تو بودم که تو رو پیدا کنم و از خدا میخواستم پیدات کنم و این برای جفت مون شگفت انگیز بود، بهم میگفت خدا چرا انقدر بزرگه؟ دائم خدا رو شکر میکرد که منو تونسته پیدا کنه و دوباره به زندگی من برگشته و میگفت من الان تو رو با تمام وجودم درک میکنم، میخوام که تو توی زندگیم باشی، در کنارم باشی و دائم داره از من تشکر میکنه و میگه تو آرام بخش زندگی من شدی، ممنونم که کنارمی ، دیدار فوق العاده ای با هم داشتیم و رابطه خیلی خوبی دارم و همون چیزی هست که از خدا خواستم و تا الان در ارامش کامل بودیم الان خدای خودمو پیدا کردم، خودمو دوست دارم، خدا به زندگیم برکت داده و وارد کار جدیدی شدم و توی این کار سرمایه گذاری خوبی کردم، باورهام با دوره جزیره گنج تغییر کرد و دیدم با وجود خدا در کنار خودم مثل یک ملکه دارم زندگی میکنم و هرروز شاهد معجزات خدا در زندگیم هستم و میدونم آینده ی فوق العاده شگفت انگیز و درخشان پیش روی منه و من الان خودمو لایق بهترینا میدونم ممنون از اگاهی که به مامیدید
    پاسخ
    -2
    انصراف

    zeynab 3 آبان 99
    سلام من 18 سال هست که ازدواج کردم و از همون دوران عقد شاهد خیانت های همسرم بودم ولی چون هیچ اقتداری از خودم نداشتم و باور داشتم که بعد از ازدواج باید هر چیزی رو تحمل کردم، این قضایا رو تحمل کردم و وارد زندگی شدیم و خیانت های همسرم همینطور ادامه داشت و تحقیر و توهین هم بهش اضافه شده بود و خیلی راحت جلوی خودم با خانم های دیگه صحبت میکرد و اگر اعتراضی هم میکردم میگفت اصلا اعتراض های تو مهم نیست، میخوای بخواه، نمیخوای نخوای ولی من این اقتدار رو نداشتم که از این زندگی بیرون بیام ، حتی بچه دار هم شدم و این شد قلابی به پای من که توی این زندگی بمونم 10سال گذشت و من بالاخره برای اولین بار تصمیم گرفتم جدا شم و با خانواده مطرح کردم ولی پدرم اجازه نداد و من هم اقتداری نداشتم و همسرم ازم فرصت خواست و من به اصرار پدرم برگشتم و به شدت از همسرم متنفر بودم و احساس میکردم اگر بمیره هم ناراحت نمیشم و با اصرار های همسرم و فرزند اولم دوباره بچه دار شدم و رفتار های همسرم همچنان ادامه داشت و منم مدام تحمل میکردم و فکر میکردم هیچ کاری نمیتونم بکنم از همسرم متنفر شدم، دچار بی تفاوتی شدم، افسردگی شدید داشتم، سه ماه حتی خنده روی لبهام من نیومد، با هیچ کس حرف نمیزدم، با بچه هام هم در حد ضرورت حرف میزدم، به همسرم میگفتم اگر یه ذره به من محبت کنی افسردگی من خوب میشه ولی نه تنها اینکارو نمیکرد، قهر و تحقیر و توهین هاش بیشتر شد با کانال آشنا شدم، دوره های جذابیت درونی، عزت نفس تا اعتماد به نفس و جزیره گنج رو تهیه کردم، شروع کردم به گوش دادن، روی خودم کار کردم احساس میکردم دیگه از افسردگی من خبری نیست، اقتدارم بالا رفت، مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم، بلند شدم، دوباره خنده هام شروع شد، رفتارم با بچه هام خوب شد، ورزشم رو شروع کردم، خیلی تغییر کردم، به سختی سایه های خودم رو پیدا کردم و روی اونها کار کردم من اصلا آرامش نداشتم، پر از اضطراب و گفتگوی درونی بودم ، اصلا خواب راحتی نداشتم شب ها ولی با فایل ها آرامش پیدا کردم، گفتگوی درونی من تموم شد، دیگه اضطراب ندارم، مشکل فراموشی پیدا کرده بودم که باعث عذابم شده بود ولی الان حل شده همسرم همیشه منو مسخره میکرد، از بس اعتماد به نفس منو پایین اورده بود که من هم فکر میکردم راست میگه و خودمو سرکوب میکردم ولی الان رفتار همسرم خیلی تغییر کرده، حرف هایی میزنه که در طول این 18 سال به من نمیزد، رفتاری با من داره که هیچوقت نداشت و مثل پروانه دور من میچرخه بچه هام خیلی با محبت تر شدند ، مدام میخوان نزدیک من باشند و ازم جدا نمیشن در حالی که قبلا ازم فاصله میگرفتند و همسرم هم واقعا تغییر کرده ارتباط من با درونم احیا شد، نشانه ها رو میبینم و خیلی خوشحالم ، من از بس گریه بودم که اشکم خشک شده بود و 7 سالی بود که اصلا اشک نداشتم حتی یک قطره، بغض میکردم، سر درد شدید داشتم ولی اشک نداشتم اما الان دوباره اشک من داره سرازیر میشه برای نعمت ها و لطف خدا و به همه میخوام بگم اگه روی خودمون کار کنیم واقعا تغییر میکنیم ممنون از وقتی که گذاشتید
    پاسخ
    -1
    انصراف

    katayoon 3 آبان 99
    با چالش۴ماهه خواستگارانی دارم که ایده آل من هستند و مدار مالی به شدت تغییر کرد د از جاهایی که فکرشو نمیکنم برای من پول میاد من پکیج کامل دوره ها رو تهیه کردم و روی خودم کار کردم و بهترین دستاوردم این بود که با خودم به صلح و ارامش رسیدم سلام به همه زندگی سالمی ها با دوره جذابیت درونی فهمیدم دوست داشتن خود یعنی چی و تک تک عوامل عدم جذابیتم رو دیدم و خیلی آرامش گرفتم با دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس طلسم هاو سایه ها و باور های اشتباهم رو دیدم و من نمیتوانم هام رو دیدم و اونها رو برطرف کردم و رابطه من با اطرافیانم خیلی بهتر از قبل شد و تنش ندارم با دوره جزیره گنج ارتباطم با خدا عالی شد و یاد گرفتم خودمو به خدا بسپارم با دوره جدایی تا تعالی اشتباهاتم رو در روابط قبلیم دیدم و مشکلاتم رو دیدم و زندگی من هدفمند شد خواستگارانی دارم که 90درصد معیارهای منو دارند هدایایی زیادی میگیرم از جایی که فکر شو نمیکنم پول و نعمت و فراوانی به من میرسه و مدار مالی من خیلی بالاتر رفته و همه بهم میگن چقدر خوش روزی هستی و توی قرعه کشی های مختلف برنده میشم باتشکر
    پاسخ
    -0
    انصراف

    n 1 آبان 99
    سلام ... امروز كه دارم اينو مينويسم به پهناي صورت اشك ميريزم چون فكر نميكردم يه روزي برسه كه بگم من لايق زندگي كردن هستم...من از بچگي ترس از طرد شدن و تنهايي داشتم و به شدت احساس ميكردم كسي منو نميخواد واسه خيلي وابسته بودم اما به خانواده اي كه از لحاظ احساسي به شدت سرد بودن هميشه فكر ميكردم منو به فرزند خوندگي قبول كردن انقدر كه سرد بوديم با هم و من هم خيلي احساس و هيجاني و تمام دوران بچگي به خونه ي مادر بزرگم پناه ميبردم (هميشه يه ساك داشتم كه ميرفتم اونجا) واسه همين تمام هيجانات من رفت سمت منفي بودن و سركوب شدن و تو هر رابطه اي ميرفتم همش منو ول ميكردن منم احساس افسردگي داشتم همش و گريه ميكردم و هميشه داشتم التماس ميكردم كه با من بمونن يا يكي بلاخره منو بخواد و به همه ي آدما باج ميدادم ،،،،و با اينكه شرايط اجتماعي خوبي داشتم هميشه هيجاناتم افراطي به يه سمتي ميرفت مثل الكل و سيگار و ....و هيشه عصباني و همينا باعث شد تشديد بشه و دچار حملات عصبي بشم بعد از حملات اضطراب شديد و افسردگي داشتم طوري كه ديگه از خونه بيرون نميرفتم حتي فكر ميكردم تنها تو خونه نباشم چون خيلي خطرناكه از همه خشم داشتم و كسي منو نميفهميد حتي كسي نميدونست اين حالو دارم ،ديگه نه عزت نفسي ،نه دوستي هيچي برام نمونده بود چون خيلي غرق شده بودم تو حالم و همه يه جوري تنهام گذاشتن ،،يه جا تو زندگي فلج شدم يگه تو زندان ذهنم يعني حتي مثل يه آدم آهني بودم ،،با كتاب اسكاول شين شروع كردم يه كم آرامش گرفتم در حدي كه بتونم فقط غذا بخورم چون انقدر اضطراب داشتم كه هيچي نميخوردم ،،بعد چند بار خوندمش و يه جمله بود كه ميگفت (جايي كه راه نيست خدا واه باز ميكنه ) به اين جمله اعتماد كردم و كم كم كتاباي ديگه سر راهم قرار گرفت بعد يه كم پادكست اتفاقي و خودم شروع كردم به خوندن و تحقيق كردن هم كتاباي فارسي هم انگليسي و خيلي تلاش كردم و تو اين مسير با شما آشنا شدم ،كسي از خانواده تمام فايل هاي صوتي شمارو به من هديه داد و من خيلي رو خودم كار كردم،،،از دل شراطي گذشتم كه واقعا سخت بود ،خيلي سخت ،زير فشار داشتم له ميشدم ولي وايسادم و تونستم با كمك فايل هاي شما خودمو پيدا كنم الان خيلي خوشحالم كه تونستم به جايي برسم كه بگم خدايا شكرت من لايق زندگي هستم و به خانوادم محبت ميكنم و عشق ميدم و اونا هم به من همينطور.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    n 30 مهر 99
    سلام ... امروز كه دارم اينو مينويسم به پهناي صورت اشك ميريزم چون فكر نميكردم يه روزي برسه كه بگم من لايق زندگي كردن هستم...من از بچگي ترس از طرد شدن و تنهايي داشتم و به شدت احساس ميكردم كسي منو نميخواد واسه خيلي وابسته بودم اما به خانواده اي كه از لحاظ احساسي به شدت سرد بودن هميشه فكر ميكردم منو به فرزند خوندگي قبول كردن انقدر كه سرد بوديم با هم و من هم خيلي احساس و هيجاني و تمام دوران بچگي به خونه ي مادر بزرگم پناه ميبردم (هميشه يه ساك داشتم كه ميرفتم اونجا) واسه همين تمام هيجانات من رفت سمت منفي بودن و سركوب شدن و تو هر رابطه اي ميرفتم همش منو ول ميكردن منم احساس افسردگي داشتم همش و گريه ميكردم و هميشه داشتم التماس ميكردم كه با من بمونن يا يكي بلاخره منو بخواد و به همه ي آدما باج ميدادم ،،،،و با اينكه شرايط اجتماعي خوبي داشتم هميشه هيجاناتم افراطي به يه سمتي ميرفت مثل الكل و سيگار و ....و هيشه عصباني و همينا باعث شد تشديد بشه و دچار حملات عصبي بشم بعد از حملات اضطراب شديد و افسردگي داشتم طوري كه ديگه از خونه بيرون نميرفتم حتي فكر ميكردم تنها تو خونه نباشم چون خيلي خطرناكه از همه خشم داشتم و كسي منو نميفهميد حتي كسي نميدونست اين حالو دارم ،ديگه نه عزت نفسي ،نه دوستي هيچي برام نمونده بود چون خيلي غرق شده بودم تو حالم و همه يه جوري تنهام گذاشتن ،،يه جا تو زندگي فلج شدم يگه تو زندان ذهنم يعني حتي مثل يه آدم آهني بودم ،،با كتاب اسكاول شين شروع كردم يه كم آرامش گرفتم در حدي كه بتونم فقط غذا بخورم چون انقدر اضطراب داشتم كه هيچي نميخوردم ،،بعد چند بار خوندمش و يه جمله بود كه ميگفت (جايي كه راه نيست خدا واه باز ميكنه ) به اين جمله اعتماد كردم و كم كم كتاباي ديگه سر راهم قرار گرفت بعد يه كم پادكست اتفاقي و خودم شروع كردم به خوندن و تحقيق كردن هم كتاباي فارسي هم انگليسي و خيلي تلاش كردم و تو اين مسير با شما آشنا شدم ،كسي از خانواده تمام فايل هاي صوتي شمارو به من هديه داد و من خيلي رو خودم كار كردم،،،از دل شراطي گذشتم كه واقعا سخت بود ،خيلي سخت ،زير فشار داشتم له ميشدم ولي وايسادم و تونستم با كمك فايل هاي شما خودمو پيدا كنم الان خيلي خوشحالم كه تونستم به جايي برسم كه بگم خدايا شكرت من لايق زندگي هستم و به خانوادم محبت ميكنم و عشق ميدم و اونا هم به من همينطور.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Sofie 18 مهر 99
    سلام من این دوره را زمانی تهیه کردم که در زندگیم به طلاق فکر میکردم اما نگران بچه هام بودم و همچینین در روابط کاری هم همیشه وقتی به مشکلی میرسیدم عوض حل مشکل جایگاهم را تغییر میدادم با این دوره عقده هایم را پیدا کردم مشکلاتی که از کودکی همراهم بود و همین مشکلات کودک درونم حتی در ۳۷ سالگی من را از رسیدن به اهدافم باز میداشت باشناخت کودک درونم توانستم مشکلاتم را بشناسم برای حل مشکلاتم راهکار پیدا کنم برای نگه داشتن روابطم چه کاری یا عاطفی باج میدادم باج دادن ها هم به صورت مالی یا عاطفی بود جوری که دیگه فکر میکردم اگر به کسی هدیه ندم یا مشکلاتش رو حل نکنم نمی تونم ادامه بدم الان خودم را پیدا کردم و روی خودم کار میکنم امیدوارم بتونم دستاوردهای بیشتری کسب کنم امیدوارم زندگیم بهتر بشه
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Ghazal 18 شهريور 99
    من زمانی که دوره جدایی تا تعالی رو تهیه میکردم با خودم فکر میکردم نباید خیلی چیز زیادی واسه من داشته باشه، من که شکست عاطفی ی به اون صورت ندارم. اما دقیقا توی فایل دومش متوجه شدم این دوره نه تنها برای من بلکه برای ۹۹% افراد جامعه ما هم لازمه و هم مفید. خیلی دوره خوب و کاربردی ای بود. و کلی از ابهامات ذهنی منو برطرف کرد. البته من تازه گوشش کردم و دارم روی تمریناتش هنوز کار میکنم. خوستم بگم در توضیحات معرفی دوره یه تجدید نظری بکنید، چون مخاطبان این دوره ورای افرادی هست که فقط جدایی عاطفی رو تجربه کرده اند. من هنوز ناراحتم چرا چند ماه پیش تعلل کردم برای خریدش و فکر کردم ممکنه برام کارایی نداشته باشه!🙁
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Michi 15 شهريور 99
    من از شما بسیار ممنونم برای این بیداری و کمکی که به من و همه آدما میکنید🌺🙏🏻
    پاسخ
    -0
    انصراف

    7 شهريور 99
    سلام سوده جان من همیشه بعد از قهرهام که از طرف اون آقا هست بعد از دعوا زندگیم جهنم میشد ولی اینبار بعد از قهرش بجای اینکه برم دنبالش و آشتی کنیم سکوت کردم و فقط به دوره گوش دادم و آروم شدم الانم یک هفته گذشته و بی خبرم و نمی دونم چی میشه گاهی دلم تنگ میشه واسش ولی باز میرم رو خودم کار میکنم.مرسی سوده جان
    پاسخ
    -1
    انصراف

    Fateme 27 مرداد 99
    سلام سوده مهربانم .دوره جدایی تاتعالی تمام کردم ودارم دوباره گوش میدم.درسته همه دوره هاروگذرونده بودم ولی خلایی عمیقی داشتم وبعدازگذروندن دوره جدایی متوجه شدم اون ارتباط باکودک درونم بوده که سالها بخلطر طرد شدگی کنارگذاشته بودم واصلا انگاروجودنداره روز قبل بیدارشدن وشبهاقبل خواب باهاش صحبت میکنم بغلش میکنم وبهش میگم منوببخش برای تمام بی اعتناییام.وازش پرسیدم چرا من طردشدگی رودرونی کردم وکاربزرگی که برام کرد اینبودکه برام تعریف کردکه اولین طردشدگی روازپدرم که دختردوست نداشت وخیلی ترسهای دیگه روکه ازپدرم داشتروبرام گفت وازخواست برم پدرمو بغل کنموببوسمش .سوده جان جالبه بااینکارانگاربار سالها زخم ازروی دوشم برداشته شد وسبک شدم وحال دوتامون خوب وکوک شد ودیگه ازنامزدم که باعث درد جدایی شدناراحت نیستم.ممنون بابت دوره جدایی.به همه دوستانم پیشنهاد دوره جداییکه دوره شفای درون هسترومیدم.دوستون دارم🥰
    پاسخ
    -0
    انصراف

    فاطمه 27 مرداد 99
    سلام سوده مهربانم .دوره جدایی تاتعالی تمام کردم ودارم دوباره گوش میدم.درسته همه دوره هاروگذرونده بودم ولی خلایی عمیقی داشتم وبعدازگذروندن دوره جدایی متوجه شدم اون ارتباط باکودک درونم بوده که سالها بخلطر طرد شدگی کنارگذاشته بودم واصلا انگاروجودنداره روز قبل بیدارشدن وشبهاقبل خواب باهاش صحبت میکنم بغلش میکنم وبهش میگم منوببخش برای تمام بی اعتناییام.وازش پرسیدم چرا من طردشدگی رودرونی کردم وکاربزرگی که برام کرد اینبودکه برام تعریف کردکه اولین طردشدگی روازپدرم که دختردوست نداشت وخیلی ترسهای دیگه روکه ازپدرم داشتروبرام گفت وازخواست برم پدرمو بغل کنموببوسمش .سوده جان جالبه بااینکارانگاربار سالها زخم ازروی دوشم برداشته شد وسبک شدم وحال دوتامون خوب وکوک شد ودیگه ازنامزدم که باعث درد جدایی شدناراحت نیستم.ممنون بابت دوره جدایی.به همه دوستانم پیشنهاد دوره جداییکه دوره شفای درون هسترومیدم.دوستون دارم🥰
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Sara 27 مرداد 99
    خدا قوت به شما بهترین ، سوده عزیز شک ندارم که الله خواسته که تو بشی نور برای روشن کردن راه من ، چون بارها دعا کردم که راه درست و نشونم بده تا بلند شم و میدونم این پاسخ همه دعاهام و زجه هامه ، مادری که از ۴ سالگی ام حس طرف شدن از پدر و مادرم و گرفتم چون فرزند طلاق بودم ، بعدش ازدواج نا موفق با یه پسر شیرین که خدا بهم داد و منجر به خیانت و طلاق شد و بعدش از دست دادن پسرم بدلیل سرطان در عرض ۴ ماه ، شوک بسیار بسیار بزرگی که بازم به من وارد شد و نگم برات از دردهایی که کشیدم در هر ساعت از زندگیم ... تا بالاخره بعد از بلند شدن از سوگ پسرم که هنوز بعد از ۸ سال نتونستم و درگیرش هستم ، وارد یه رابطه ای شدم که تا امروز سالی ۸ بار من و ترک کرد و بازم با هم بودیم و هی چرخه تکرار شونده تو این مدت ۶ ساله رابطه ادامه پیدا کرد تا پری روز که بازم ترک شدم اما اینبار گریه بسیار شدیدی کردم ۲ روز اشکم بند نمیومد بدون هیچ بحث و دعوایی اون آقا گفت دیگه تمومه ... انگار پسرم و بازم ازم گرفت دنیا ... البته من از زمستون با جذابیت درونی شروع کردم و تا دوره عزت نفس و جزیره گنج و دستواره احترام به خود ... واقعا برام خوب کار کرد همت راهنمایی‌هاتون اما دیدم یجای کارم هنوز درست نیست چرا بازم طرف شدم ... خیلی فوکوس کردم رو سایه هام بازم خوب بود اما حس درونی ام میگفت یه چیزی کمه ... دوره جدایی تا تعالی و هنوز کامل گوش ندادم تا فایل ۱۲ گوش کردم و بگم که الهی الهی هر لحظه از زندگیت سوده جان نور خدا و دستان خدا رو حس کنی ... من گریه ها کردم وقتی تماااام اتفاقات کودکی ام وطردشدگیها رو مینوشتم همه اونها تو زندگیم به اندازه یه صفحه دفتر برای من اتفاق داشت ... تا رسیدم به تمرین دیدن کودک ۴ ساله درونم ... خیلی برام جالب بود و دردناک حس مادری که خدا بهم داده بود اینجا خیلی کمکم کرد و سوالاتش پاسخ درست و بالغانه دادم اما بسیار خسته و تنها و بلاتکلیف بود ، الهی من بمیرم که ۳۸ سال ندیدم این بچه رو ، فقط گاهی اشکم بند نمیومد و اینم بگم که یه اتفاقی در پی یکی از سؤالاش برام افتاااد و خیلی خیلی دلچسب بود و قیمتی برای من ، اینکه پرسید چرا مسیحا ما رو ترک کرد و رفت که یهو شک شدم ، مسیحا پسر ۵ ساله ام بود که سرطان گرفت و در عرض ۴ ماه پرواز کرد ، تا اومدم پاسخ قانع کننده ای بدم ، چون هنوز خودم نمیدونم چراااااااا خدا مسیحام و ازم گرفت ؟؟؟ یهو تو این لحظه مسیحام اومد و نشست روی پای چپم و روی پای راستم که کودکی خودم لم داده بود تو بغلم ، خانم هروی اینقدر این ملاقات ۳ نفره عاشقانه و زیبا بود اینقدر کودک درونم به وجد اومد و لبخند زیبایی زد با دیدن مسیحا باورم نمیشه این همون بچه ۱۰ دقیقه پیش خسته و بیحال بود . فقط مسیحام بهم یه پیغام داد و گفت که باید بره و رفت ولی قول داد به کودکم که بازم میاد دیدنش و جواب یکی از سؤالاش هم دادم که پرسیده بود چرا اینقدر تنهاییم ؟؟ چون من واقعا در زندگی روزمره جدا و تنهام حتی نمیشه که کنارخواهرانم باشم فقط مقطعی و این چرخه با دوستام هم همینه و پدر مادرم هم زندگی و همسران خودشون و دارن اما تنهام. که جواب دادم دیدی ما مسیحا رو داریم ، و کلی آروم شد . دلم نیومد این اتفاق قشنگ و این دیدار بسیار دلچسب و باهاتون تقسیم نکنم و شک ندارم نور طلایی که هر روز از خدا میگیرم و شما همیشه همراهتون دارید . خدا قوت سوده عزیز❤️🧡💛💚💙
    پاسخ
    -0
    انصراف

    27 مرداد 99
    درود به خانم هروی. من دو ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و شرایط خیلی سختی داشتم، مادر و پدرم هر کدوم ازدواج کردند و پی زندگی خودشون بودند و من خیلی حسرت دیدن مادرمو داشتم و هیچ محبتی از پدر و مادرم دریافت نمیکردم، با پدرم و همسرش، مادرم بزرگم، عمه و ... زندگی میکردم، وقتی بزرگ شدم با اقایی وارد رابطه شدم و مادربزرگم من رو از خونه بیرون انداخت ، پدرم هم بخاطر همسرش منو به خونه خودش راه نداد و من یکسال توی خیابون ها آواره بودم و جایی برای موندن نداشتم، کار میکردم، تایپ میکردم تا بتونم خرج روزمره خودم رو در بیارم، با خانمی آشنا شدم و چون از شرایطم خسته شده بودم با خواهر زاده ی این خانم ازدواج کردم اصلا ازدواج موفقی نداشتم، خیلی عصبی بودم و مشکلات زیادی داشتم، کمبود محبت داشتم، از سمت همسرم و مادرش خیلی اذیت میشدم، بچه دار شدم ولی کار به جایی رسید همسرم مواد مصرف میکرد، سرد و بی تفاوت بود، سرکار نمیرفت و من بودم که هزینه های زندگی رو میدادم، منی که همیشه مادرم رو محکوم میکردم که چرا با وجود من طلاق گرفت، خودم رسیدم جایی که گفتم هرطور شده میخوام جدا بشم، همسرم منو کتک میزد، همیشه دعوا داشتیم، همسرم وسایل رو میشکست و در نهایت جدا شدیم اما بعد از طلاق بچه ام رو از من گرفت و خیلی گریه کردم التماس کردم ولی قبول نکردند تنها زندگی میکردم، به سختی کار میکردم، در نهایت مجبور به مهاجرت به ترکیه شدم و پیش برادرم رفتم، در نقطه صفر زندگیم بود، 5سال با سختی و فلاکت زندگی کردم، با اقایی وارد رابطه شدم و باز این اقا هم معتاد بود و دستِ بزن داشت و الان میبینم من همیشه فقط افرادی رو به زندگیم میاوردم که مواد مصرف میکردند و کتکم میزدند و بی محبت بودند و ما جدا شدیم با اقای دیگه ای وارد رابطه شدم که از هر لحاظ خوب بود و همونی بود که برای اولین بار دقیقا همونی بود که میخواستم ولی من به دلیل مشکلات درونیم انگار نمیتونستم ادم های خوب رو کنارم نگه دارم و اونها از من فراری میشدند و این اقا منو ترک کرد و بهم گفت ازت متنفرم و اگر فقط یک زن توی این دنیا باشه، حاضرم بدون زن باشم ولی کنار تو نباشم با کانال آشنا شدم ویس ها رو گوش دادم، دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم، وارد چالش چهارماهه شدم، روی خودم کار کردم، نوت برداری کردم، دستاوردهای زیادی داشتم اولین دستاوردم این بود که دخترم تونست بیاد پیش من بزرگترین دستاوردم آرامش بود ، من ادم خیلی استرسی ای بودم ولی الان به ارامش رسیدم اقایی که خیلی دوستش داشتم ولی ترکم کرده بود خیلی باور نکردنی به زندگی من برگشت و گفت من نمیتونم فراموشت کنم، تو رو دوست دارم، هر جوری که باشی من تو رو میخوامت، من قبول کردم و می بینم که این اقا واقعا خیلی تغییر کرده و من همچنان دارم روی خودم کار میبینم و الان میبینم این اقا رفتارش با من کاملا تغییر کرده با همسر سابقم تماس گرفتم و ازش بخشش خواستم و با مادرش هم صحبت کردم و همدیگه رو بخشیدیم و به طرز جالبی بعد از این زندگی من زیر و رو شد و در ها به زندگی من باز شد همه چیز درست شد من خیلی سال بود که از مادرم کینه به دل داشتم، اونو مقصر تمام مشکلاتم میدونستم با مادرم صحبت کردم و باورم نمیشه مادری که من میگفتم سرد و بی تفاوته الان مادری شده که همیشه آرزوشو داشتم من خیلی توی این 45سال سختی کشیدم و الان میبینم تمام چیز هایی که میخواستم و نداشتم، باعث و بانیش خودم بودم و الان مادرم ، پدرم، عشقم، دخترم همه شون عاشق من شدند ، الان واقعا زندگی برای من زیبا شده، من دوره های عزت نفس تا اعتماد به نفس و جزیره گنج رو تهیه کردم و واقعا دیدم که کار کردن روی خودم با دوره ها جواب میده و توی چالش چهار ماهه به دستاورد های خوبی رسیدم من جایی کار میکردم و خیلی میترسیدم از کارم منو بیرون بندازند و خیلی حقوق کمی به من میدادند و منی که همیشه میترسیدم به مدیرم گفتم میخوام برم جای دیگه ولی خیلی باورنکردنی مدیرم گفت من میخوام تو باشی حقوقت رو زیاد میکنم باورم نمیشد که پا روی ترسم گذاشتم و جوابش رو دیدم زندگی من تغییر کرد، تنبلیم از بین رفت ، من حالا ورزش میکنم، هیچ کس تغییرات من رو باور نمیکنه، روحیه ی من خیلی عالی شده، عاشق نقاشی بودم و الان شروع کردم و راه زندگیم رو پیدا کردم.شکر که شما رو پیدا کردم سوده جان
    پاسخ
    -1
    انصراف

    27 مرداد 99
    درود به خانم هروی. من دو ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و شرایط خیلی سختی داشتم، مادر و پدرم هر کدوم ازدواج کردند و پی زندگی خودشون بودند و من خیلی حسرت دیدن مادرمو داشتم و هیچ محبتی از پدر و مادرم دریافت نمیکردم، با پدرم و همسرش، مادرم بزرگم، عمه و ... زندگی میکردم، وقتی بزرگ شدم با اقایی وارد رابطه شدم و مادربزرگم من رو از خونه بیرون انداخت ، پدرم هم بخاطر همسرش منو به خونه خودش راه نداد و من یکسال توی خیابون ها آواره بودم و جایی برای موندن نداشتم، کار میکردم، تایپ میکردم تا بتونم خرج روزمره خودم رو در بیارم، با خانمی آشنا شدم و چون از شرایطم خسته شده بودم با خواهر زاده ی این خانم ازدواج کردم اصلا ازدواج موفقی نداشتم، خیلی عصبی بودم و مشکلات زیادی داشتم، کمبود محبت داشتم، از سمت همسرم و مادرش خیلی اذیت میشدم، بچه دار شدم ولی کار به جایی رسید همسرم مواد مصرف میکرد، سرد و بی تفاوت بود، سرکار نمیرفت و من بودم که هزینه های زندگی رو میدادم، منی که همیشه مادرم رو محکوم میکردم که چرا با وجود من طلاق گرفت، خودم رسیدم جایی که گفتم هرطور شده میخوام جدا بشم، همسرم منو کتک میزد، همیشه دعوا داشتیم، همسرم وسایل رو میشکست و در نهایت جدا شدیم اما بعد از طلاق بچه ام رو از من گرفت و خیلی گریه کردم التماس کردم ولی قبول نکردند تنها زندگی میکردم، به سختی کار میکردم، در نهایت مجبور به مهاجرت به ترکیه شدم و پیش برادرم رفتم، در نقطه صفر زندگیم بود، 5سال با سختی و فلاکت زندگی کردم، با اقایی وارد رابطه شدم و باز این اقا هم معتاد بود و دستِ بزن داشت و الان میبینم من همیشه فقط افرادی رو به زندگیم میاوردم که مواد مصرف میکردند و کتکم میزدند و بی محبت بودند و ما جدا شدیم با اقای دیگه ای وارد رابطه شدم که از هر لحاظ خوب بود و همونی بود که برای اولین بار دقیقا همونی بود که میخواستم ولی من به دلیل مشکلات درونیم انگار نمیتونستم ادم های خوب رو کنارم نگه دارم و اونها از من فراری میشدند و این اقا منو ترک کرد و بهم گفت ازت متنفرم و اگر فقط یک زن توی این دنیا باشه، حاضرم بدون زن باشم ولی کنار تو نباشم با کانال آشنا شدم ویس ها رو گوش دادم، دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم، وارد چالش چهارماهه شدم، روی خودم کار کردم، نوت برداری کردم، دستاوردهای زیادی داشتم اولین دستاوردم این بود که دخترم تونست بیاد پیش من بزرگترین دستاوردم آرامش بود ، من ادم خیلی استرسی ای بودم ولی الان به ارامش رسیدم اقایی که خیلی دوستش داشتم ولی ترکم کرده بود خیلی باور نکردنی به زندگی من برگشت و گفت من نمیتونم فراموشت کنم، تو رو دوست دارم، هر جوری که باشی من تو رو میخوامت، من قبول کردم و می بینم که این اقا واقعا خیلی تغییر کرده و من همچنان دارم روی خودم کار میبینم و الان میبینم این اقا رفتارش با من کاملا تغییر کرده با همسر سابقم تماس گرفتم و ازش بخشش خواستم و با مادرش هم صحبت کردم و همدیگه رو بخشیدیم و به طرز جالبی بعد از این زندگی من زیر و رو شد و در ها به زندگی من باز شد همه چیز درست شد من خیلی سال بود که از مادرم کینه به دل داشتم، اونو مقصر تمام مشکلاتم میدونستم با مادرم صحبت کردم و باورم نمیشه مادری که من میگفتم سرد و بی تفاوته الان مادری شده که همیشه آرزوشو داشتم من خیلی توی این 45سال سختی کشیدم و الان میبینم تمام چیز هایی که میخواستم و نداشتم، باعث و بانیش خودم بودم و الان مادرم ، پدرم، عشقم، دخترم همه شون عاشق من شدند ، الان واقعا زندگی برای من زیبا شده، من دوره های عزت نفس تا اعتماد به نفس و جزیره گنج رو تهیه کردم و واقعا دیدم که کار کردن روی خودم با دوره ها جواب میده و توی چالش چهار ماهه به دستاورد های خوبی رسیدم من جایی کار میکردم و خیلی میترسیدم از کارم منو بیرون بندازند و خیلی حقوق کمی به من میدادند و منی که همیشه میترسیدم به مدیرم گفتم میخوام برم جای دیگه ولی خیلی باورنکردنی مدیرم گفت من میخوام تو باشی حقوقت رو زیاد میکنم باورم نمیشد که پا روی ترسم گذاشتم و جوابش رو دیدم زندگی من تغییر کرد، تنبلیم از بین رفت ، من حالا ورزش میکنم، هیچ کس تغییرات من رو باور نمیکنه، روحیه ی من خیلی عالی شده، عاشق نقاشی بودم و الان شروع کردم و راه زندگیم رو پیدا کردم.شکر که شما رو پیدا کردم سوده جان
    پاسخ
    -0
    انصراف
    منیره 18 شهريور 99
    الهی که از اینجا به بعد زندگیت غرق آرامش و سلامتی و شادی باشه عزیزم
    -2

    26 مرداد 99
    درود بر خانم هروی جان.من زمانی وارد چالش چهارماهه شدم تصمیم قطعی برای جدایی از همسرم داشتم، توی رابطه مون فراز و نشیب بسیار زیادی داشتیم، قبل از عید قرار بود مراسم ازدواج ما باشه که بخاطر کرونا کنسل شد، ما دائم با هم درگیری و چالش داشتیم من دوره از جدایی تا تعالی رو هم تهیه کردم تا آمادگی داشته باشم برای این جدایی و واقعا تصمیم قطعی داشتم، برنامه ریزی هم کرده بودم برنامه چالش چهارماهه اعلام شد و من به عنوان آخرین تلاشم وارد این چالش شدم، دوره از جدایی تا تعالی به شدت برای من کمک کننده بود و من تازه میفهمیدم داشتم چیکار میکردم با خودم و چقدر درونم رو اذیت کرده بودم من و همسرم الان داریم با هم زندگی میکنیم و من خدا رو شاکر هستم، آرامشی که الان داریم، هیچوقت توی این 3سال آشنایی مون نداشتیم و من این احساس رضایت رو هم در خودم و هم در همسرم حس میکنم بخاطر مشکلاتم، ریزش موی بسیار شدیدی داشتم که حجم موهام نصف شده بود، پوستم به شدت خراب شده بود، این ها برطرف شد من با اینکه سن کمی دارم ولی زانو درد بسیار شدیدی گرفته بودم و دکتر بهم گفت تو فقط با تزریق مفصل درمان میشی و مفصلت به شدت از بین رفته و جوری بود که من از درد نمی تونستم بایستم ولی الان کاملا این درد از بین رفته و من به راحتی میتونم به همه کارهام برسم و احساس میکنم بدنم که به شدت درگیر بود و نابود شده بود به تعادل و ارامشی برسه من خیلی کم غذا میخوردم، خیلی کمتر از یک فرد عادی اما وزنم تثبیت شده بود و هیچ تغییری نمیکرد، توی این مدت به راحتی بدون رژیم خاصی من وزن کم کردم، همه متوجه تغییرانم هستند و برای من خیلی خوشایند هست در مورد وضعیت تحصیلی احساس ناتوانی عمیقی داشتم و تونستم با کار کردن روی خودم یک دوره فشرده و سخت دوماهه رو با موفقیت سپری کردم و درخشیدم توی این دوره و همه از من و دقت و ظرافت و سرعت کارم تعریف میکردند و خیلی برای من لذت بخش که استاد از دیدن من خوشحال میشدند با کنترل گفتگوی های درونی منفی که 24ساعته درگیرش بودم از لحاظ روحی و جسمی به آرامش رسیدم من یک سری خواسته های مالی داشتم که یک درصد هم فکر نمیکردم بهشون برسم چون همسرم باید تامین میکرد و قبلا جوری بود که حس میکردم همسرم حتی چند صد هزار تومن هم با ناراحتی خرج میکنه و اتفاق عجیبی که افتاد و من واقعا شوکه بودم این بود که همسرم یک سری خرید هایی برای من کرد که حدود 200میلیون هزینه اش شد و به راحتی برای من هزینه کرد و برام خیلی تعجب داشت.خیلی ممنونتونم بابت آموزه ها
    پاسخ
    -0
    انصراف

    25 مرداد 99
    سلام سوده عزیزم من پارسال با کانال خیلی اتفاقی آشنا شدم و مطالب برای من خیلی جالب بود و انگار داشتم ذهنم رو بازخوانی میکردم چون من آدمی بودم که درگیری ذهنی زیادی با خودم داشتم، فایل های کانال رو گوش میکردم ولی نمیتونستم دوره هارو تهیه کنم چون وضعیت مالی مون به شدت خراب بود، همسرم سرکار نمیرفت زندگیم وضعیت خوبی نداشت، من افسردگی شدیدی داشتم ، قرص مصرف می کردم، با گوش کردن به فایل ها آروم میشدم و همسرم میگفت من دارم میبینم تو نسبت به قبل داری آروم و آروم تر میشی و دیگه پرخاشگری نمیکنی، دیگه جیغ و داد و نمیکنی و درباره مسائل با من با آرامش صحبت میکنی زمانی که من افسردگی داشتم، همسرم کارگری میکرد، یک شب واقعا حالم بد شد، به خودم گفتم داری چیکار میکنی با خودت؟ گفتم ببین میتونی تغییر کنی با مطالب فایل ها رو توی زندگیت کار بردی کنی، همسرم وقتی تغییرات من رو دید ، به محض اینکه پولی به دستش رسید بهم گفت میخوام دوره ها رو برات بخرم الان دیگه وقتش رسیده و دوره از جدایی تا تعالی رو برای من خرید و گوش کردم کم کم بقیه فایل ها رو هم خریدم بهشون گوش میکردم، عمل میکردم، اوایل خیلی گیج میشدم، به سختی میتونستم مطالب رو در ذهنم نگه دارم و فراموش میکردم، شخصیتم بهم ریخته بود، به شدت گریه میکردم اما تصمیم گرفتم دوباره تمام دوره هارو گوش کنم و نوت برداری کنم و این بار دیگه میفهمیدم و میتونستم تمرینات رو انجام بدم همسرم جدا از من میخوابید، به شدت دلسرد شده بود و الان واقعا یهویی تغییر کرده، الان وقتی میره بیرون برای من خرید میکنه، دوره ها رو برام تهیه کرد، پکیج لاغری برای من خرید، خیلی بهم اهمیت میده ، همش بهم میگه عزیزم عشقم ببخش من تا الان بهت توجه نکردم، اصلا فکر نمیکردم همسرم بخواد انقدر تغییر کنه حال خودم به شدت خوبه، به شدت آروم هستم، دیگه فایل هارو خیلی خوب میفهمم، من خودم رو همینطوری که هستم پذیرفتم و این خیلی آرومم کرد، به خودم گفتم تو همینی که هستی پس بیا با همین حال بیا تلاش کنیم که خوب بشیم و تغییر کنیم مقدمات کار خوبی برای ما فراهم شده و مشغول به استارت زدنش هستیم رابطه من با خدا خیلی خوب شده و دارم سعی میکنم واقعا زندگی سالمی بشم
    پاسخ
    -1
    انصراف

    24 مرداد 99
    سلام خانم هروی جان من در خانواده پرجمعیتی بودم و همیشه دنبال تایید گرفتن از دیگران بودم و باج میدادم و همیشه دیگران رو خیلی از خودم بالاتر میدونستم چون ارزشمندی حقیقی رو از پدر و مادرم نمیگرفتم، پدر و مادرم همیشه دعوا داشتند و من بی توجهی پدرم رو میدیدم و این رو در خودم درونی کرده بودم که زن فقط یک ابراز برای رفع نیاز مردهاست، بزرگتر شدم در روابطی قرار گرفتم که میدیدم فقط آدمهایی سر راهم قرار میگیرند که با وجود همه ی خوبی های من، فقط برای رفع نیاز سراغ من میاد تو سن کم با اصرار خانواده با همسرم ازدواج کردم، اون خیلی دوستم داشت ولی من هیچوقت ازدواجم رو به رسمیت نشناختم، همیشه میگفتم تقصیر خانواده من بوده، هیچوقت هیچ کار شوهرم منو راضی نمیکرد و اغنا شدم و فقط بخاطر حمایت مالی اون، ادامه میدادم، اون بیشتر کار میکرد من توقعم بالاتر میرفت و هر چقدرهم که محبت میکرد اصلا به چشمم نمی اومد رسیدم به جایی که خسته شدم از خودم، رفتار هام، از اذیت کردن همسرم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم، خیلی غیر جذاب شده بودم برای همسرم، زندگی ما ظاهرا مشکلی نداشت ولی تا مرز طلاق پیش رفتیم اما من بخاطر ترس از دست دادن، حاضر به جدایی نشدم چون حس کردم دارم حامی خودمو از دست میدم و به همه جا چنگ زدم که زندگیم پا بر جا بمونه وقتی به زندگیم برگشتم برای جلب اعتماد همسرم مدام باج دادم، به شدت تحقیر شدم، به شدت اذیت شدم، مادر شدم ولی باز هم این مشکلات ادامه داشت و خیلی برام سخت بود و عزت نفس و همه چیزم رو از دست دادم دوره ها رو تهیه کردم و کم کم داشتم خودم رو میشناختم که سیلی محکمی خوردم و متوجه خیانت همسرم شدم، همسرم در عین ناباوری بهم گفت که به من خیانت کرده، من سعی کردم نادیده بگیرم ولی فهمیدم اون خانم غریبه نبوده، آشنا بودم و همسرم به جز اون خطا های زیادی هم داشته و فشار عجیب و عظیمی بهم اومد دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و فهمیدم ریشه همه ی این مشکلات من توی طردشدگی هام بود و مسائل کودکیم باعث شده بود من خودم رو تحقیر کنم و انقدر خودمو کم ارزش کرده بودم که فکر میکردم فقط یک ابزار جنسی هستم، دیدم تمام چیز هایی که خودم میتونستم به خودم بدم از همسرم گدایی میکردم و این بی توجهی های همسرم منو به خودم اورد که باید به خودم توجه کنم و ارتباطم رو با خودم درست کنم، اشتباهاتم رو دیدم رابطه من با خدا فوق العاده عالی شده و هر چی میخوام از خدا میخوام و کار های من در کمال ناباوری داره پیش میره دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو مرور میکردم، همسر من الان واقعا تغییر کرده، خیلی بیشتر داره برای من هزینه میکنه، خیلی بیشتر بهم توجه میکنه ، واقعا دارم تغییرات همسرم رو با تمام وجود حس میکنم، حتی رابطه خانواده همسرم با من خیلی خوب شده، خیلی با احترام با من رفتار می کنند و بعد از اون تحقیر شدن حالا رفتار خیلی محترمانه ای با من دارند و اینا برای من خیلی ارزشمنده و خیلی دستاورد بزرگی هست من دیگه اجازه نمیدم کسی به من توهین کنه، ارزش خودم رو فهمیدم، الان خیلی حالم با خودم خوبه، خیلی از خودم راضی هستم، کامپلکس ها و عقده هام رو دیده، قدرت بخشیدن پیدا کردم، الان میدونم چی رو دوست دارم، سراغ چه کاری باید برم بزرگترین دستاوردم ارتباط با خداست و حال خیلی خوبی دارم، گفت و گو های درونی خیلی خیلی زیادی داشتم و خودم هم خسته شده بودم اما دیگه اون گفت و گو ها حذف شده، مسئولیت زندگیم و اشتباهاتم رو پذیرفتم و دارم برای جبران شون تلاش میکنم و دیگه از رفتار دیگران ناراحت نمیشم دنبال ریشه مسائلم در درون خودم میگردم.ممنون ازتون خانم هروی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    24 مرداد 99
    سلام خانم هروی عزیز.من پکیج ۱ رو تهبه کردم و روی خودم کار کردم کردم و بزرگترین دستاوردم بعد از شنیدن دوره ها، به دست آوردن آرامش تزلزل ناپذیری بود که هیچ چیز و هیچ کس نتونست توی این یکسال این آرامش رو از من بگیره با اینکه اتفاقات سختی برای من افتاد من دوره های جذابیت درونی، عزت نفس تا اعتماد به نفس و جزیره گنج رو بعد از جداییم چندین بار گوش دادم و با هر بار گوش کردن دوره ها نکات جدیدی یاد میگرفتم و به دستاورد هایی رسیدم، استقلال روانی و اقتدار پیدا کردم و دیگه حس پوچی نداشتم روابطم قوی تر شده بود، بین دانش آموزانم محبوب تر شدم و از هر طرف به من احترام خاص و ویژه ای گذاشته میشد من قصد تهیه دوره جدایی تا تعالی رو نداشتم و فکر میکردم دیگه نیازی به این دوره ندارم و طلسم ها و عقده هام رو دیدم اما ناگهانی تصمیم گرفتم این دوره رو بگیرم وقتی گوش کردم دیدم با اینکه من دوره های قبلی رو شنیده بودم ولی وقتی این دوره رو شنیدم تازه فهمیدم من باید بیشتر روی خودم کار کنم، با این دوره خیلی گریه کردم، با درون خودم ارتباط قوی برقرار گرفتم ، طردشدگی هام رو دیدم و با این دوره تازه تونستم دو تا از طلسم هام رو که اصلا قبلا متوجه شون نشده بودم ببینم و تونستم دو تا طلسم اصلی روابطم رو ببینم وارد چالش چهارماهه شدم و دارم ویژگی های دلخواهم رو در خودم پرورش میدم و الان دیگه میتونم از تنهایی با خودم لذت ببرم.شکر برای داشتن شما
    پاسخ
    -1
    انصراف

    23 مرداد 99
    سلام خانم هروی جان. من دوره جدایی تا تعالی رو زمانی تهیه کردم که تو شرایط روحی خیلی بدی بودم چون از همسرم جدا شده بودم، مشکل مالی هم داشتم و حال خیلی بدی داشتم، خیلی عصبی بودم، نمیتونستم درست کار بکنم، این دوره خیلی روی من تاثیر داشت و خیلی احساس آرامش کردم، من یکسال تمام مدام 24ساعته گریه میکردم، حتی شبها وسط خواب بیدار میشدم گریه میکردم، توی محیط کارم گریه میکردم و عملا هیچ کاری نمیکردم جز چک کردن همسرم، واقعا زندگیم در حال نابودی بود من یه زمانی میگفتم چرا اینطوری شد؟ چرا شوهرم اینکارو کرد؟ فهمیدم اینها برای این بود که من باید ها رو یاد بگیرم و ببینم چقدر نباید هارو انجام میدادم دوره جذابیت درونی واقعا برای من عالی بود، با این دوره رفتار من از این رو به اون رو شد، تو محیط کارم برخورد همه همکارانم، حتی رئیسم با من تغییر کرد، حتی مشتری هایی که میومدند تغییر کردند، قبلا همیشه مشتری های عصبی به سمت می اومدند ولی الان میبینم مشتری هام تغییر کردند، من قبلا فقط از نظر ظاهری مشکلی نداشتم، سعی میکردم درست رفتار کنم اما فهمیدم من جذابیت درونی نداشتم که اتفاقات بد رو تجربه میکردم، الان اوضاع من در محیط کارم خیلی خوب شده، همه از من تعریف میکنند، خانوادم همه متوجه تغییرات من شدند و خوبی ها و آدمهای خوب به سمت میان دیگه توی وجودم خشم و تنفر ندارم، فهمیدم رفتن همسرم باعث شد من خیلی چیز هارو یاد بگیرم مهمترین دستاورد من که آرزوی یکساله ی من بود این که روزی برسه من همسرم رو چک نکنم چون من توی اون یکسال مدام چشمم به گوشیم بود، 24ساعته در حال چک کردنش بودم ولی دیگه تونستم رها بشم و وقتم رو بچه خودم بگذارم و رابطه عاطفی خیلی خوبی بین منو بچم برقرار شده در حالی که قبلا فراموشش کرده بودم خداروشکر میکنم توی 35سالگیم درست زندگی کردن رو یاد گرفتم، از نظر مالی به ثبات رسیدم، من خونه ام رو از دست داده بودم تونستم خونه بهتر بخرم، ماشین خریدم و منی که مشکلات مالی زیادی داشتم الان وضعیت مالی من خیلی بهتر شده. متشکرم ازت سوده عزیز
    پاسخ
    -0
    انصراف

    رزی 14 مرداد 99
    🌸🌸سلام به خانم هروی عزیز روزتون بخیر🌸🌸 من زندگی خوبی داشتم و دارم. ما یک خانواده چهار نفره(پدر و مادر و خواهرم) هستیم. توی خانواده ی ما نه طلاق، نه خیانت، نه اعتیاد و نه هیچ کدوم از مواردی که اکثر دوستان می گویند وجود داشته و تنها موردی که در گذشته داشتیم بی پولی به دلیل یکسری مسائل خانوادگی پدرم بود ولی اینی که من دارم بهتون میگم در مقطع خیلی خیلی کوتاهی بود و در همون زمان از نظر لباس پوشیدن، خوردن و چیزهای دیگه از خیلی از آدم های اطرافمان حتی افراد پولدار فامیل بهتر بودیم. پدر و مادرم واقعا میکوشیدن تا ما احساس کمبود و خجالت نداشته باشیم به طوری که فامیل های ما این موضوع را درک نمی کردند و از پدر من توقع های بی جای مالی داشتند. طبیعتا یکسری کمبود ها برای بچه ای به اون سن به وجود میاد (مثل چیزهایی که توی تلویزیون میدیدیم مخصوصا کارتون ها و شبکه های انگلیسی، چیزهایی که دوست های مدرسه یا هم محله ای داشتند یا...) همچنین تاثیر یکسری حرف هایی که توی جامعه هست(مثل باید سخت کار کنی تا پول دربیاری، پول رو باید از توی دهن شیر با کار و زحمت شبانه روزی دربیاری، دختر که اینجوری نمیخنده یا این کار ها رو نمیکنه، عشق فقط توی خونه های کوچیک هست و پولدارها همش دعوا دارند و....). من از بچگی بسیار لجباز بودم و دوست داشتم کنترل همه چیز به دست من باشه و از اون طرف بسیار دل رحم بودم و با یه چیز کوچیک احساسی میشدم و این دو تا قطب در درون من همیشه در حال جنگ بودند. البته با اینکه خانواده این احساسی بودن من رو قبول داشتند و حتی به من می گفتند انقدر زود برای همه چیز گریه نکن ولی چون راجع به یک چیزهایی نظرم مثل اون ها نبود یا از الفاظی مثل عزیزم استفاده نمیکردم یا گاهی نمی تونستم احساسم رو بروز بدم به من می گفتند بی احساس و این در ناخودآگاه من به شکل یک باور در آمده بود با این که وقتی می‌گفتند ناراحت میشدم چون میدونستم چقدر احساسی هستم. تقریبا خانواده ی من زمانی که من کنکور داشتم و بدنم قارچ پوستی زد و دکتر تشخیص داد به دلیل استرس زیاد هست فهمیدند که من پر از احساس همیشه بودم و بروز ندادم. من به دلیل کم رویی و کم حرفی البته جلوی فامیل و بقیه آدم ها(مادرم همیشه میگفت دوست دارم اون جوری که توی خونه ای جلو روی مردم هم همینطوری باشی) خیلی تنها بودم. حتی من خیلی شخصیت بامزه و خنده آوری در خونه داشتم و خواهرم همیشه میگفت اینارو چرا جلوی مردم نمیگی خیلی خنده داره. خلاصه این حس تنهایی و کنترل گری و وابستگی شدید به مادرم همیشه یکسری دعواها رو برامون درست می کرد ولی به مدت کم و یا فاصله ولی چند سال پیش قرار شد که خاله ی من خونه ی خودشون رو بفروشند و نزدیک خونه ما خونه بخرند. به خاطر یکسری از ویژگی های خاله ام از اون ها خوشم نیومد البته تمام این ویژگی ها رو خانواده ام هم قبول داشتند ولی من حساس تر بودم و می گفتم چه دلیلی داره وقتی این ها رو می دونیم رفت و آمد بیش از حد داشته باشیم(زمانی که خاله ام اومد با مامانم خیلی تلفن و مهمانی داشتیم) و به شدت من با خانواده ام مخصوصا مامانم دعوا، گریه و داد و بیداد داشتیم و سه روز پشت سر هم بدون تلفن خاله ام و دعوا ارزوم شده بود و چند سال اینطوری گذشت و من چون تنها بودم و مدام حالم بد بود و یواش یواش می دیدم همه دارند زندگی می کنند(چون هر وقت دور هم جمع میشدیم همه شاد بودند و من یک گوشه سعی میکردم اشک هایم رو پنهان کنم) و من دارم حتی از زندگی روزمره ام عقب میمونم و اکثر روزم رو توی رخت خوابم هستم این باعث ناراحتی دو چندان من میشد. من که از دعواها خسته شده بودم(گاهی آنقدر اوضاع بد میشد که مامانم میگفت دیگه ما نمی تونیم با هم زنگی کنیم لطفا از اینجا برو) تصمیم گرفتم چیزی نگم و این باعث خودخوری و گفتگو ی شدید منفی در ذهن من میشد مثلا مامانم میگفت گریه کردی من می گفتم نه و یه بهانه ای میاوردم. این خودخوری ها باعث میشد یکهو بعد از چند روز دعوای شدیدی رخ بده‌. تا یک روز خواهرم که در تهران به صورت مستقل زندگی میگه و اومده بود پیش ما شاهد دعوای خیلی شدید بین من و مادرم بود به طوری که خواهرم به اورژانس زنگ زد و با راهنما یی های اون خانم تپش قلب مامانم خوب شد. خواهرم که دوره های شما رو قبلا گرفته بود و همیشه از اون ها برامون می گفت به ما گفت که باید شما هم بخرید و مادرم این دوره ها رو خرید من شروع کردم کم کم به دوره های شما گوش می کردم و رفتارم به ویژگی هایی که همیشه می خواستم داشته باشم تا به یک دختر جوان جذاب تبدیل بشم نزدیک تر میشد. کم کم رفتار خانواده به چیزی که همیشه می خواستم نزدیک تر شد انگار من از اون رفتار اغلب بچگانه و گاهی بزرگانه داشتم به یک بالغ بیشتر نزدیک میشدم. من همیشه با خدا صحبت میکردم ولی اغلب ناامید میشدم ولی برای من که دوستانم همیشه برای یک مقطع کوتاه بودند، انگار یک دوست پیدا کرده بودم که خجالت و کم حرفی و پنهان کاری لازم نبود و اشکالی نداشت او همه چیز را می دونست تمام رفتارهای خوب و بدم رو، همه ی علایقم رو حتی ساعتی برای ملاقات با او لازم نبود و او همیشه کنار من بود. الان مادرم که همیشه دوست داشتم وارد این دوره ها بشه، هم شروع کرده و خیلی آروم تر شده است. من همیشه چون خودم دوره ها رو نگرفته بودم احساس بدی داشتم و فکر میکردم اشتباه هست ولی چون خواهرم اشتباه متوجه شده بود گفت چون شما توی یک خونه اید اشکال نداره و اون روز که شما یک ویس در مورد سواستفاده از دوره هاتون گذاشتید به همکارانتان پیام دادم و فهمیدم که باید منم بخرم پس این کارو کردم و خدارو شکر در اون زمان شما تخفیف گذاشته بودید. الان رفتارم با پدرم بهتر شده و حتی یکبار یک اتفاقی افتاد و من ناراحت شدم و پدرم اومد توی اتاقم و خواست که از دلم در بیاره چیزی که من آرزوش رو همیشه داشتم. این روزها همش اتفاق های خوب می افته اگر بخوام بهتون دو موردش رو بگم من از بچگی دوست داشتم چند ساز مختلف بزنم ولی به خاطر هزینه زیاد نمی شد دو سال پیش یک کیبورد خریدم و کلاس رفتم و خیلی خوشحال بودم و البته الان امیدوارم بتونم یک پیانو بخرم. الان توی زمان کرونا من به فاصله ی یک ماه دو تا ساز مختلف خریدم و دقیقا برای هر دو تاشون یک اتفاق افتاد یعنی اول توی سایتشان چندین مدل داشتند و من چند روز داشتم انتخاب میکردم یکهو همشون فروش رفتند و من خیلی زیاد ناراحت شد و همش دعا میکردم و بعد از چند روز موجود شدت و من خریدم و ناموجود شدن واقعا باورم نمیشد(به دلیل این که مرزها بسته اند ساز خارجی خیلی خیلی سخت پیدا میشد و یک مدت کمیاب شدند و حتی هنوزم کم هستند) برای هر دو تاشون هم مربی خوب پیدا کردم و آموزش گرفتم مربی یکی از سازهای من دقیقا چیزهایی که همیشه دوست داشتم بلد باشم رو با آرامش داره بهم یاد میده و حتی روی اعتماد به نفسم هم کار میکنه و در کلاس امروزم کلی ازم تعریف کرد. ذهن من همیشه شلوغ بود و از یک طرف میگفت تو اشتباه کردی، تو اصلا اشتباه هستی و از یک طرف میگفت نه تو خوبی و اون ها مشکل دارند و من همیشه فکر میکردم من مال یک سیاره ی دیگه هستم و حس های من رو هیچکس نداره و نمی فهمه ولی دستاورد های بقیه رو شنیدم فهمیدم این حس هایی که من داشتم طبیعی هست و همه اینجوری هستند، همین فکر کلی ارومم کرد. الان هم من و هم مادرم و هم خواهرم(کلی دستاورد داشته و براتون فرستاده) داریم به دوره ها گوش میدیم حتی به بقیه هم معرفی کردیم و اون ها هم دارند گوش میدهند‌. آرامشی که الان دارم، صحبت ها، خاطره هایی که الان برای همه میگم و کارهایی که میکنم که هیچ وقت نمی تونستم انجام بدم نتیجه ی این دوره هاست‌. من خیلی زود براتون دستاورد های بزرگ می فرستم. من اکثر زندگیم چاق بودم و گاهی رژیم میگرفتم ولی دوباره چاق میشدم ولی چند وقت هست با پیج لیمومی آشنا شدم و دارم به وزن دلخواهم میرسم(این پیج رو گفتم چون گفته بودید اگر پیچی رو می شناسیم که به بچه ها در اهدافشان کمک می کنه بهتون معرفی کنیم) و این همزمان بودن آشنایی با شما و پیج لیمومی به من این احساس رو داد که من برگزیده شدم و الان همون موقعی هست که همیشه براش دعا میکردم. همون جور که گفتم ما خانواده ی خیلی خوبی همیشه بودیم و همدیگه رو خیلی دوست داشتیم ولی الان با هم صمیمی تر شدیم و راحت تر از حرف دلمون برای هم میگیم خب خودتون میدونید در این شرایط پیدا کردن طلسم های درونیمون سخت تر هست ولی گاهی یک جوری مثل یک فیلم چند ثانیه ای از جلوی چشمم می گذرند که خوم هم بارم نمیشه. ببخشید که انقدر طولانی شد تازه خیلی خلاصه نوشتم تا حالا متن به این بلندی ننوشته بودم. راستی لطفا پیام منو نشر ندید(یا اگر می خواهید بخش خیلی کوتاه که به کسی ربطی نداره رو بزارید مچکرم) چون فامیل ما جز پیج شما هستند و چیزهایی که نوشتم باعث ناراحتی میشه. ازتون خیلی مچکرم امیدوارم یک روز شما و تیمتون که همیشه برای شما و اون ها دعای نیک می کنم رو ببینم.🥰 مرسی از اینکه وقت گذاشتید.😘 خدانگهدارتون👋🏻
    پاسخ
    -1
    انصراف

    بهار 5 مرداد 99
    سلام.سفر من به این صورت بود که من در رابطه ای بودم که در اون بسیار اذیت شدم، طرد شدم، خیانت دیدم، حال روحی مساعدی نداشتم، میخواستم به هر ریسمونی چنگ بزنم و اون فرد رو برگردونم و خشم بسیار زیادی داشتم و گفتگوی درونی زیادی داشتم و اصلا فکر نمیکردم بتونم ببخشمش. با دوره کم کم به خودم مسلط شدم، دوره از جدایی تا تعالی کمکم کرد که اون فرد رو بتونم رها کنم و ببخشم و بدون این دوره امکان نداشت بتونم این درک رو پیدا کنم، سایه های خودم رو بررسی کردم، طلسم هارو دیدم.من دیدم تمام خدماتی که به ادمها میدادم از سر عشق و محبت نبوده و من فقط باج میدادم تا توجه بگیرم و عشق ادمهارو به دست بیارم و نتیجه این بود که من همیشه ترس داشتم که خواستنی نباشم، حتی به مشاور هم نمیتونستم اعتماد کنم، به هیچ عنوان نمیتونستم علاقه ادمهارو بپذیرم ولی حالا دنیای من خیلی قشنگ تر شده، عشق واقعی به ادمها میبخشم و عشق واقعی میگیرم و میبینم بدون اینکه باجی بدم میتونم دوست داشتنِ اطرافیانم رو داشته باشم. اون اقا به زندگی من برگشت، به من گفت تو خیلی با ارزشی، این آدم از دوران نوجوانی اعتیاد داشت، اصلا شرایط مالی و کاری خوبی نداشت، مسئولیت پذیر نبود، من قبلا تمام تلاشم رو میکردم، مهربونی میکردم، که اون ترک کنه، زندگیش رو بسازه، حالا که من به جای تمرکز روی اون، روی خودم تمرکز کردم و اونو رها کردم میبینم که خودش اعتیادش رو کاملا کنار گذاشته، شرایط کاریش رو درست کرده و کاملا روی زندگیش تسلط داره جالبه که من روز ها گریه میکردم، باهاش حرف میزدم، میگفتم دلتنگش میشم و ازش میخواستم بیاد من رو ببینه ولی اون بهم خیانت کرد اما حالا همون ادم الان میگه من از این به بعد میخوام تند تند تورو ببینم، مدام با تو رفت و امد و دیدار داشته باشم. من چقدر باج میدادم، چقدر تلاش میکردم، تا این آدم زندگیش رو بسازه غافل از اینکه من باید زندگی خودم رو میساختم، به خودم توجه میکردم، فهمیدم رابطه قبل من اصلا از سر عشق حقیقی و دوست داشتن نبود و حاصل از کامپلکس های وجودم بود اما حالا یاد گرفتم بی قید و شرط عشق بدم و عشق میگیرم، الان همه چیز داره فوق العاده میشه و خوشحالم که کار کردن من روی خودم، زندگی اون آدم رو هم این قدر تغییر داده که باورم نمیشه.خیلی متشکرم از تیم خوبتون
    پاسخ
    -1
    انصراف

    لیلا صالح 5 مرداد 99
    سلام خانم سوده هروی.من توی چالش چهارماهه اول من مدام به این فکر میکردم که ایا من در جای درستی هستم؟ بعد از فارغ التحصیلیم وارد شغلی شدم که روز به روز حالم رو بدتر میکرد، به شدت عصبی شده بودم، رابطه من هرروز بدتر میشد و فاصله مون بیشتر میشد، من استعفا دادم، اون آقا هم بعد از 5سال به بدترین شکل ترکم کرد و گفت من تورو نمیخوام، از اولم نمیخواستمت و حس میکردم چاقو به من خورده. دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، گوش کردم، خیلی بهم کمک کرد، روی من و شناخت خودم تاثیر زیادی گذاشت، واقعا باعث شد تا به درونم برم، فهمیدم که من اصلا به خودم توجهی نداشتم، برای خودم وجود ندارم، طبق دوره شدید تر و قوی تر روی خودم کار کردم. همچنان روی خودم کار میکردم ولی با این هدف که اون آقا رو برگردونم، خیلی روی خودم کار میکردم اما فهمیدم هدف من از کار کردن روی خودم فقط این هست که یکی بیاد توی زندگیم و منو دوست داشته باشه، وقتی اینو فهمیدم روی خودم، ترس ها و رنجش هام کار کردم و هرروز سبک تر میشدم. دوره جدایی تا تعالی بهم فهموند من چندین سال هست که درباره ارتباطم با خدا هم دچار طلسم و رنجش شدم.وقتی بیشتر روی دوره جدایی تا تعالی کار کردم طردشدگی های کودکیم یادم اومد و فهمیدم من چرا انقدر ترس از دست دادن داشتم، چرا انقدر میترسم که آدمها من رو ترک کنند و تنها بمونم و این توی زندگیم مدام تکرار میشد، روی ترس هام کار کرد. وارد چالش چهارماهه دوم شدم اما این بار فقط و فقط بخاطر خودم شرکت کردم، دیگه دنبال اومدن کسی یا برگشتن اون اقا نبودم، فقط میخواستم خودم رو دوست داشته باشم و برای سعادت خودم وارد چالش بشم.مشغول کار کردن روی خودم بودم که اون آقا بهم پیام داد و گفت که من خیلی دلم برای تو تنگ شده، میخوام باهم باشیم، کسی که اصلا حاضر نبود درباره رابطه مون حرفی بزنه ، اومد باهام صحبت کرد و انقدر اشتیاق داشت که مدام بهم میگفت من چقدر دلم برای تو تنگ شده.من قبلا خیلی روی دوره ها کار میکردم ولی اتفاقی نمی افتاد تا اینکه فهمیدم اون مهره ی گم شده من هستم، اون کسی که احتیاج به ارامش، احساس ارزشمندی، دوست داشتنی بودن داشت، من بودم و خودم هستم که باید این هارو به خودم بدم و از کسی نرنجم ، سخت بود ولی من انجامش دادم.مرسی از آگاه بخشیتون
    پاسخ
    -2
    انصراف

    فرید 5 مرداد 99
    سلام خدمت استاد عزیز خانم هروی.من به عنوان یک مرد طلسم ازدواجم رو دیدم، روی ترس هام کار کردم و دختری که دوستش داشتم به زندگیم برگشت من همیشه بخاطر مشکلاتی که در درونم بود روابط احساسیم رو خراب میکردم. فهمیدم ابراز علاقه های من به دختری که دوستش دارم بخاطر کمبود های خودم بود. طلسم های من باعث شده بود من تبدیل به آدم دیگه ای بشم و برخورد های بدی از اون دختر ببینم.همیشه از تنهایی هراس داشتم، 4ماه زندگی خودم رو زیر و رو کردم، مشکلاتم رو دیدم، خود اصلیم رو که ازش دور شده بودم پیدا کردم و ایمان دارم در مسیر تحقق اهداف و خواسته هام هستم و تونستم به استقلال برسم و توانایی های خودم رو باور کنم.طلسم ازدواجم رو پیدا کردم و فهمیدم چرا منی که همیشه دنبال رابطه ی درست بودم ولی موفق نبودم، ترس هام رو دیدم ، طلسم های مالیم رو پیدا کردم و فهمیدم چرا با وجود تلاش زیاد، درامد خیلی زیادی ندارم.شروع من با زندگی سالم برای برگشتن رابطه احساسیم بود و من در کنار این خواسته رشد کردم و در نهایت معجزه ای که انتظارش رو میکشیدم اتفاق افتاد و اون دختر به زندگیم برگشت.من 4ماه تار و پود وجودم رو شکافتم، از نو خودم رو ساختم و خیلی برام سخت بود چون همیشه فکر میکردم انسان کاملی هستم ولی دیدم که بسیار از تکامل دور بودم و خیلی خوشحالم که دعوت شدم تا در مسیر اگاهی قرار بگیرم. یک دنیا ممنونتونم
    پاسخ
    -1
    انصراف

    Saloome 4 مرداد 99
    سلام خانم هروی نازنین.ابن هم تجربه من از دوره ها.من با کار کردن مداوم روی خودم شاهد تغییراتی در زندگیم بودم، نامزدم بعد از دو سال برگشت، دم در خونه ی ما اومد، خواهش و التماس کرد که من برگردم و بهش فرصت دوباره بدم اما من دیگه نپذیرفتم.روابط من همیشه مخرب بود و من مسئله ی حل نشده ای داشتم، از اقایی که میدونستم مناسب من نیست نمیتونستم جدا بشم، با دوره از جدایی تا تعالی روی خودم کار کردم و به مسئل درونی خودم پی بردم و با این دوره ریشه بسیاری از بی ارزشی ها و طلسم های درونی خودم رو پیدا کردم و همون زمان این اقتدار رو پیدا کردم که قیچی اون رابطه ناسالم رو بزنم.تونستم از کاری که دوستش نداشتم بیرون بیام و بعد از اون همزمان دو پیشنهاد کاری خیلی خوب داشتم و کاری رو واقعا دوست داشتم انتخاب کردم و هزینه ی اموزشم هم جور شد.من پنج سال قصد خرید ماشین داشتم ولی جور نمیشد ولی وقتی با دوره ها پیش رفتم بعد از پنج سال من اون ماشین رو شب تولدم از پدرم هدیه گرفتم و خیلی غافلگیر شدم.منی که مدت ها بود خواستگاری نداشتم، هر جا میرفتم از من خواستگاری میشد، همه خونواده من تعجب میکردند و میگفتند چی شده از در و دیوار داره برای تو خواستگار میاد!مدار من عوض شد و لول های ارتباطی من تغییر کرد آرامش پیدا کردم، کنترل بیشتری روی خودم دارم، ارتباطم با خدا عمیق تر شده، ارتباطم با خانوادم بهتر شده و به من احترام میگذارند.خداروشکر
    پاسخ
    -0
    انصراف

    سیما.ن 4 مرداد 99
    سلام.این هم از تجربه من در استفاده از دوره ها.من طلاق گرفته بودم و با اینکه خانم مستقلی بودم و خونه و درآمد داشتم ولی واقعا خیلی ایام سخت و سنگینی رو پشت سرگذاشتم،خیلی حالم بد بود، انقدر احساس خلا میکردم که با وجودی که قاطعانه میدوستم همسرم مناسب من نبود، اما باز هم تمایل داشتم بهش پیام بدم.من توی زندگی با همسر سابقم کاملا میدیدم که دارم میمیرم، همسرم به من تلقین میکرد توانایی انجام خیلی از کار هارو ندارم، به من باور و اعتماد نداشت و انقدر تلقین کرده بودند که من اعتماد به نفس خودم رو از دست داده بودم و فکر میکردم واقعا من هیچی نیستم، به حدی که منی که دستپختم همیشه عالی بود، دیگه حتی نمیتونستم غذا درست کنم، من اصلا شاد نبودم، خیلی غمگین بودم، واقعا خودم رو باخته بودم.به دلیل طلاق توافقی از سمت خانواده و دوستانم طرد شدم، با دوره از جدایی تا تعالی آشنا شدم و اولش فکر میکردم به درد من نمیخوره چون چند بار پیش مشاور رفته بودم و کلی صحبت کرده بودم و در نهایت هم اتفاقی نمی افتاد و احساس میکردم من رو درک نمیکنند و خیلی ناراحت بودم.دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، از همون جلسه اول من اشکم در اومد ، باورم نمیشد خانم هروی که حتی من رو ندیده چطور انقدر راحت میدونه من چه احساسی دارم و چی کشیدم!!! خیلی حس عجیبی بود و یک همدردی رو فوق العاده رو میدیدم و به 10 جلسه نکشید که من حالم زیر و رو شد، غم سنگینی که روی دلم بود یک دفعه برداشته شد، اصلا واقعا دنیا برای من رنگ گرفت.من بعد از جدایی درگیر روابط ناسالمی شده بودم چون احساس نیاز به بودن یک مرد داشتم و حتی میخواستم فوری ازدواج کنم اما بعد از گوش دادن به کل دوره جدایی فهمیدم که من واقعا نیازی ندارم مردی حتما در زندگیم باشه، خودم متکی به خودم❤️ هستم، باور کردم خودم رو ، تمام کسی که بودم و فراموش کرده بودم به یاد آوردم و واقعا محبت از درون خودم شروع کرد به جوشیدن و خودم دیگه خودم رو دوست داشتم و حالم خوب بود.به همه میگم باید به دنبال خودشناسی باشند و آگاهیشونو نسبت به خودشون بالا ببرند چون این حق طبیعی ماست که خودمون رو باور کنیم و ظلم نکنیم به خودمون، امیدوارم روز به روز تعداد کسانی که از ظلم کردن به خودشون دست بر میدارند بیشتر و بیشتر بشه.مرسی که شما انقدر به ما آگاهی میدید
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Sonya 30 تير 99
    سه سال با شما همراه هستم و ممنون از تایمی که میزارید و باعث افزایش آگاهی ما شده🙏🏻خیلی حرف‌ها و دردها برای زنی که سالهاست تنهاست و البته تجربه اشتباه داشته دارم اما توان توضیح نیست ... میشنوم گوش میکنم تا اون نتیجه مطلوب رو بگیرم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    23 تير 99
    من اصلا روابط خوبی نداشتم، بعد از، از دست دادن رابطه های عاطفی متعدد و ضربه های روحی خیلی بد ، بیشتر از یکسال در یک رابطه نصفه نیمه بودم.اوایل برای جلب توجه این آقا و برگردوندنش به زندگیم دوره ها رو تهیه کردم و خیلی روی خودم کار کردم. قبل از کار کردن روی خودم، همیشه وقتی خواستگار میومد، با وجود اینکه از نظر تحصیلات، خانواده، زیبایی ظاهری مورد تایید دیگران بودم اما خواستگارام تمایلی به ادامه ارتباط با من نداشتند اما از وقتی دوره هارو تهیه کردم خواستگارایی به زندگیم اومدند که حتی بعد از چندوقت برمیگشتند و خواهش میکردند که یه فرصت دیگه بهشون بدم ولی من منتظر اون اقا بودم که بخاطرش دوره هارو تهیه کردم.تا اینکه دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و شروع کردم به گوش دادن. من وسط صحبت های شما گریه میکردم و به گذشته خودم میرفتم و مسائلی که در بچگی داشتم برام روشن شد و انگار من رو تسکین داد چون باعث شده بود من احساس کنم آدم دوست داشتنی ای نیستم. من با فروریختنی که توی دوره جدایی تا تعالی توضیح دادین فهمیدم عزت نفس من تو اولین رابطه ای که دچار شکست شدم فروریخته و من بعد از اون جدایی هنوز نتونسته بودم خودم رو بسازم و انگار میخواستم روی خرابه بنا بسازم اما فرو میریخت و خیلی تجربه های بدی برام بوجود اورده بود و با وجود تمام شایستگی هایی که دارم نمیتونستم رابطه ی خوبی داشته باشم. با این دوره یاد گرفتم که چطور باید از خودم حمایت کنم و واقعا با همه وجودم فهمیدم که بند نافم رو نباید به کسی وصل کنم و باید بتونم متکی به خودم باشم تا اینطور با رفتن کسی فرو نریزم. الان تونستم از وابستگی که دو سال درگیرش بودم رها بشم و دیگه نخواستم اون آقا توی زندگیم باشه و دارم برای بهتر شدنم تلاش می کنم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    zahra 20 تير 99
    این دوره فوق العاده است مخصوصا وقتی با چالش همراه بشه
    پاسخ
    -0
    انصراف

    شیرین 17 تير 99
    سلام خانم هروی عزیزم، من با چالش چهار ماهه اول و دوم و دوره از جدایی تا تعالی تونستم زندگی خودم رو از یک بحران بد نجات بدم.من یک دختر 35ساله هستم که مدام از ازدواج نکردنم و ترس از تنها موندن و بلاتکلیف بودن زندگیم رنج میبردم. همیشه در روابط عاطفیم خیلی مشکل برام بوجود می اومد و هیچوقت نمیتونستم محبتی در روابطم دریافت بکنم. با کانال اشنا شدم اتفاقی و دوره ها رو تهیه کردم، وارد چالش چهار ماهه اول شدم تا بتونم کسی رو که ترکم کرده بود برگردونم با اینکه اون آقا بار ها بهم خیانت کرده بود و معتاد بود ولی من باز هم احساس وابستگی و علاقه داشتم و فقط میخواستم به هر قیمتی برگرده چون از تنهایی میترسیدم و فکر میکردم مبادا دیگه نتونم ازدواج کنم. به شدت ضعیف شده بودم، با اینکه در رشته تحصیلیم بسیار با استعداد بودم ولی کارم رو از دست دادم، اعتماد به نفسم رو از دست دادم و به شدت کاهش وزن داشتم ولی تو چالش چهار ماهه اول تونستم تمام اینهارو جبران کنم، مجدد سرکار رفتم و حتی پروژه های مستقل خودم رو مدیریت کردم ، وزنم رو به حالت دلخواهم رسوندم و به اندام ایده آلم رسیدم، تعداد زیادی خواستگار داشتم در اواخر چالش ولی من دیگه از ترس تنها موندن و ترس از مجرد بودن انتخاب نکردم، تصمیم گرفتم براساس مطالب دوره جذابیت درونی و عزت نفس تا اعتماد به نفس یک تنهایی آگاهانه رو انتخاب کنم تا بفهمم واقعا از زندگیم چی میخوام و به احساس استقلال روانی رسیدم. دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و احساس بسیار بسیار فوق العاده ای از گوش دادنش داشتم و تاثیر عجیبی روی من گذاشته بود، من با وجود جداییم، از نظر ذهنی به اون آقا همچنان وابسته بودم و گاهی پروفایلش رو چک میکردم و با این دوره تونستم هر چی ازش داشتم پاک کنم و واقعا از اون آقا کنده شدم. با یک آقایی آشنا شدم که ایشون نامزد فعلی من هستند، به طرز باورنکردنی ایشون از همون روز اول به من احترام خیلی زیادی گذاشتند و از همون لحظه که من رو دیدند ازم پرسیدند من چطور باید تو رو از پدرت خواستگاری بکنم، گفتند برای من انتظار خیلی سخته ولی منتظر میمونم که درباره ازدواج با من فکر کنی، جالب اینجاست ایشون تموم ویژگی هایی که توی چالش چهار ماهه نوشته بودم دارند و باورم نمیشد که ایشون با من همکار هستند، به خوانوادم احترام زیادی میگذارند و اولویت های من رو دارند و فهمیدم چقدر این قانون مدار ها موثر هست، من این بار بخاطر ترس از تنهایی و یا وابستگی یا نیاز مخربی توی رابطه نیستم. توی همین دوران رکورد کرونا، پروژه های دورکاری زیادی انجام دادم و درآمد خیلی خوبی داشتم. از همه میخوام خواهش کنم به زندگیتون واقعا نگاه آگاهانه داشته باشید، این آگاهی باعث میشه هم خودتون از وجود خودتون لذت ببرین هم دیگران
    پاسخ
    -2
    انصراف

    زهرا معصومی 1 تير 99
    فکرکنم چیز خوبی باشه
    پاسخ
    -0
    انصراف

    Saeid 14 خرداد 99
    سلام استاد گرامي سركار خانم هروي كاش من هم مثل دوستان ديگر از ابتداي ٢١سالگي با اين دوره ها اشنا مي شدم و مي توانستم اين اگاهي را از همان سن به مرحله اجرا مي گذاشتم واقعا دوره ها عالي برنامه ريزي شده زمان بندي عالي دوره جذابيت عزت نفس و اعتماد به نفس جزيره گنج را خريداري و استفاده كامل و جامع بردم شايد باورتان نشود ولي حدود ٧٠٠صفحه جز به جز كلمات را يادداشت كردم و در حين گوش دادن از يادداشت ها هم ياد داشت مينمودم دوره از جدايي و تعالي را تهيه نمودم اولش احساس كردم فقط براي زوج هاي برنامه ريزي شده كه طعم تلخ جدايي را كشيده اند ولي اشتباه برداشت كرده بودم براي همين اين دوره را به دوستاني كه زندگي سالمي دارند نيز توصيه مينمايم كلمه و جمله ي براي سپاسگزاري نمي يابم موفق باشيد از كل مجموعه تشكر مينمايم
    پاسخ
    -5
    انصراف

    Saeid 14 خرداد 99
    سلام استاد گرامي سركار خانم هروي كاش من هم مثل دوستان ديگر از ابتداي ٢١سالگي با اين دوره ها اشنا مي شدم و مي توانستم اين اگاهي را از همان سن به مرحله اجرا مي گذاشتم واقعا دوره ها عالي برنامه ريزي شده زمان بندي عالي دوره جذابيت عزت نفس و اعتماد به نفس جزيره گنج را خريداري و استفاده كامل و جامع بردم شايد باورتان نشود ولي حدود ٧٠٠صفحه جز به جز كلمات را يادداشت كردم و در حين گوش دادن از يادداشت ها هم ياد داشت مينمودم دوره از جدايي و تعالي را تهيه نمودم اولش احساس كردم فقط براي زوج هاي برنامه ريزي شده كه طعم تلخ جدايي را كشيده اند ولي اشتباه برداشت كرده بودم براي همين اين دوره را به دوستاني كه زندگي سالمي دارند نيز توصيه مينمايم كلمه و جمله ي براي سپاسگزاري نمي يابم موفق باشيد از كل مجموعه تشكر مينمايم
    پاسخ
    -6
    انصراف

    سها 4 خرداد 99
    دوره جدایی تا تعالی واقعا عالیه. من فکر میکردم چون مجرد هستم و تا حالا رابطه جدی نداشتم این دوره به دردم نمیخوره. این دوره رو همینطوری گرفته بودم. ولی حالا میفهمیم که چقدرر بهش نیاز داشتم. تازه متوجه شدم که اصلا چرا میل و رغبتی ندارم که وارد رابطه با کسی بشم. مرسی از شما خانم هروی عزیزم و همکاران گرامیتون🙏🙏🌹🌹❤❤😘😘
    پاسخ
    -5
    انصراف

    hiva 28 ارديبهشت 99
    سلام خانم هروی مهربونم واقعا تمام دوره ها عالی هستن ولی دوره از جدایی تا تعالی فوق العاده است...من وقتی این دوره رو گوش میدم واقعا میرم در اعماق وجود خودم تمام اون ندیدنهای کودک درونموم میبینم...و گریه میکنم که چقدر خودمو نادیده گرفتم چقدر ارزشهای خودمو بی ارزش کردم و عزت نفس و اعتماد به نفسم و ازبین بردم خانم هروی عزیزم الان واقعا دارم مثل مادر برای خودم مادری میکنم شما و گروه تون خیلی عالی هستید🌹🌹
    پاسخ
    -2
    انصراف

    راشا 27 ارديبهشت 99
    سلام سوده نازنین من توی زندگی با همسر سابقم کاملا میدیدم که دارم میمیرم، همسرم به من تلقین میکرد توانایی انجام خیلی از کار هارو ندارم، به من باور و اعتماد نداشت و انقدر تلقین کرده بودند که من اعتماد به نفس خودم رو از دست داده بودم و فکر میکردم واقعا من هیچی نیستم، به حدی که منی که دستپختم همیشه عالی بود، دیگه حتی نمیتونستم غذا درست کنم، من اصلا شاد نبودم، خیلی غمگین بودم، واقعا خودم رو باخته بودم به دلیل طلاق توافقی از سمت خانواده و دوستانم طرد شدم، با دوره از جدایی تا تعالی آشنا شدم و اولش فکر میکردم به درد من نمیخوره چون چند بار پیش مشاور رفته بودم و کلی صحبت کرده بودم و در نهایت هم اتفاقی نمی افتاد و احساس میکردم من رو درک نمیکنند و خیلی ناراحت بودم دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، از همون جلسه اول من اشکم در اومد ، باورم نمیشد خانم هروی که حتی من رو ندیده چطور انقدر راحت میدونه من چه احساسی دارم و چی کشیدم!!! خیلی حس عجیبی بود و یک همدردی رو فوق العاده رو میدیدم و به 10 جلسه نکشید که من حالم زیر و رو شد، غم سنگینی که روی دلم بود یک دفعه برداشته شد، اصلا واقعا دنیا برای من رنگ گرفت من بعد از جدایی درگیر روابط ناسالمی شده بودم چون احساس نیاز به بودن یک مرد داشتم و حتی میخواستم فوری ازدواج کنم اما بعد از گوش دادن به کل دوره جدایی فهمیدم که من واقعا نیازی ندارم مردی حتما در زندگیم باشه، خودم متکی به خودم هستم، باور کردم خودم رو ، تمام کسی که بودم و فراموش کرده بودم به یاد آوردم و واقعا محبت از درون خودم شروع کرد به جوشیدن و خودم دیگه خودم رو دوست داشتم و حالم خوب بود به همه میگم باید به دنبال خودشناسی باشند و آگاهیشونو نسبت به خودشون بالا ببرند چون این حق طبیعی ماست که خودمون رو باور کنیم و ظلم نکنیم به خودمون، امیدوارم روز به روز تعداد کسانی که از ظلم کردن به خودشون دست بر میدارند بیشتر و بیشتر بشه. ممنون بابت تمام زحماتتون
    پاسخ
    -3
    انصراف

    م ح 27 ارديبهشت 99
    سلام خانم هروی عزیز.من خیلی دوستتون دارم.شما قرص آرامش من در دوران روحی بد زندگیم بودین.و جدایی و ترک شدگی زیادی رو تجربه کردم.این مدت با دوره جدایی تا تعالی به آرامش رسیدم و در حال کردن رو خودم هستم.و دیشب با اقتدار تونستم رابطه ای که با من داشت بازی روانی میشد تمومش کنم و کات کنم و از رابطه بیرون بیام.پارتنر من گرچه میخواست رابطه رو ادامه بده و دوباره با من بازی کنه ولی چون شما گفتین تو مرحله بروز خشمتون باید با حفظ موضع قطع کردن رابطه جلو برید و حرف دلتون رو بزنید منم همینکارو کردم و این پرونده رو بستم.و میخوام به طور جدی رو خودم کار کنم و یه من جدید بسازم.چون واقعا از این تقدیر تکرار شونده خسته شدم.میدونم روزی میرسه که با اقتدار دستاوردهای بزرگی میرسم و قطعا دستاوردهامو براتون ارسال میکنم.ممنونم از همه لطف و زحمات شما.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    p 25 ارديبهشت 99
    من هميشه از تنهايي رها شدن و بي توجهي ديگران مي ترسيدم ولي بعد اينكه فايل هارو گوش دادم ديگه تنهايي عذاب اور نيست برام تازه برعكس از تنهايم لذت ميبرم و الان بيشتر بهم توجه ميشه و الان كسي رو كه بهم توجه اي نشون نميداد خودم رهاش كردم مطميينم كه كسي كه لايقم باشه وارد زندگيم ميشه و همچنان رو خودم كار ميكنم تا به انچه كه ميخوام برسم ممنون از شما خانم هروي عزيز بخاطر فايل هاي بي نظيرتون😙💞😍
    پاسخ
    -2
    انصراف

    helya 25 ارديبهشت 99
    سوده عزیزم من ماه هاست شاگردی شما رو می کنم و الان به جرات می تونم بگم به لطف رابطه عالی خودم با خدا ،ترس از دست دادن هیچ چیزی رو ندارم و اونقدر انرژی و ایمان به خود حقیقی ام پیدا کردم که احساس می کنم واقعا جهان جای امنیه و هیچ کاری به لطف خدا نشد نداره امیدوارم همیشه عالی باشی عزیزم ،که چراغ راه زندگی ما زندگی سالمی ها هستی و خدای دلبرم رو هزاران هزار بار سپاسگزارم که دارمت😘😘😘
    پاسخ
    -0
    انصراف

    aa 25 ارديبهشت 99
    سلام خانم هروي عزيز ،، ممنونم از شما بابت اينهمه آگاهي و قدرتي كه به زنان جامعه داديد، من خودم به شخصه هميشه ترس از دست دادن و با درسواره احترام به خود و جدایی تا تعالی ترس از تنها زندگي كردن ترس از پذيرفتن مسئوليتهاي زندگي داشتم أما من مواجه شدم من خودمو باتمام اينها مواجه كردم و ديگه هييييييچ ترسي از هيچ اتفاقي ندارم ،،،، بنظرم انسانها بايد با ترسهاشون مواجه بشن، فرار از اونها باعث ميشه يه عمر رو با نگراني و ناآرومي زندگي كني من اميد و ايماني به خدا پيدا كردم كه ميدونم اين خداونده كه باعث آرامش و همه چيز ماست پس به اميد خدا پيش ميريم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    رامونا 25 ارديبهشت 99
    خیلی ممنونم بابت فایل صوتی خودت رو در اولویت قرار بده . میشه گفت یه هم زمانی بودش داشتم فکر می کردم که ساعتی رو تو طول روز برای صحبت کردن با خداجونم ❤️ بزارم .حس خیلی خوبی به ادم دست میده و یه چیز دیگه که الان به فکرم رسید برای دستاورد هام شکرگزاری کنم . جشن گرفتن هم خیلی خوبه برای دستاوردها یعنی عالی هستس . من دستاوردهام هر چقدر هم کوچولو باشه براشون خیلی خوشحالی می کنم . حس خیلی خوبی بهم میده که توانا شدم . استعدادهای نهفته رو دارم کشف میکنم به کمک خدا . دوره جزیره گنج خیلی عالیه ممنون از شما
    پاسخ
    -0
    انصراف

    فاطیما 25 ارديبهشت 99
    سلام وعرض ادب خدمت خانم هروی عزیزم وتیم زحمتکش و خوبتون، من حدود۱۶ماهه ک بصورت اتفاقی باپیج شماآشناشدم،زمانیکه باپیجتون آشناشدم من یک جدایی دردناکوتجربه کرده بودم،اون جدایی ورابطه مسموم وپرازتحقیر باعث شده بودک اعتمادبنفس وعزت نفسمو همه چیزموازدست بدم،منی که ازهمه نظرشرایطم خوب بود خانواده خیلی خوبی داشتم وهمه دوست داشتن ک یکی مثل منوتوزندگیشون داشته باشن ولی چقدرتوسط اون آقاتحقیرشدم وشکستم چقدراحساس پوچی بهم دست دادحتی ازخودم خیلی دورشده بودم خودمو دیگ‌نمیدیدم،خودموگم کرده بودم خیلی حال روحیم بدبود،اکثرشباباگریه خوابم میبردامیدموازدست داده بودم دانشگاهمونصفه نیمه رها کرده بودم انگیزه ای نداشتم اصلا برای ادامه تحصیل، ازهمه آدماواجتماع فراری شده بودم به هیچکسی اعتمادنداشتم، تااینکه کم کم شروع کردم ویسای شمارو توپیج وکانالتون گوش دادم خداروشکر روز به روز حالم بهترشدکم کم امیدگرفتم،یادمه یه شب ک به ویساتون گوش میدادم میگفتین ک اگ ازهرچیزی ک میترسین خودتونو تودل اون ترس بندازین، این جملتون خیلی بهم انگیزه داد ترسمو گذاشتم کنارورفتم تورشته موردعلاقم دانشگاه ثبت نام کردم واون ترموبابالاترین معدل پاس کردم دوستاییکه تازه باهاشون آشناشده بودم بهم میگفتن خداروشکرک توروداریم وماروآروم میکنی خیلی بهم احترام میذارن ودوستم دارن،تااینکه تصمیم گرفتم ک اواخر اسفندماه روز تولدم به خودم دوره جذابیت درونی رو هدیه بدم دوره رو تهیه کردم وگوش دادم ومینوشتم با دوره جذابیت درونی دیدم ک چقدردرحق خودم ظلم کرده بودم وچقدرایرادداشتم وناآگاهانه زندگی میکردم چقدرازدرون عمیقادردکشیدم ولی سعی کردم خودمواصلاح کنم وروخودم کارکنم،بزرگترین دستاوردیکه ازاین دوره داشتم این بودک به لطف خدا وشما آرامش عمیقی گرفتم ک احساس سبکی میکنم ک هیچوقت حسش نکرده بودم این حس سبکی وتوزندگیم رابطم با خداوخانوادم خیلی بهتروصمیمی ترشدوبیشتربه سمتم میان وباهام حرف میزنن اعتمادبنفس وعزت نفسمودوباره بدست آوردم،آدمی بودم ک زودعصبانی میشدم ولی باکارکردن روی خودم خیلی آروم وصبورشدم،هرروزشکرگذاری رو میکنم ودیگ صبحهاباناامیدی ازخواب بیدارنمیشم واقعادرونم روی ظاهرم تاثیرگذاشته وپوستم خیلی صاف ولطیف شده ریزش موهام خیلی کم شده،بدن دردشدیدداشتم ک ازبین رفته،خداروشکربه لطف خداو شماتونستم خودمودوباره پیداکنم وزندگی آگاهانه روپیش رو بگیرم دیگ ترسی ازتنهایی ندارم،درسواره احترام به خود هم تهیه کردم بااین دودوره تونستم خیلی ازسایه ها وقفلای روانیموپیداکنم،توی هشت روزیکه این دوره ها رو گوش میدادم یه دستاوردم این بودک مدتهابودگواهینامه داشتم ولی میترسیدم ازرانندگی توی شهر، تونستم به ترسم غلبه کنم ودوباره رانندگیو شروع کنم،دستاورد بعدیم این بودک پدرم یه مبلغ زیادی رو یه جایی سرمایه گذاری کرده بودن ک ممکن بود حتی پول خودش هم بره ک خداروشکر نه تنهاپولش برگشت حتی سودزیادی هم کردن،خانم هروی عزیزم اون شباییکه گریه میکردم وازخدا یه نشونه میخواستم برای اینکه راه درستو پیداکنم اون نشونه بزرگ شمابودین خداروشاکرم،دیگ ترسی ازاین دنیا ندارم واونو جای امنی میبینم،دقیقا مصداق حرف شمابرام اتفاق افتادک گفتین حتی گاهی اوقات بارفتن یه نفراززندگیتون خیربه شمارو میکنه، واقعا بعدازرفتن اون آقا خیروبرکت هست ک ازدرودیواربرام میباره وچراغ قرمزای زندگیم دونه دونه دارن سبزمیشن اون آقاالان خیلی پشیمون هستن ک منوازدست دادن ولی ایشون دیگ توی مدارمن قرارندارن وانتخاب من نیستن، تونستم خودمو خیلی اصلاح کنم مطمنم ک باتهیه بقیه دوره ها ازاینی که هستم بهتروبهترمیشم وانشاءالله دستاوردهای بزرگتری بدست میارم.من اگ یه روز به ویساتون وصداتون گوش نکنم انگاریه چیزی گمشده دارم.خانم هروی عزیزم خیلی خیلی ممنونم ازشماوتیم خوب زحمتکشتون ک دلسوزانه برامون کارمیکنین شب وروز، امیدوارم همیشه بدرخشین وهرجاهستین سعادتمندباشین خیلی دوستتون دارم❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    narin 24 ارديبهشت 99
    خانم هروی من از وقتی دوره جدایی تا تعالی شما رو گوش میکنم هم تغییرات خوب تو زندگیم ایجاد شده و هم خیلی از اعتقادات پوچ و بی اساس رو کلا ریختم دور و به قول شما خروجیش برام خیر شدش😍
    پاسخ
    -2
    انصراف

    fahad 23 ارديبهشت 99
    وقتی جدا میشی روزای اول خیلی سخته حالت بده نمیتونی بخابی نمیتونی ذهنتو متمرکز کنی مدام با خودت تو کشمکش درونی هستی خودتو سرزنش میکنی که چند سال از عمرتو تلف کردی و این خودش انرژی زیادی ازت میکشه و باعث میشه مدام خسته باشی و حوصله انجام هیچ کاری رو نداری این همون نقطه عطف هست یکم توش میمونی ولی بعدش که تصمیم میگیری که بلند شی و به خودت کمک کنی اون موقع هست که احساس رهایی میکنی و هر چی میگذره تو حالت بهتر میشه و تلاش میکنی ایراداتو پیدا کنی روی خودت کار کنی و یک خود ناب بشی.اما این روی خود کار کرد
    پاسخ
    -1
    انصراف

    f.a.d 23 ارديبهشت 99
    بعد از جدایی واقعا ادم نیاز به یه تایمی داره خودشو ترمیم کنه. بزرگترین اشتباهی که میتونیم انجام بدیم اینه که بلافاصله وارد یه رابطه دیگه بشیم.... با یه دنیا زخم، حال بد، انتظار برگشتن به رابطه قبلی وارد یه رابطه دیگه میشیم که خیلی کوتاه تموم میشه و تکرار و تکرار... واقعا اینجاست که خلا لازمترین قانونه....
    پاسخ
    -0
    انصراف

    n. naeemi 23 ارديبهشت 99
    من توی زندگیم با همسرم دچار مشکل شدم و نمیدونم چه اتفاقی قراره بیوفته واسه رابطمون چون خیلی چیزا تخریب شده ولی من قبل از گذروندن دوره ها بسیاااااااار از جدایی میترسیدم و فکر میکردم طلاق یعنی پایان زندگی ولی الان به لطف خانم هروی به نقطه ای رسیدم که پذیرفتم حتی اگر جدا هم بشیم این هم یه بخشی از زندگیه که باید پذیرفتش و بهش بله گفت شاید واقعا جدایی نقطه ی عطف زندگیه من باشه و دیگه از جدایی وحشت ندارم البته اینم بگم که هنوز امیدم رو واسه بهبود رابطه و ساختن دوبارش از دست ندادم.
    پاسخ
    -1
    انصراف

    biti 23 ارديبهشت 99
    من بعد از حدایی خیلی خودمو سرزش کردم بخاطر اشتباهاتم ولی از یه جایی به بعد که آرومتر شدم فکر کردم که اگه دوباره این اتفاق برای من بیوفته آیا دوباره هنون اشتباهات رو انجام میدم و اون موقع فهمیدم که چقدر در اون ارتباط ضعیف عمل کردم و چقدر باید تغییر کنم برای ارتباطات موفق بعدی آرزو کردم یه نیروی راهنمام باشه تا بتونم تغییر کنم و اون نیرو شما بودین خانم هروی و ممنون از دوره جدایی تا تعالی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    mahsa 22 ارديبهشت 99
    چقدررررررررر خوشحالم و حس خوبی دارم بد از پننننج سال توی رابطه ای ک هممممممش زجر بود خارج شدم اونم با گوش کردن کممممی از این دوره جدایی تا تعالی و اتفاقا توی پستای قبل گذاشتم ک امروز قراره برام اتفاق مهمی بیوفته و من بدون گررررریه کردنی حتی تمممموم حرفامو زدم و از ضربه هایی که بهم زد تشکر کردم ک قویم کرد و بهش گفتم دیگه نمیخوامت منی ک اصلا تا نگاش میکردم به چشم خداحافظی و دور شدن ازش زاااار میزدم ولی با توکل بخدا تممممو حرفای پنج سالمو بهش زدمو بدم رهاش کردمو اومدم سوده جووووونم عزیز دلم ممنوووووونم ازت 😍
    پاسخ
    -0
    انصراف

    سمیرا 21 ارديبهشت 99
    من ۱۳ ساله با یه اقایی که دوسال از من سنش کمتره زندگی کردم توی این ۱۳ سال خیلی مایه گذاشتم از لباس پوشیدن تا ارتباطش با خانوادشو درست کردم عاشقانه دوستش داشتم و همه زندگیم شد حتی توقع یه کیلو میوه خریدن ازش نداشتم و همه زندگیم در اختیارش بود خیلی عیبها هم داشت از روابط جنسی بگیرید تا روابط اجتماعی ولی گذشت کردم عیبهای زیادی که واقعا قابل گفتن نیست اما بهم خیانت کرد و با چشمهای خودم دیدم و دنیا رو سرم خراب شد الان ۷ ماهه رفته منم خیلی زجر کشیدم اما الان حالم بهتره به خودم کمک کردم چون توسط یکی از دوستام با شما آشنا شدم و دوره جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و ممنونم از شما واقعا
    پاسخ
    -0
    انصراف

    mah 21 ارديبهشت 99
    بزرگترین دستاورد من از جداییم این بود که دیگه جای غلط وای نمیسم، استوپ نمیکنم رو آدمهای اشتباهی و تکرار نمیکنم اونهارو هر وقت دلتنگ حس خودم به رابطم میشم خودمو سرگرم کارم، کتاب، یا یه چیز جدید میکنم و این به شدت حالمو خوب میکنه انرژیم چندین برابر میشه، مثل الان که جای فکر کردن به گذشته، تویه پیج و خانواده ی خوبم یعنی زندگیه سالمم و ممنونم از دوره جدایی تا تعالی ❤️❤️❤️❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    s rad 21 ارديبهشت 99
    چقدر گفت‌و گوها و به اشتراک گذاشتنه خانواده ی زندگی سالمی هارو دوست دارم، وقتی میبینم من تنها نیستم، اشتباهاتمون و زخم هامون گاهی چقدر شبیه همه بیشتر امیدوار میشم برای تو مسیر درست قدم برداشتن، متاسفانه من بعد از جدایی که با خیانت همسرم بهم تحمیل شد، بازهم مایل بودم برگرده و به شدت خودمو تخریب میکردم و مقصر میدونستم تا جایی که له و نابود شدن و تقریبا ازم هیچی نموند، این دوباره ساختنه و بالا اومدنه کار به شدت سختیه، بهای سنگینی داره اما تمام ارزشمندیه اون به اینه که تو دیگه حاضر نمیشی تو رابطه ای بمونه. دوره جدایی تا تعالی خیلی به من کمک کرد
    پاسخ
    -0
    انصراف

    mehri 18 ارديبهشت 99
    سوده جان میدونین چیه ؟ما آدما تو از دست دادن زمان ، عمر و جوانی ، یه حس مشترکی داریم....حتی اگر خوشبخترین زن یا مرد هم باشیم یه وقت ممکنه از ته دلمون آهی بکشیم و اینو بگیم که جوانی کجایی که یادت بخیر....ولی من به این نتیجه رسیدم که تو هر زمان از زندگیت که داری زندگی میکنی ، اون آرامشی که درونت رو پر کرده بهترین سرمایه ی زندگیته...و این آرامش هم راحت بدست نمیاد مگر اینکه آگاه باشی به زندگی و خرد دریافت نشونه های زندگی را داشته باشی....فرق نمیکنه که کی باشی و کجا زندگی میکنی...من خوشحالم که این شناخت نسبی و آرامش درونم را با دوره های شما مخصوصا از جدایی تا تعالی بدست آوردم....که اگر این دوره رو گوش نداده بودم زخم من با همون عفونتی پنهان خودش به همه ی اعضای درونیم صدمه میزد....و خدا روشکر که خدا شما رو سر راه بنده هاش قرار میده و میشین دست پرخیر و برکت خدا......خدارا سپاس و ممنون از مهربونیتون.....شب بر شما خوش
    پاسخ
    -0
    انصراف

    sedef 18 ارديبهشت 99
    من از تجربه ام بگم كه يكي كه خيلي عاشقش بودم يهو الكى قهر كرد و رفت درست همون موقع كه فكر ميكردم داغون شدم با پيج خوب شما آشنا شدم يادمه اومدم اينجا كامت گذاشتم كه حالم بده چند تا از خوباي پيج اومدن بهم دلدارى دادن و گفتن بيخيالش بشم وتشويقم كردن قوى باشم منم تمام تلاشم رو كرد مطالب پيجتون رو يكي يكي خوندم هي تمرين و تمرين روزاي سختي بود ولي تموم شد موفق شدم درست در اوج نااميدي يهو با يكى آشنا شدم صاف مثل آينه وزلال وپاك عين آب باورم نميشد حالا كه اون رفته بود و ماهها گذشته بود يكى جاش اومده بود هزاران بار بهتر از اون مثل يك معجزه بود برام جالبه بگم اونكه قهر كرده بود بعد از ٦ماه دوباره برگشت ولى من ديگه قبولش نكردم چون ياد گرفته بودم بايد اول قبل از هركسي خودمو دوست داشته باشم 😊خانوم سوده عزيز من متاسفانه هنوز پكيجي از شما نخريدم ولي از پيج خودتون خيلي چيزا يادگرفتم 🌸مرسي از شما و ممنون از زحماتتون🙏🌸💜پاينده باشيد💞
    پاسخ
    -1
    انصراف

    m 18 ارديبهشت 99
    با دوره جدایی تا تعالی کسی که دوسش داشتمو از دست دادم اما خودمو بدست اوردم عشق به اون انقدر زیاد بود که باعث تغییر من شد. باعث شد خودمو ببینم مشکلاتی که سالها چشامو بستم روش ببینم رو خودم کار کنم و امروز اونی بشم که همه میگن تو چقد خوبی چقد مثبتی چقد عالی هستی چقد تغییر کردی 💓
    پاسخ
    -0
    انصراف

    sima.nu 17 ارديبهشت 99
    واقعا دوره جدایی تا تعالی دوره عالی و قشنگی بود،چون فکر میکنم وقتی یه جدایی یه شکست پیش میاد ،این یه تلنگر که به خودت برگردی ،و رو خودت کار کنی،تنهایی همیشه بد نیست ،من به این اطمینان دارم که اون کسی که باید بیاد و عشق واقعی رو بده خواهد آمد ،واین شکستها فقط برای این بوده که من هنوز آماده ورود اون عشق واقعی نبودم ،وباید اینقدر رو خودم کار کنم که لایق عشق واقعی باشم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    خ.ع 16 ارديبهشت 99
    سلام دستاورد من از دوره جدایی تا تعالی که برام بسیار ارزشمنده منم ازش فاصله گرفتم..... و الان خیلی حال بهتری دارم....دوسش دارم....ولی نه به قیمت آزار و اذیت من...... هیچ خاطره قشنگی برام نگذاشته که تلفن رو بردارم بگم به خاطر فللج جا بیا باهم باشیم......من به خاطرش شهرمو جابه جا کردم.....فقط دوس پسر سادم بود..... ولی بهش خیلی ارزش دادم ...چون همه دختر هایه قبلی ترکش کرده بودن....می خواستم بهش ثابت کنم که تو خبلی خواستنی بودیی و اونا لایقت نبودن.....ولی بسکه غرق این سدم که بهش چه جور بها بدم که گذشتر فراموش کنه نفهمیدم که خودمو دارم این وسط قربانی می کنم....
    پاسخ
    -0
    انصراف

    f 15 ارديبهشت 99
    من این دوره جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و بهش ایمان اوردم که همه چیز درونیش مهمه هرچی ظاهری تکراری میشه پس بجای وقت گذاشتن روی عمل های متفاوت زیبایی بیایم درونمون رو زیبا کنیم بدون هیچ عوارض و‌دردی و هزینه هنگفتی نه تنها درد نداره بلکه تازه شیرینترین تجربس قشنگی رو توی جدایی بدست بیار من بدستش اوردم هرچند خیلی مونده کارکنم و اونی بشم که میخوام ولی باکوچیکترین تغییر ، تغییر ادمهای زندگیت رو حس میکنی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    kk 15 ارديبهشت 99
    من دوره جدایی رو گوش میدم عاااالیه مخصوصا ۱۳تا ۱۶ . مگه میشه انقد دقیق و مناسب حال آدما بتونی حرف بزنی مگه میشه انقد موشکافانه بررسی کنی ته ته دل آدم رو. واااای ممنونم ازت سوده عزیزم. یه وقتایی واقعا کم میارم در حین اینکه گوش میدم ولی جلسه بعدی انگار درمان اون دردمه انگار پیش منی شما سوده جان و میفهمی حال دلمو و حتی حرفامو بدون اینکه بگم. این واقعا یه معجزه اس و خدا رو شکر به خاطر معجزات فراوانش که شما هم یکی از اونایی❤️❤️❤️❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    lila 14 ارديبهشت 99
    بعد از تهیه دوره جدایی تا تعالی به این دستاورد رسیدم مسئوليت رفتارمون رو بايد خودمون بپذيريم تو هر شرايطى ،اصن بايد نسبت به ديگران بى نياز و مستقل باشيم و بعد كسى رو انتخاب كنيم فقط براى اينكه همراه هم باشيم و وقتى در خودمون وابستگى و كمبودى حس نكنيم اونوقت مى تونيم اين رفتارها رو هم در طرف مقابل ببينيم، اجازه نديم كسى اينجورى باهامون برخورد كنه و يه رابطه ى اشتباه رو ادامه نديم! پس توى هر چيزى اول بايد از خودمون آدم كامل ترى بسازيم!👌🏻 من با این دوره آدم بهتری شدم و خدارو شکر و از خانم هروی ممنونم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    elham . t.u 13 ارديبهشت 99
    از یک جدایی تلخ و دردناک با دوره جدایی تا تعالی منم چشم بسته داشتم به یه رابطه مرده نفس میدادم چیزی که توهم ذهن من بود نه عشقی نه دوست داشتنی هیچی امابالاخره تموم شده و من شیش ماهه متولد شدم و پاکترین و شادترین روزهارو دارم میگذرونم چقدر خوبه نداشتن بعضی ادم ها چقدر این خلا ایجادشده خوبه چقدر خوشحالم که دارم کارمیکنم روی خود جدیدم تا شرایط رو برای یه زندگی بهترو هم مدارشدن بایه ادم مناسبتر فراهم کنم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    سیما بهاری 13 ارديبهشت 99
    چهارسال تو رابطه ای زندگی و خودمو باختم ولی بالاخره با لطف خدا و سوده عزیز ودوره جدایی تا تعالی و تلاش های مداوم خودم تونستم از اون رابطه بیرون بیام . خیلی بهای سنگینی دادم خیلی ،ولی میسازم همه چی رو از اول . 😍😍
    پاسخ
    -0
    انصراف

    tabestan 12 ارديبهشت 99
    یکی از بهترین دستاورد های امسال من رسیدن و جدایی از کسی بود که دوسش داشتم، رسیدن بخاطر برآورده شدن آرزوم و جدایی برای بالغ شدنم ......... با شما آشنا شدم و بیشتر از هر سال دیگه به صدای روحم و درونم برای چیزی که ازم میخواست بها دادم ....... برنامه ---> خودم رو به آغوش بکشم و دنبال استعداد و کار واقعیم بگردم و به تعالی برسم تا از چرخه اتفاقات تکرارشونده خارج شم و روح ، قلبم واقعا شاد باشن 💌🌸🍃🌙♥️ ممنونم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    haircolor 12 ارديبهشت 99
    با شما ۱۸ سالگیمو پر کردم به ۱۹ رسیدم و هدفم درست کردن اخلاق ضعیف و شکننده بود و الان که اینو می‌نویسم هر چیزیو هزینه نمیکنم برای خورد کردن اعصابم و حالم عالیه و تغییرات منو به شخصی رسونده که انگار این‌دورهارو گذرونده و به من میگه شبیه الماسم..امسالم هدفم گرفتن دوره جدایی تا تعالیست تا هر روز بهتر از دیروز از تختم با شکر گذاری پا رو زمین بزارم و با آگاهی و دانش بیشتر بتونم رو کاری که دنیای رنگ مو هست هر روز بهتر بشم و تصمیماتمو بر روی آرامش بگیرم و همچنان که خیلی کارهارو‌از جمله دود کنار گذاشتم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    saman mirzaee 12 ارديبهشت 99
    امسال مانند سال قبل روي قالب جديدي كه براي زندگي خودم ساختم تمركز داشتم و سعي كردم با تمرين مداوم اون رو دروني كنم و اصل زندگيم رو تشكيل بده ، اما مهمترين دستاورد امسال من كه تو اين دوره دور كاري و در خانه ماندن به دست آوردم ، اين بود كه چقدر اين دنيا جاي امني هستش، اين دستاورد با دوره از جدايي تا تعالي بدست اومد ، فوق العادست اين دوره، با انجام تمارين اين دوره انگار اصن نفس كشيدن من راحتتر شده ، آرزوي بهترين ها رو براي گروه زندگي سالم خصوصا شما خانم هروي دارم 🌹❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    anisa 11 ارديبهشت 99
    من ۳ ساله تو خواب بودم تو یه رابطه عین همون کرمی ک دورخودش پیله کرده بودودل نداشت ازون پیله بیرون بیادهرچند خدا نشون هایی رو بهش نشون داداما ندیدم نخاستم اون کرم داشت خفه میشد داشت خراب میشدخدای مهربونم این جهان چنان تلنگری ب این کرم زد ک همون روزنه های نوربود ک باید بیام بیرون ازون رابطه سمی ازون پیله و همینطور شد و بلافاصله شمارو با من اشنا کرد با دوره جدایی تا تعالی و دارم اوج میگیرم بعد اون فشار تنها خدا رو دارم برایم کافیست و من عاشق خدایم شدم از همه الودگیها ترس ها دورم کرد و خودش و جایگزینش کرد ❤️❤️دوستون دار
    پاسخ
    -0
    انصراف

    nazila 10 ارديبهشت 99
    خانوم هروي عزيز!! من با كسي در رابطه بودم!! پنج سال درد کشیدم حملات پانیک گرفتم داغون شدم! با شما که آشنا شدم بعد از تهیه دوره جدایی تا تعالی بعد پنج سال قلب درد تونستم اون آدم رو ببخشم و بدون اینکه مکالمه در آوری داشته باشم با صلح کامل جدا شدیم!! تموم شد خانوم هروی درد بزرگم در آرامش کامل تموم شد...خانوم هروی سه سال بود که به خاطر درد زیاد با خدا قهر بودم سعی می‌کردم فراموش و نفی ش کنم!!با شما باهاش آشتی کردم و فهمیدم چقدر دلم براش تنگ شده بود!! خدایا شکرت!! خانوم هروی رو تک تک کارام دارم آگاهی پیدا میکنم و یه دفتر دارم و با کوچک ترین نشانه سریع یادداشت میکنم مرسی برای این آگاهی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    avash 9 ارديبهشت 99
    من بعد از یکسال کار روی خودم و دستاوردهای کوچیک و‌بزرگ ،سه روز پیش با دوره جدایی تونستم بیست قفلم رو پیدا کنم و انچنان خوشحالم که نمیتونم صحبت کنم،چالش چهارماهه روبراخودم شروع کردم و مطمینم به خواسته های چالشم خواهم رسید،علی رغم دستاوردهایی ک داشتم چون نمیتونستم قفلهامو پیدا کنم ویس دستاوردبراتون ارسال نمیکردم ولی الان احساس رهایی و آزادگی دارم خیلی ممنونم ازتون حتما براتون ویس میزارم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    silvery 9 ارديبهشت 99
    سلام ،من ششماهه همراه با دیگر زندگی سالمی ها به پیش میرم .چهارساله من و همسرم جدا زندگی میکنیم .رابطه مون خیلی بهتر شده و بیشتر از قبل هزینه های زندگیم رو تامین میکنه و دیگه خداروشکر در تنگنای مالی قرار ندارم .عزت نفسم خیلی بالا رفته و میتونم به دوستان نزدیکم بدون ترس از دست دادنشون،ناراحتیم رو بگم و اینکه چرا ازشون ناراحتم و این موضوع خیلی برام برد بزرگی در زندگی محسوب میشه.قدرت اراده م خیلی زیاد شده و وقتم رو تلف نمیکنم و در برابر هر خوردنی بشدت اراده دارم .خودم رو به چالشی کشیدم که اصلا فکر نمی کردم یکروز بتونم و اون آموزش زبان آلمانی است و در پی اون دوستان جالبی پیدا کردم که برای من ارتباط با اونها کلی درس و تجربه جدید زندگی است روزلانسهایم بیشتر شده و نظام های ارزشی خانواده را بتدریج شناسایی میکنم با فایل از حدایی تا تعالی بزرگترین ترسم رو براش راه حل پیدا کردم و وابستگی به پسرم خیلی کم شده و دیگه از مهاجرت دخترم نمی ترسم برای سال آینده برنامه ایم اینه با اراده و پشتکار بیشتری روی قفل های روانم کار کنم و سطح انرژی م را اونقدر بالا ببرم که برسم به امکانات جدید انسهای خوب و قدرت روحی بالا که بتونم به آروزیی که از خردسالی داشتم برسم یعنی جهانگردی ممنون از خانم هروی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    az.shahrivar 9 ارديبهشت 99
    امسال با شما و مجموعه زندگی سالم آشنا شدم که یکی از بهترین اتفاقای زندگی ام بود.. به خدا نزدیک تر شدم و با تمام وجود احساس کردم دنیا جای امنی هست..آرامشی رو که امسال با صدای قشنگ شما و دوره های شما تجربه کردم بینظیر و برام خیلی با ارزش بود، توی اوج اتفاقای شک آوری که برام پیش اومد فقط جملات مثبت شما و تکرار جملات مثبت و اعتماد به خدا منو آروم نگه داشت و باعث شد توی کارم بر خلاف انتظار خیلی ها ، راههایی شبیه معجزه برام پیش بیاد و همه شکه شدن، با خودم مدام تکرار میکنم جایی که راه نیست ،خدا راه باز میکنه هنوز خیلی کار دارم و مطمئنم که روزای خوبی پیش رو دارم تمام دوره ها رو گرفتم و هر شب با صدای زیبای شما خابم میبره و هزار بار خدار و کشر میکنم که شما رو مثل یه فرشته سر راه من قرار داد و منو با خودم با دیا و با خدا آشتی داد هر چند میدونم که اول راهم. ولی بینش من با سال قبل خیلی خیلی فرق داره و میدونم خیلی باید روی خودم کار کنم دوره از حدایی تا تعالی عالیه امروز هم ویس کانال رو گوش دادم و شما بهترینید. ممنون ازتون
    پاسخ
    -0
    انصراف

    fa 8 ارديبهشت 99
    سال جدایی بود جدا شدن از کسی که فکر میکردم عشقمه جدا شدن و دور شدن از حیطه امن و سال هوشیاری بود این که بفهمم واقعا کیا دوستم دارن سال تحقق کابوسام بود این که بفهمم از هر چی بترسی سرت میاد ! سال جدید ولی برام پر از امیده ، امید ب تغییر ، ب بزرگ شدن ، ب تحقق رویاهام ، امید ب نترسیدن و باور این که میشه ! اگه بخوام میشه ، شمام بگید میشه و نترسید چون بعد این که با ترسهات رو ب رو میشید... دیگه هیچ چی نمی تونه محدودتون کنه 🍀 ( گاهی دلت میشکنه و شکست میخوری تا یاد بگیری تا مسیرت رو پیدا کنی که آخر داستان زندگیت زیبا تموم بشه) دوره جدایی تا تعالی به من در این زمینه خیلی کمک کرد ممنون از خانم هروی
    پاسخ
    -0
    انصراف

    bayana 8 ارديبهشت 99
    فقط خدا میتونه اجرت بده من رو ازجهنمی که به اسم زندگی توش بودم نجات دادی ترسم ازجدایی ریخت دیگه اونهمه تحقیر وکتک رو تحمل نکردم رها شدم رها حالا میخام برم برای مرحله بعد که برم خونه بگیرم ممنونم سوده دوره جدایی تا تعالی برای من خیلی کاربردی و معجزه وار بود
    پاسخ
    -0
    انصراف

    donya 7 ارديبهشت 99
    سلام.سال ۹۸ تا امروز پرچالش ترین سال زندگی من بوده. من بعد از تجربه جدایی تلخی که از تموم شدن یک رابطه ۴ساله داشتم تصمیم گرفتم مستقل بشم و زندگیه جدیدمو شروع کنم‌.مهم ترین دستاوردم این بوده که تونستم با تنهایی کناربیام و با یادآوری خاطرات گذشته دیگه دلتنگ نمیشم و برای اون فرد هرجا که هست دعای خیر میکنم.بعد از اون تونستم روابط اجتماعی بهتری داشته باشم و شغل مورد علاقمو هم پیدا کنم و اما هدف های من برای سال آینده اینه که بیشتر به سلامت روحم و جسمم رسیدگی کنم/چندتا مهارت جدید یادبگیرم و اینکه وارد یک بازار سرمایه گذاری بشم که بتونم درآمد بیشتری داشته باشم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    parvaz 7 ارديبهشت 99
    سلام خانم هروی عزیزم سلام دوستان گلم من بیشترسوالای زندگیموجوابشواینجاپیداکردم یادگرفتم ازتنهاییم لذت ببرم یادگرفتم دیگه برای رهایی ازتنهایی واردیه رابطه دیگه نشم یادگرفتم مستقل شم اماهنوزیه کارای نیمه تمومی دارم خیلی سختی کشیدم من بدترین حال روحی روداشتم تادم مرگ چندباررفتم اماحالاانگارتازه متولد شدم هروزمثل بچه هابالاپایین میپرم اینقدکه دروجودم هیچی شرطی نیست شادم امیدوارم پرانگیزه ام سراغ کلاسی رفتم که ۱۲سال بودارزوشوداشتم تلاش کردم تومسیرزندگیم وطلاقم ناامیدنشم پیروزشدم ازجهنم اومدم تو بهشت خونه کرایه کردم و با آرامش دارم زندگی میکنم و برنامه دارم که امسال کار مناسب و خوبی راه بندازم من از خودم خیلی تشکر میکنم که امسال بارها زمین خوردم بارها سوختم اما باز بلند شدم و محکمتر قدم برداشتم من پایان سالمو جشن میگیرم و برا سال آیندم یه من جدید و قوی تر و خوشحالتر و موفق تر میسازم با آرزوی بهترینها برای زندگی سالمیها
    پاسخ
    -0
    انصراف

    s.u 3 ارديبهشت 99
    سلام سوده نازنین من از تابستون دوره ها رو تهیه کردم و شروع به کار کردن روی خودم کردم، بار ها و بار ها دوره ها رو مرور کردم من با یک جدایی مواجه شده بودم و دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و روی خودم کار کردم و در پایان این دوره، فردی که من رو ترک کرده بود با من تماس گرفت . من طی این دوره متوجه شدم که چقدر بی ارزشی ها و فرافکنی های داشته های خودم روی فرد مقابل چقدر در جدایی های مکرری که در طی زندگیم داشتم تاثیر به سزایی گذاشته بود. من با این دوره خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و خیلی خوب تونستم با درون خودم ارتباط بگیرم و با تنهایی خودم آشنا بشم و بتونم از تنهاییم لذت ببرم من در طول این دوره زندگیم پر از فراوانی شد و بابتش خدارو شاکر هستم من بخاطر جدایی های مکرری که در زندگیم پیش اومده بود و احساس بی ارزشی که داشتم به روانپزشک مراجعه کرده بودم و دارو مصرف میکردم و توی این مدت مصرف دارو هام رو کمتر کردم و در چالش چهار ماهه دارم روی خودم کار میکنم که دارو هام رو به طور کامل از زندگیم حذف کنم و الان خیلی آرامش دارم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    a 3 ارديبهشت 99
    امسال با کمک فایلهای شما، از هر نظر برای من راهی در جهت تعالی بود و پر از دستاورد ولی همسرم که یکسال است تصمیم به ترک زندگی مشترکمان گرفته، بعد از همه تلاشی که برای حفظ زندگی کردم، باز هم تصمیم به ترکم دارد.او اختیار تصمیمگیری برای زندگیش را دارد ولی من تصمیم دارم در سال جدید همراه با بهار، نو شوم و بعد از این ضربه بلند شوم و بیشتر قد بکشم.شاید همسرم از زندگی من میرود چون دیگر آورده ای برای ارتقای من ندارد.من برخواهم خواست و این بار جایی بالاتر خواهم نشست.برای همه کمکهایتان متشکرم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    nooshin 3 ارديبهشت 99
    دستاوردهای امسالم آرامش ،رهاکردن کسی که رفته بود،ترک عادت های بد،صبح زودتر بیدارشدن،توانایی کنترل و مسلط شدن روی خودم،جذب پول،بعد از رها کردن اون شخص ۲تاخواستگار داشتم البته من خیلی روی خودم کار نکردم و می‌دونم اگه بیشتر کار کنم به نتایج خیلی خیلی بهتری میرسم،رها شدن از وسواس فکری، دارم روی نظام های ارزشی وطلسم هام کار میکنم و مهم ترینش رابطم باخداونده و برنامم برای سال آینده کار کردن روی وضعیت مالیم وپیداکردن کار حقیقیمه و همین طور دوره های جذابیت و عزت نفس رو بیشتر گوش بدم،و جزیره گنج و جدایی رو تهیه کردم و دارم روی خودم کار میکنم و میدونم خیلی موفق میشم ممنونم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    prana 2 ارديبهشت 99
    در این 6 ماهی که با خانواده زندگی سالم همراه هستم، تونستم با کمک دوره های جذابیت درونی و از عزت نفس تا اعتماد به نفس، آرامشو به زندگیم برگردونم، رابطه ام با خدا عالی شد و آرامش عجیبی همراهمه چون میدونم اون برام بهترینو میخواد، تا حد زیادی با شکست عاطفیم کنار اومدم ولی خب هنوز هم نیاز به کار کردن داره که باعث شد دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کنم و الان روی این دوره هستم. من تونستم زندگی شغلی و مالی خودم رو تغییر بدم و طلسمش رو بشکنم. بیشتر احساس ارزشمند بودن میکنم و تمام تلاشم رو در جهت رسیدن به علایقم میکنم رابطه ام با خانوادم خیلی خوب شده و اطرافیانم به من علاقه بیتری پیدا کردند تا امروز سه تا از ویس های من در کانال دستاورها قرار گرفته که این خودش برام انگیزه است خیلی دوستتون دارم و تیم زندگی سالم امیدوارم در کنار هم سال خوبی رو شروع کنیم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    rihane 2 ارديبهشت 99
    سلام به همه دوستان ، خانم هروی عزیزم ممنونم از طرح این سوالتون واقعا وقتی زوم کردم به یک سال کارم با شما فکر نمیکردم اینقدر دستاورد داشته باشم ولی دیشب همه اونا رو نوشتم خودم که واقعا سورپرایز شدم با این دستاوردهام بین اینها اونی که واقعاواقعا به دلم میشینه اینه که هر بار میخوام کاری انجام بدم از خودم از روحم سوال میپرسم که آیا خود حقیقیم اینو می‌خواد یا نه ، حس کردن خدا در لحظه لحظه زندگیم که خودش یه دنیایی رو برام ایجاد کرده و اینکه من در هر کاری مرگم رو به عنوان مشاور قبول کردم و ازش مشاوره میگیرم الان که اینو تایپ میکنم حسم خوبه ازتون ممنونم ولی باید متذکر بشم که باز خیلی راه جلو دارم و به امید خدیا متقدرم در روزهای آتی مهمترین دستاوردم رو براتون میفرستم خانم هروی عزیزم ممنونم ازتون
    پاسخ
    -0
    انصراف

    pardis 1 ارديبهشت 99
    من بیست سالمه ولی از دوست نداشتن خودم از رابطه های پی در پی اشتباه واسه جبران رابطه ی اصلیم با کسی که واقعا بهتر بود و من بخاطر دوست نداشتن خودم باعث شدم از دستش بدم از چند بار موفق نشدن واسه رشته مورد علاقم رسیدم به خودم به خدا واقعا تونستم خودمو یکبار دیگه بسازم خیلی سخت بود که از خودکشی بعد فقط سه ماه رسیدم به این رابطه عالی کنار خدا رابطه ای که حتی ذره ای حس تنهایی و کامل نبودن ندارم نمیخام بگم هرروز حالم خوبه اما حال درونیم هر لحظه در آرامشه من واقعا خودمو دوس دارم به صلح درونی با خودم رسیدم فکرشم نمیکردم روزی بدون اینکه اون آقا در ارتباط باشم حالم خوب بشاشه اما حالا هر روزم پر از انگیزه درس میخوم و رتبه هایی در آزمون هام میارم که تا حالا نمیوردم عشق میدم به خانوادم به اطرافم به هر کی کمک بخاواد بدون اینکه توقع داشته باشم چون از خدای خودم انرژی میگیرم از خدای خودم حال خوبو میگیرم من از یه عشق واقعی که برام پیش اومده بود پرت شدم پرت شدم در خودم چون معنای واقعی ظرفیت اون عشق رو نداشتم خودمو دوست نداشتم برای همین پرت شدم سخت بود اما خودم و بخشیدم با اینکه با دوره ها فهمیدم خودم با کمبودهام باعث بهم خوردن رابطه شده بودم چون ایمان دارم به خدای بالا سرم که اگه واقعا این عشق سهم من باشه این بار عالی تر اون آقا به سمتم میاد رابطه م با خانوادم خیلی عالی تر با وحود اینکه باید برای دانشگاه درس بخونم همه دوس دارن پیششون باشم اما من پر اراده به درس خوندن ادامه میدم و به معنای واقعی خودمو پیدا کردم شما وقتی خودتونو پیدا میکنید اونجا تازه زندگی شروع میشه واقعا خدارو شکر
    پاسخ
    -0
    انصراف

    mina 31 فروردين 99
    سلام سوده جان من با دوره جدایی تا تعالی تونستم خیلی به ریشه ی زخم هام نزدیک بشم، طلسم های روانی خیلی زیادی پیدا کردم، من قبلا نمیدونستم چطور باید روی طلسم هام کار بکنم که این مسئله رو هم به کمک دوره جدایی حل کردم و اوضاع درونی من خیلی فرق کرد بعد از سال ها تحقیر شدن و سال ها سیلی خوردن الان به کسی وابسته نیستم و دلم میخواد ساعت ها با خودم تنها باشم و به درونم سفر کنم و پذیرفتم که مسئول زندگی خودم هستم، آرامش عجیبی دارم که انرژی و اشتیاقی برای ادامه راه به من میده دوره جذابیت درونی خیلی برای من مفید بود، کنترل افکار و رفتارم رو به دست گرفتم و افکار منفیم رو رها کرد من آلرژی شدید پوستی داشتم و طوری بود که شب ها تا صبح راه میرفتم یا به زور دارو میخوابیدم اما الان که به آرامش رسیدم و با درد های خودم ارتباط برقرار کردم، به شکل معجزه آسایی التهاب پوستی من کم شده و احساس میکنم تمام ابعاد درونی و بیرونی من جوانه زده، تازه میفهمم زندگی یعنی چی کسانی بهم پیشنهاد کمک میدن که من رو ندید میگرفتند یا از من فراری بودند، الان از شغلم لذت میبرم و دیگه لول مشتری های من هم تغییر کرده. ممنون از شما
    پاسخ
    -0
    انصراف

    g 31 فروردين 99
    #دستاورد سلام به خانوم سوده عزیز و تیم عالیشون و همه زندگی سالمیها. من بعد از یک سال رندگی با این دورهها تازه ۵۰ درصد از درسهارو همراه با مطالعه و تکرار و تمرین متوجه شدم و هر چی جلوتر میرم مسائلم رو راحتتر حل میکنم و احساس میکنم دلیل همه اتفاقات ناخوشایند زندگی من از ناآگاهی و احساس بی ارزشی و پوچی در درون من میاد، من خیلی مضطرب بودم و همه آدمها رو از خودم بهتر و بالاتر میدیدم و این باعث شده بود که مدام احساس بدبختی و قربانی شدن بکنم. تونستم از چند رابطه ی ناسالم بیرون بیام چون با اینکه با دوره ها همراه بودم یه فرود اضطراری کردم و با یه آدم متاهل وارد رابطه شدم ولی این بار متوجه این موضوع بودم که این رابطه از کمپلکس من هست نه عشق و دوست داشتن واقعی. مهمترین دستاورد من با دوره اعتماد به نفس و عزت نفس آرامش من هست که این آرامش رو با ارتباط با خدا و قبول خودم با تمام نقاط ضعف و قوتم به دست آوردم و این باعث تمرکز بیشتر من روی اهدافم شد که واقعآ متعلق به من هستن و نه صرفا تایید گرفتن از دیگران و تونستم در این ۲ سالی که با خانواده زندگی سالم هستم هم کار بهتر با درآمد بیشتر و هم خونه بهتر در جای مناسبتر داشته باشم. تونستم دیگران رو ببخشم و دست از انتظار خوبی از دیگران در قبال خوبی کردن خودم که از بی ارزشی و حس کافی نبودن میومد بکشم و تمام انرژی مو صرف رشد خودم بکنم . من آدمی بودم کاملآ منفی نگر که این باعث شده بود از تمام زوایا دچار مسئله باشم و نتونم زیباییهای دنیارو ببینم. و همه اینها رو با کمک خدا که خانوم هروی عزیز رو سر راهم قرار داد که با مهربونی از جنس خدا ما رو به مقاصد بهتری توی زندگی برسونه به دست آوردم. در حال حاضر دوره جدایی تا تعالی رو کار میکنم که این دوره به قدری عالیه که هر فایل رو بارها و بارها گوش میدم و تونستم خیلی از طلسم های روانین رو پیدا کنم و دیگه از ترس وارد هر رابطه ای که به خاطر طلسم هام هست نشم و قدر و ارزش خودم رو فقط در ظاهر و بدن خودم برای آقایون ندونم. من دستاوردهای خیلی زیادی داشتم ولی چیزی که متوجه شدم اینه که هدف از این دورهها و زندگی چیزی بالاتر از اینهاست و این رو درک کردم که باید برای رسیدن به قله ادامه داد و این اطمینانی که الان به خدا دارم به قلبم آرامشی داده که این مسیر و با یه حال خوب و پر از انرژی طی میکنم و ایمان دارم که اتفاقات عالی در راهه و اینها رو مدیون تمام دوستان عزیز زندگی سالمی که دستاوردشان کمکم کرد که خیلی از گره ها مو بتونم ببینم و باز کنم و ادامه بدم حتی در برترین و پائینترین سطح انرژی و خانوم هروی عزیز که شاهکار خداوند هستن با این رسالت زیباشون که با دادن آگاهی به ما باعث نجات خیلی از ما زندگی سالمیها از گمراهی هستن و البته خدای مهربون عالم که به من این فرصت و داد تا به این مدار بیام و با شما همراه باشم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    nirvana 31 فروردين 99
    سلام همراه همیشگی روز و شب های من. امسال تو نقطه ی صفر زندگی بودم. مثه یه تیکه گوشت لخت تو اتاقم افتاده بودم بخاطر خیانت همسرم. با شما بلند شدم. تونستم تز دکتری رو دفاع کنم. تونستم از لحاظ زیبایی به خودم اهمیت بدم. من ۴۸ کیلو شده بودم. الان ۶۳ کیلو شدم. همه بمن میگن خوشگل شدم. اقتدار درونی برای رها کردن کسی که بمن آسیب زده بود رو با دوره ی از جدایی تا تعالی پیدا کردم. با سلف لاو با خودم آشتی کردم. امسال سه نفر خواستگار من شدن. دونفر که پنج سال پیش عاشق من بودن طوری تو مسیر من قرار گرفتن که خودم تعحب کردم چون هیچ رابطه ای چه اون پنج سال و چه الان نداشتم. متوجه شدم لیاقت من ارزش من خیلی بیشتر از اونی هیت که خودم میخوام ممنون
    پاسخ
    -1
    انصراف

    s 30 فروردين 99
    خانم هروی عزیزم من تونستم بعد طلاق سختی ک داشتم ومرگ عزیزترین عضوخانوادم با دوره جذابیت درون و عزت نفس توروزهایی ک از زمان و زمین برا من میباریدوب قول خودمون ب ته ناامیدی رسیده بودم دوباره رو پای خودم وایسم جوری ک الان مادرودخترم بتونن ب اراده من تکیه کنن.ممنونم ازتون دلسوزترین مادردنیا❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    y 30 فروردين 99
    سوده ی عزیزم، امروز که حال دلم عالیست برای لحظه ای یادآور روزهایی می شوم که زخمی در قلب و جانم نشسته بود و سردرگم به دنبال چاره ای، به دنبال منجی، به دنبال کسی بودم، یاد آور روزهایی میشوم که همه تجربه کردیمش، روزهایی که جدا افتاده بودیم از کسی که دیگر نبود و باورمان نمیشد بدونش روزها بگذرند، روزهایی که بین زمین و اسمان زندگی کردیم، خدایی نداشتیم که بخانیمش و یاری بخاهیم و ارامش بخاهیم،،، روزهایی که در نقطه ی صفر و منفی صفر بودیم و احساس عمیق طردشدگی را به سان جدایی کودک از رحم مادر داشتیم، با دوره جدایی از تعالی یکبار دیگه به جایی که میخواستم رسیدم از شما ممنونم بابت تمام این آرامشی که دارم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    k 30 فروردين 99
    دستاورد من رهایی از اسارتی بود که خودم برای خودم ساختم بودم من با اقتداری که از جذابیت درون پیدا کردم تونستم حس خوب رهایی رو تحربه کنم و بتد نافم رو از ادمها جدا کنم.. از نبود ادمی که بهش وابسته شده بودم و داشتم دست و پا میزدم که باشه اما اذیت کنه و مبادا برنجه دیگه نمیترسیدم .. همه چی تغییر کرد حتی به این فکز میکردم اگه نباشه چی میشه.. یا یوقت نشه با ادم دیگه ای باشه بعد از دوره حذابیت اصلا دیگه بود و نبودش مهم نبود .. دوره حزیره گنج هم واقعا خودم رو با سایه ها و ترس هام روبرو کرد و همینطور دوره از جدایی تا تعالی که خیلی عالیه ممنون از شما
    پاسخ
    -0
    انصراف

    sossn 29 فروردين 99
    سلام و تبریک سال نو به خانوم هروی دوس داشتنی ( بهترین عیدی عمرم از طرف خداجونم)و دوستای زندگی سالمی گل😍اواسط سال ۹۸ زمانیکه بطور ناباورانه از اون اوج به پایین سقوط کردم و‌ شوکه بودم از طردشدگی از طرف کسیکه خیلی دوسش داشتم ، که اینبار عمیق تر و دردناک تر از دفعات قبل برام اتفاق افتاد و زخم های دردناکی که کاش هیچ کسی بهش دچار نشه، باکانال شما اشنا شدم و مسیر رشد من آغاز شد که این رشد صعودی ،بنظرم نه تنها بزرگترین دستاورد سال بلکه بزرگترین دستاورد عمرم بود ، من به لطف خداوند بزرگ و آموزه های سوده جان و تلاش خودم تونستم بلند شم و دوباره رو پاهای خودم بایستم و این بار خیلی متفاوت و اساسی پایه های زندگیم رو از نو بسازم و منی که با‌وجود تمام ویژگی های خوب و‌عالی که بعنوان یک دختر داشتم بازهم طرد میشدم اینبار بتونم باعزت نفس بالا وقتی اون آقا برگشت برخورد کنم وتقریبا تمام مشکلاتم رو با دوره ها ریشه یابی کنم و همچنین دستاورد مالی بسیار داشتم و بادوره ی جدایی تا تعالی انقد رابطه م رو با منبع برقرار کنم که بتونم آرامش فراوانی رو به خودم و اطرافیانم هدیه بدم و حتی هرچی که میخوام رو به شیوه درست از خداوند طلب کنم،برادرم که سالها شغل مناسب نداشتن با انرژی و‌دعاهایی که ازاین دوره یادگرفتم (چطور ازاین جهان بخوام تا بهش برسم )مدتی هست که در شغلی با شرایط ایده آل مشغول بکارهستن، خودم هم باوجود اینکه شغل خوبی از هر نظر داشتم بازهم کیس کاری خوب بهم پیشنهاد شد وکنار بگزارم ترس ها و‌نگرانی هایی روکه باعث میشد مدام صورتم جوش بزنه و منیکه ۷ ساال درگیر دکتر پوست بودم بدون هیچ دارویی صورت صافی داشته باشم، سال جدید روهن به یاری خداوند مسیر خودشناسی رو ادامه خواهم داد چون به این رسیدم که بهترین نقشه ی راه سعادت ما انسانها همین خودشناسی پ ارتقا و بالندگی هست و یقین دارم که باقدم گذاشتن به این مسیر متعالی میتونم به هرچی میخوام برسم ❤️❤️❤️ سپاس
    پاسخ
    -0
    انصراف

    naghmeh 28 فروردين 99
    سلام.من سال ۹۸ رو با خرید پکیجها شروع کردم..سفرهای تکیمو شروع کردم .چیزی که همیشه بیم داشتم.و همش منتظر ی نفر بودم که باهام بیاد....خیلی تجربه های این شکلی داشتم دقیقا تو ماه دوم بود که بعد از حدود ۳ سال با آقائی وارد رابطه شدم.همه چی خیلی خوب بود فکر میکردم زندگی روی خوشش رو بهم نشون داده.کلی برنامه داشتیم و.....تا اینکه بصورت ناگهانی و در اثر آنفولانزا مرد....تو دی ماه و منم شدم مرده متحرک...در همون حین در اثر شوک بدی که بهم دست داد شدیدا کمر و پام دچار مشگل شد و نتونستم از جام بلند شم.دوره از جدائی تا تعالی رو گرفتم و در همون حال فهمیدم چقدر داغونم...چقدر کودک درونم حالش بده و......از خدا که شدیدا عصبانی بودم و.....الان ی کم بهترم و امیدوارم به آینده.هنوز خیلی باید رو خودم کار کنم.....هر چند قلبم شکسته.دوره از جدائی تا تعالی عالیه🌼
    پاسخ
    -4
    انصراف

    mina 28 فروردين 99
    وقتي كار كردن روي خودم رو شروع كردم كه درگير برگردوندن كسي بودم كه منو ترك كرده بود.اون آدم برگشت.ولي من ديگه ميناي قبل نبودم و نپذيرفتمش.خداروشكر ارتباطم با خالقم برقرار شد،توي مشكلات آروم تر از قبلم.همه بهم ميگن كه كنار من آرامش دارن و اين خيلي حس خوبيه.تونستم خيليها رو با زندگي سالم آشنا كنم و لذت اين موضوع بيشتره.تصميمات مهمي گرفتم و تونستم خيلي از اونها رو عملي كنم.از خدا ميخواهم كمكم بكنه كه تو سال جديد بنده ى بهتري براش باشم و بتونم به زنهاي مثل خودم كمك بيشتري بكنم تا قدر خودشونو بدونن.اميدوارم كه سال جديد تحول رو همه تجربه كنيم.دوستتون دارم ممنونم كه هستيد.وخداروشكر كه من تونستم سال ٩٨ رو كنار اين خانواده سالم و پرعشق باشم.اميدوارم سال جديد بهتر از قبل باشيم و دست آوردهاى دوستهاى قشنگم بيشتر باشه
    پاسخ
    -1
    انصراف

    sohila 28 فروردين 99
    سلام خانم هروی عزیز.سال نو رو به شما فرشته ی نازنینو تمام زندگی سالمیهای عزیز تبریک میگم. من ۵ ماه از همسرم جدا شدم ولی چون تو دوران طلاقم با پیج شما اشنا شدم تونستم خیلی زود و با ارامش از همسرم جدا بشم.و بزرگترین دستاوردم ارامشی بود که نصیبم شد دیگه قرص ارام بخش نمیخورم من به خدا شناسی و خود شناسی رسیدم وبه ارزشهای خودم پی بردم و فهمیدم که خدا خیر مطلقه ومظهر عشقو ارامش.من میخوام با کار کردن روی خودم سال ۹۹ رو برای خودم متحول کنم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    شقایق محمدی 27 فروردين 99
    سلام خانوم هروی عزیز دوره‌ی جدایی تا تعالی او‌ن قسمت که میگین با کودک درون خودت صحبت کن من همون دفعه‌ی اول که انجام دادم وقتی کودک داشت صحبت میکرد و از ترس‌ها میگفت بغضم گرفت و وقتی چشمامو باز کردم اصلا یه حالی داشتم انگار توی این دنیا نیستم و خیلی آرامش داشتم :)
    پاسخ
    -0
    انصراف

    g 27 فروردين 99
    سلام خانم هروی حدود دو ماه که فکر کنم دوره ها رو تهیه کردم اولین دستاوردم خب اینه که امروز جسارت پیدا کردم تا بیام راجب دستاوردم بخوام بگم ، اول اینکه قرص مصرف میکردم تا حس بهتری داشته باشم و الان حتی بدون مراجعه به پزشک قرصا رو تقریباً قطع کردم و به طور شگفت آوری همچنان حالم خوبه و باشخصی تو رابطه بودم که متعهل بود و اولش من اصلا نمیدونستم ولی خب بعدش هم که فهمیدم همچنان در رابطه بدوم و نمی تونستم ازش جدا بشم ولی بعد از شنیدن دوره ی جذابیت ازش جدا شدم با اینکه به شدت سختمه و گاهی شب ها تا صبح گریه می کنم و جالب برام اینه که اول مادرم با کانال شما آشنا بود و هر روز به ویس های کانال گوش میداد و من اصلا خوشم نیومد و از شنیدنشون فرار میکردم ولی کسی که دوره ها رو تهیه کرد خودم بودم و واقعا دارم سعی خودمو میکنم و الان بزرگترین عیدی رو از شما گرفتم و واقعا تونستم بعد چند روز کلنجار با خودم دستاوردمو بگم و از خودم قدردان باشم ، یک دنیا ممنونم از خدا که منو با فرشته ای همچون شما آشنا کرد
    پاسخ
    -0
    انصراف

    s.u 27 فروردين 99
    سلام سال نومبارک.. من تازه یکماه باشمااشناشدم واصن نمیدونم چطور پیج شمارو فالوکردم وبعدکانال رو..فقط این رو میدونم که خداخواست تواین مسیرقرار بگیرم چون تو شرایط روحی بدی بودم وتازه جدایی رو تجربه کرده بودم ولی به کمک وویس های شماودوستان کاملا خوبم وارامش دارم..وتصورم اینه که هیچ چیزدراین زندگی اتفاقی نیست هرچیزی به موقع خودش اتفاق میفته مث همین اشنایی من بازندگی سالمی ها..خداروشکرمیکنم که هستین وباعث ارامش همه میشین ❤️❤️❤️
    پاسخ
    -2
    انصراف

    iman 27 فروردين 99
    از رابطه ای که ۶ ۷ سال درگیرش بودم و با عشقی کوکورانه چشممو به روی همه ی بدی ها و سختی ها بستم بطور معجزه اسایی با دوره جذابیت تموم کردم اون رابطه رو . بزرگترین دستاوردم همینه ،و شاید به چشم نیاد اما همین باعث شده من راه درست و انتخاب کنم . و در سال جدید میخام اول حالم خوب باشه خودمو پیدا کنم و بعدم یه عشق خوب وارد زندگیم بشه💜🌸
    پاسخ
    -1
    انصراف

    jamile 27 فروردين 99
    سلام سال نو مبارک خانوم هروی عزیز و همه زندگی سالمی های عزیزم 🌺 من در کشور المان زندگی می‌کنم و تنها با پسرم هستم و مشکلاتی از قبل و تنهایی خیلی زیاد داشتم مدت ۵ ماهه به ویس های شما گوش میدم منتهی کاملا همه رو انجام نمیدادم. دستاوردهام در این ۵ ماه : آرمش دورونم اونقدر بالا رفته و حساسیت شنیدن حرفای مردم برام خیلی خیلی بهتر شده خداروشکر روابطم با مردم بهتر شده رابطه ام با خدا خیلی عالی شده. و انگیزه بهتر شدن در من خیلی خیلی بالا رفته هر روز و هر شب شکر خدا می‌کنم که فرشته ای مثل شما سر راهم قرار داده خانوم هروی من از راه دور دستتو میبوسم منو به خودم رسوندی. من پدرم و تو بچه گی از دست دادم و خودم رو گوشه جدول خیابون بیمارستان زیر بارون وقتی که آمبولانس پدرم رو آورد اونجا جا گذاشتم و دیگه ندیدم بعد از دوره جدایی تا تعالی من اون بچه رو پیدا کردم و دارم رو خودم کار می‌کنم. امید به بهترین روزها 🌺🌺
    پاسخ
    -0
    انصراف

    e 26 فروردين 99
    سلام خانم هروی عزیزم من امسال بهترین دستاوردم آشنایی با شما بود و تهیه دوره هاتون بعد شناخت خودم و کار کردن روی ذهن و روان خودم آرامش الانم و معجزه ای میدونم ک بدون کمک شما امکان نداشت ی رابطه سمی را تموم کردم هرچند هنوز برام سخته و کارم را ک. خیلی اذیت بودم دارم سعی میکنم بیزینس خودم و راه بندازم و از اون کار استفا بدم اینکه راهم و شناختم دست آورد پارسالم بود و اینکه این راه و ادامه بدم و به هدف برسم و یک ازدواج موفق داشته باشم هم هدف های امسالم
    پاسخ
    -2
    انصراف

    sossn 26 فروردين 99
    من تو سال 98 کلی دستاورد داشتم و چند تا از خواسته هام که یه روزی آرزوم بود رسیدم از جمله با پیج شما و مطالب تون آشنا شدم و تا امروز ازش استفاده میکنم، یه سری آدم ها اومدن تا منو با خود حقیقی ام روبرو کنند ، کلی پیشنهاد کاری داشتم (قبلاً در به در دنبال کار بودم نبود جور نمیشد ) ، بیشترین دستاوردم نیمه دوم سال بود یعنی 5ماه گذشته ، کار مورد علاقه ام رو پیدا کردم با همون ویژگی های که میخواستم ، مستقل شدم ، مهاجرت کردم ، درامدم نسبت به سال گذشته سه برابر شد ، کلی اعتماد به نفسم و عزت نفسم تقویت شد هنوز مونده روش کار کنم ، به شدت وابستگی و ترک شدگی داشتم ریشه های رو پیدا کردم و دلیل رفتار ها و افکار غلطی که در رابطه داشتم رو پیدا کردم ، حدود 6،7تا گره و طلسم در خودم پیدا کردم و دارم روشون کار میکنم ، منی که تا این سن هیچ گونه خواستگاری نداشتم پیشنهاد خواستگاری شد بهم ، کلی روی مهارت هام کار کردم و تنهایی رو تجربه کردم خیلی درد کشیدم عین کسی که اعتیاد داره و از عمد خودم رو تنها کردم که با تنهایی ام کنار بیام هنوزم ادامه داره ، ارتباطم با خدا بهتر شده موقعی که از ته دل صداش کردم وقتی هیچ حامی نداشتم فورا کارا برام درست میشد و به دادم می‌رسید ، یاد گرفتم روی هیچ کسی حساب نکنم فقط از خودش کمک بخوام برا سال ۹۹ کلی هدف خفن دارم چون باورهام قوی شده منی که تونستم این همه دستاورد داشته باشم پس بازم میتونم ، می‌خوام دوباره درامدم چند برابر بشه ، رابطه سالم و بالغانه و دو طرفه ای رو تجربه کنم و در نهایت ازدواج کنم امسال سال ازدواج گذاشتم و تو این مدت یک ماه گذشته کلی از دوستان و همکاران و اقوام دختر ازدواج کردن و برای من نشانه اس 😊💗🌸🌹
    پاسخ
    -0
    انصراف

    sahar 25 فروردين 99
    سلام خانم هروی عزیز بعد سه ماه خودشناسی. از رابطه مخربم اومدم بیرون..یک آرامش عمیق دارم ... هدفمندتر شدن و شروع کار خودم... منبع اصلی که خیلی وقته ازش دوربودم پیدا کردم..من این روزهای قرنطینه خیلی حالم خوبه باتوجه ب اینکه اطرافیانم میگن این رؤزها کل برنامه زندگیشون ریخته بهم شبا تا صبح بیدارن ..باوجوداینکه قبلا با قرص و داروی اعصاب میخوابیدم. ولی الان شبها با یک آرامش خاص به خواب میرم خیلی راحت میخوابم و صبحا باانرژی بیدارمیشم ورزش میکنم.. احترام به خود یاد گرفتم و انعکاسشو توی رفتار دیگران میبینم .. آدم بودم که متنفر ازسال نو ؤ عید بودم هیچوقت انرژی و حال خوب واسه شروع کردن سالی نو نداشتم ولی امسال من فوق العاده شروع کردم با یک انرژی ؤ حال توصیف نشدنی.. اطرافیانم بخشیدم و انعکاس رفتارشون میبینم که بهم عشق میورزن دیدگاهم به زندگی تغییر کرده.. و منتظرم هرچه سریعتر قرنطینه تموم بشه تا ب سمت هدفم حرکت کنم به یاری خدا
    پاسخ
    -1
    انصراف

    isb 25 فروردين 99
    سلام خانم هروي عزيز من خيلي طرد شدگي داشتم خيانت زياد ديدم تا ضربه آخر خوردم كه كسي كه هم دوستش داشتم هم كارم بهش وابسته بود به طور ناگهاني فوت كرد شوك بودم فقط تنها كاري كه ميكردم فايل هاي شما رو گوش ميدادم و گريه ميكردم بطور ناگهاني مسايلي برام رو شد اصلا جوري شد كه چيزهايي برام مشخص شد كه فكرش هم نميكردم سخت بود ولي همه چيز برام روشن شد مدام فايل هاي شما رو گوش ميدم آرامش دارم سايه ها رو ديدم همه وقتم گذاشتم روي خودم دنيام قشنگه ازتون ممنونم الان بزرگ شدم اينو همه ميگن روابطم با خانواده ام خوب شده مني كه مدام كار ميكردم كه خونه نباشن الان ارتباطم با خانواده ام خوب شده ، خيلي كتاب ميخونم ، ازتون ممنونم 🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    s.u 24 فروردين 99
    سلام خانم هروی عزیزم من با شما توی بدترین شرایط جدایی که داشتم آشناشدم جدایی که واقعا هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم اتفاق بیفته برام ولی اتفاق افتاد خیلی از نظر روحی آسیب دیده بودم ولی با گوش دادن فایل های شما از مهرماه ۹۸از دوره جذابیت درونی تا دوره عزت نفس خیلی تغییرات بزرگی توی زندگیم دیدم منی که از خودم غافل شده بودم دوباره ورزشم رو شروع کردم تمام کارایی که دوس داشتم و حالمو خوب میکرد انجام دادم کتاب خوندن رو شروع کردم و واقعا اخلاق و رفتارم تغییر کرد جوری که همه میگفتن چجوری تونستی اون جدایی رو تحمل کنی و در این بین هم به چنتا دوستام تونستم کمک کنم اونارو با شما آشنا کردم و واقعا اونا هم تحت تاثیر قرار گرفتن❤️ازتون ممنونم و‌واسه همه ادما دعامیکنم به خودشون بیان خودشون رو بتونن بیشتر بشناسن تا بهترین زندگی ها و موفقیت ها نصیب همه بشه🌹🌸زندگیتون پر برکت
    پاسخ
    -0
    انصراف

    aram 24 فروردين 99
    خانم هروی عزیز ، دقیقا سال گذشته تو همین روزا بزرگ‌ترین سیلی جهان رو خوردم و هیچوقت فکر نمیکردم بتونم بلندشم، شش ماه به سختی گذروندم ، شش ماهی که وقتی بهش فکر می‌کنم میبینم چقدر از اونموقع بزرگ‌تر شدم، اینو در بیرون هم میبینم، بعد شش ماه که با شما و پیجتون آشنا شدم کم کم شروع کردم ، تو اون روزا احساس خفگی داشتم انگار جایی بودم که دورم همه دیوار بود ولی وقتی عمیقا از خدا خواستم کمکم کنه شما رو سرراه زندگیم قرار داد، با دوره جذابیت درونی کم کم اقتدار پیدا کردم که بلندشم ، سرکاررفتم مسافرت رفتم سعی کردم برای زندگیم قدم بردارم با دوره عزت نفس اون احساس خفگی ها رو متوجه شدم ، من میخواستم احساس ارزشمندی و تایید گرفتن از همسرم بگیرم به هرقیمتی که شده و تهش شد اون همه تحقیر و طرد شدن، و تو این دوره ها و جزیره گنج متوجه ارزشمندی خودم شدم ، که من از اون ذات الهی هستم و روح الهی در من جاریه ، طلسم هامو دیدم و همینطور استعدادهامو و به دنبالشون رفتم، خانم هروی دوره از جدایی تا تعالی برای من یک فروریختن دوباره بود تراز توی دل اون فرو ریختن متولد بشم و من جدیدم رو بوجود بیارم ، الان عمیقا احساس ارزشمندی می کنم ، دیگران رو مقصر نمی‌دونم ، با درد من خانوادم هم انگار متولد شدن، پدرم که هیچوقت محبتش رو ابراز نمیکرد الان محبتهاش رو میبینم نه فقط برای من بلکه برای تک تک خانوادم و چقدر برای من شیرینه، مدیره بهم میگه چقدر آرومی ، همکاری داشتم که خیلی با برخوردش اذیتم می‌کرد و وقتی من درس گرفتم اونم کم کم تغییر کرد و قبل عید که داشتم خداحافظی میکردم و عید رو به همکارا تبریک می گفتم وقتی پیش اون همکارم رفتم که باهاش خداحافظی کنم منو بغل کرد و ازم معذرتخواهی کرد ، خانم هروی این معذرتخواهی خیلی تو دل و روحم نفوذ کرد و حسی بهم داد که عمیقا براش بعترینهارو بخوام و پشت اون حس غروری نبود. برای زندگیم برنامه ها دارم میدونم اول راهم و دارم سعی می کنم آگاهی رو در هر لحظه بخاطر داشته باشم و هوشیار باشم.
    پاسخ
    -0
    انصراف

    🌿 24 فروردين 99
    سلام خانم هروی جان جانان. من به سن 18سالگی که رسیدم، چون رابطه ام با پدرم خیلی بد بود تصمیم گرفتم که یا خودکشی کنم یا ازدواج کنم که دومی رو انتخاب کردم و چون فقط میخواستم از شرایطم فرار کنم، انتخاب بسیار اشتباهی کردم من به شدت در زندگی مشترکم تحقیر میشدم و تصمیم به جدایی داشتم ولی چون رابطه من با پدرم خوب نبود مدام جدایی رو به عقب مینداختم از ترس برگشت به خونه پدریم تصمیم گرفتم از چاهی که خودم، خودم رو داخلش انداختم بیرون بیام،در همین پروسه بودم که درد های عجیبی داخل گردن من شروع شد و من تنها بیمارستان هارو میرفتم عکس مینداختم ولی هیچ پزشکی متوجه مشکلم نمیشد، در نهایت استخون های گردن من شکست و بالاخره متوجه شدم که پشت نخاع من غده های سرطانی رشد کردند و مجبور شدم عمل جراحی ای بکنم که نتیجه اش یا مرگ بود یا قطع نخاع و 2ماهی که بستری بودم همسرم یک بار هم به دیدنم نمیومد چون خودم رو نزدیک به مرگ میدیدم جسارتی پیدا کردم که ارتباطم رو با پدرم اصلاح کنم، بالاخره عمل کردم و در عین ناباوری خیلی معجزه وار من خوب شدم و حتی تونستم راه برم 3سال بعد من دوباره ازدواج کردم ولی این بار با عشق و دقیقا بعد از ازدواجم با زندگی سالم آشنا شدم، یک سال که از ازدواجم گذشت همسرم که عاشقم بود شروع کرد به تحقیر کردن من و اینجا بود که من دکمه توقف زندگیم رو زدم، گفتم من این همه سختی نکشیدم که دوباره زندگیم خراب بشه کار و زندگیم رو تعطیل کردم و مشغول کار کردن روی دوره ها شدم، دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس، جذابیت درونی و از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و ریشه ی همه اتفاقاتی که توی زندگیم پیش اومده بود پیدا کردم دوره از جدایی تا تعالی برای من معجزه گر تر از دوره های قبلی بود، چون من در لحظه شفا پیدا میکردم ، با اینکه دوره عزت نفس رو گوش داده بود اما من در پسِ نا خوداگاهم ترس هایی داشتم که با دوره جدایی تا تعالی شفا پیدا کردم بعد از کار کردن روی خودم نه تنها رفتار همسرم با من تغییر پیدا کردم بلکه تبدیل به انسان خیلی متفاوتی شد، اهل مطالعه شد، خیلی رفتار هاش عوض شد و این خیلی معجزه بزرگی بود برای من و من تونستم که کم کم تعادل رو به زندگی خودم برگردوندم سعی کردم زندگیم رو در ابعاد مختلف رشد بدم و برای مستقل شدن خودم تلاش کردم و این دستاورد ها رو از خداوند، آموزه ها و دستاورد های دوستان دارم که باعث شدند امیدوار بشم و جلو برم. ممنون از شما و همه تیمتون
    پاسخ
    -0
    انصراف

    miss 22 فروردين 99
    سال گذشته با گوش دادن به فایل های شما یه خورده به خودم اومدم به ارزش هام پی بردم انرژی درکنیم به طور عجیبی بالا رفت خستگی ناپذیر بودم تنها اتفاقی ک رخ داد و باعث شد ک من مسیر زندگیمو کامل عوض کنم جدا شدن از کسی بود که ۷سال عمرمو بپاش گذاشتم و دست آخرم گفت ک ما به درد هم نمیخوریم و باید جدا شیم خیلی بهم بی احترامی میکرد و خیلی بهانه اورد و همه تقصیرارو گردن من انداخت منم برعکس همیشه قبول کردم و جدا شدم واسه همیشه قیدشو زدم برام خیلی سخت بود .. ولی این کارو کردم که خودم به ارامش برسم..و از لحظه سال تحویل امسال تصمیم گرفتم که دیگه اون ادم گذشته نباشم و تا میتونم در خودم تغییرات مثبت به وجود بیارم چونکه من شایسته خوشبخت شدنم..
    پاسخ
    -0
    انصراف

    s.u 22 فروردين 99
    من دختري بودم كه اصلا پشتكار براي ادامه هركاري كه شروع كرده بودم رو نداشتم و نصفه رهاش مي كردم دوبار از دوتا رشته مختلف دانشگاهي انصراف داده بودم ،شب ها تا نزديكاي صبح بيدار بودم و تا دو بعد از ظهر مي خوابيدم ،هيچ برنامه اي توي زندگي من وجود نداشت ،گواهي نامه رانندگي داشتم اما رانندگيم اصلا خوب نبود توي پارك كردن ماشين بين دو ستون رانندگي توي اتوبان مشكل داشتم حد ماشينمم دستم نبود ..من امسال توي سن ٢٣سالگي وارد دانشگاه شدم توي اين يك سال ٥٢واحد پاس كردم ،رانندگيم عااالي شده ،مامان من قبلا زماني كه توي ماشينم مي شست اصلا ارامش نداشت الان جوري شده كه مسافتاي طولاني رو به خيالت راحت مي خوابه ميگه وقتي رسيديم بيدارم كن 😌راستيي،ساعت خوابم رو هم اصلاح كردم الان به گونه اي شده كه راس ساعت به كلاساي ٧:٣٠صبحم هم مي رسم ..چندين سال بود كه مي خواستم نزديك بيني و استيگمات چشمم رو عمل كنم ولي شديدا مي ترسيدم توي سال ٩٨ من بالاخره به ترسم غلبه كردم و عمل فمتو ليزيك رو انجام دادم و الان ديدم عااالي هست ...اينا تغييراتي بود كه توي سال ٩٨در من ايجاد شد براي سال ٩٩ هم برنامه هاي زيادي دارم مي خوام از وزن فعليم كه ٧٦كيلو هست به وزن ٦٢كيلو برسم قطعاا يقين دارم كه اين اتفاق مي افته شروع به گوش دادن فايل هاي از جدايي تا تعالي كردم مي خوام ريشه ترك شدگي هاي گذشتم رو هم پيدا كنم و به اميد خدا براي ازدواج برنامه دارم ،از لحظه سال تحويل خودم رو دعوت به چالش چهار ماهه شما مي كنم ..مطمئنم سال ٩٩ برام بهترين ها اتفاق مي افته 😊چون كه من مي خوام كه تغيير كنم و اماده براي پرداخت بهاش هم هستم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    jodaee 21 فروردين 99
    تاریخ جدایی من در محضر 27/12/97 بود. یعنی دقیقا همین روزا در سال گذشته. با یه خیانت درونم از هم پاشید و با خودخواهی و عدم پذیرش اشتباه از طرف مقابلم بیرون زندگیم. پارسال این موقع حال و هوای وحشتناکی رو تجربه میکردم. دنبال راه ارامش بودم با سوده جان اشنا شدم. دوره جذابیت درونی و اعتماد بنفس رو تهیه کردم. خدا میدونه الان که دقیقا یکسال میگذره چقدررر از درون حس ارزشمندی و مهمتر خوشحال بودن میکنم. مهمترین دستاوردم افزایش دانشم بوده. من یاد گرفتم همه چیزو با خدا معامله کنم که بهتری حسابگره. هیچی هم تو ذهن خودم نگه نمیدارم که خدایی نکرده ناخواسته موجب منت بشه. فراموش میکنم و بخدا میسپارم. دستاوردهای بعدی عشق و محبت بی اندازه ای بود از طرف دوستانم و ابراز علایق بعضا جنس مخالف. دستاوردهای مالی نسبی خوبی هم داشتم. وقایعی که گاهی به دل ادم میفته و به حقیقت میپیونده، بعد از گذروندن دوره جذابیت درونی و کار کردن رو خودم خیلی بیشتر شده. بدون اینکه به زبون بیارم. اول از خدای مهربان بی نهایت سپاسگذارم و بعد از سوده جان که نشونه بارز دست و زبان خداست رو زمین❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    manoto 21 فروردين 99
    من چند سال توی یک رابطه ای بودم که فکر میکردم منطقه ی امنمه فکر میکردم توی اون رابطه من ،هویت دارمرابطه ای که هیچ احترامی به من گذاشته نمیشد و از همه بدتر خیانت میشد....امسال،من طلاق گرفتم...خیلی حالم بد بود و هنوزم حالم خیلی خوب نیست.....اما میدونم دل کندن از اون رابطه ی اشتباه بزرگترین دستاورد کل عمرم شده...
    پاسخ
    -1
    انصراف

    mana 21 فروردين 99
    سوده جانم تو بهترین خلقت و فرشته خدایی برای ما. من جوری عاشقتم ک فقط خدامیدونه.عزیزترینم من بایه اقایی توی رابطه بودم ک رابطم اصلا اوکی نبود یعنی اون اقا اصلا نه توجهی ونه اهمیتی خودم حس کردم این رابطه بدردم نمیخوره ک اتفاقی توی اینستا پیجتون رو دیدم برج 8بود ک چندتا از ویسای کانال رو گوش کردم و تصمیم گرفتم ک ولش کنم بره اون رو رها کردم شروع ب کار کردن روی خودم کردم.من خیلی عصبی میشدم درعین مهربون بودنم اما باکارکردن خیلییییییی اروم شدم الان دیگه اصلا ازعصبانیت خبری نیست همه میگن چقدر خوب شدی همکارامم میخان باهام بیشتر وقت بزارن دوستام میان حرفاشون بهم میگن سوده جانم باورت نمیشه من با تمرینات طوری شدم ک دوستام جایی میخان برن بامن اوکی میکنن ک منم باشم بهم میگن تو انرژی مثبتی خدای شانسی باما بیا تا کارامون راه بیفته خودشونم پیجتونو دنبال میکنن. خیلی عاقل تر شدم دیدم نسبت ب ادمهاو دنیا و اینکه جهان جای امنی هست عوض شد ب ایمان رسیدم ک همینجوریه.رابطم باخدا ب طرز معجزه اسایی دگرگون شده کافیه چیزی از خدا بخوام سریع یه نشانه ای بهم نشون میده قبلا هرکسی اذیتم میکرد نفرین میکردم اما الان فقط دعای خیر میکنم براشون و اینقدر حال خودم خوب میشه ک خدا میدونه برای همه خیر میکنم دعاهای خوب درحق دیگران میکنم واقعا حال دلم عالی میشه من سایه و طلسم های زیادی نداشتم اما همونارو هم بررسی کردم دارم روشون کارمیکنم ک عالی تراز همیشه بشم همه ادمایی ک بهم بدی کرده بودن رو بخشیدم ازخدا خواستم براشون خوب بخاد مطمئنم قانون عکس العمل برای من هم عمل خواهد کرد.الانم توی این سال جدید میخام واقعا ب ازدواج فکر کنم دوست دارم بیشتر روی خودم کار کنم تایه ادم فوق العاده خداسر راهم قرار بده و دوست دارم توی کارمم پیشرفت چشمگیر داشته باشم ایمان دارم با صحبت های شما خواهر عزیزم و کمک های خدا و تلاش خودم من جدیدمو میسازم و زندگی عالی رو رقم میزنم.هرچقدر دعاتون کنم کمه شماواقعا معجزه بزرگ زندگی ما بچه های زندگی سالمی هستید.انشالله همیشه درپناه خدا باشید. خیلی دوستتون دارم برامون دعا کنید❤️❤️❤️😗
    پاسخ
    -0
    انصراف

    **** 21 فروردين 99
    رابطم با همسرم بهتر شده وخودم احساس ارامش بیشتری دارم❤️ خدا رو شکر میکنم که با زندگی سالم اشنا شدم دستاوردهای بچه ها رو میخونم حس امیدواری تو وجودم تقویت میشه با ارزوی بهترینها واست معلم مهربون❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    roya 21 فروردين 99
    با سلام و عرض ارادت خدمت خانم هروی عزیز 🙏من کمتر از یک ماه هست که با این کانال آشنا شدم در بدترین وضعیت زندگیم، چون در شرف جدایی هستم و با تهیه دوره از جدایی تا تعالی به یکباره همه چیز تغییر کرد و حالم به طرز عجیبی خوب شد، تونستم به خودم بیام و با زخم های عاطفی دوران کودکی ام آشنا شدم و اونها رو پذیرفتم و توجه ام رو بردم روی کودک درونم، همونی که تو این مدت ازش غافل بودم و یاد گرفتم که خودم رو واقعا دوست داشته باشم و برعکس قبل که دیگران همیشه در اولویت بودن، خودم رو در اولویت قرار بدم و بعد دوره عزت نفس رو تهیه کردم و کلی اطلاعات ارزشمند دارم میگیرم و هر چی آگاهیم بالاتر میره احساس سبکی، آرامش و قدرت و انرژی بیشتری میکنم و از صمیم قلب از پروردگارم متشکرم که شما رو سر راهم قرار داد تا از خواب غفلت بیرون بیام و همه تلاشم رو بکنم که به خودشناسی واقعی برسم و این رشد و پیشرفت رو در همه ابعاد زندگیم داشته باشم 🌹
    پاسخ
    -0
    انصراف

    h 21 فروردين 99
    فک کنم پیامم ثبت نشده. من داغدار برادر جوونم هستم ک ب طرز غیر منتظره ای از دستمون رفت .الان تو دوره عزت نفس هستم .کامم تلخه اما ب طرز عجیبی من که همیشه سر هر اتفاقی غش میکردم سرپا موندم.دلم ی کم سیاهه و ناامیدم اما تسلیم امر خدا هستم. خانم هروی ی فایل برای ما هم بزارین ک من بزارم برای مادرم گوش بده. انشالله سال آینده دستاورد زیاد بفرستم و از روشنی و نور بگم.ممنونم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    @ 21 فروردين 99
    با شما ۱۸ سالگیمو پر کردم به ۱۹ رسیدم و هدفم درست کردن اخلاق ضعیف و شکننده بود و الان که اینو می‌نویسم هر چیزیو هزینه نمیکنم برای خورد کردن اعصابم و حالم عالیه و تغییرات منو به شخصی رسونده که انگار این‌دورهارو گذرونده و به من میگه شبیه الماسم..امسالم هدفم گرفتن دوره جدایی تا تعالیست تا هر روز بهتر از دیروز از تختم با شکر گذاری پا رو زمین بزارم و با آگاهی و دانش بیشتر بتونم رو کاری که دنیای رنگ مو هست هر روز بهتر بشم و تصمیماتمو بر روی آرامش بگیرم و همچنان که خیلی کارهارو‌از جمله دود کنار گذاشتم هیچوقت دیگه سمتش نرم عین تموم این مدت که اقتدارشو داشتم.دوستون دارم❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    💝💒 20 فروردين 99
    خانم هروی عزیزم بزرگترین دستاورد من این بود که به ۹۰٪ اهدافی که پارسال نوشته بودم رسیدم...خودم بهترین مشاور خودم شدم و از طریق ارتباط خود بالغم با کودک درون که تو دوره جدایی تا تعالی به ما آموزش دادید مسائلمو خیلی خوب حل میکنم،به همه اتفاقات زندگی مثل یک درس نگاه میکنم حتی همین ویروس کرونا کلی درس برام داشت،از نظر مالی خیلی از پارسالم بیشتر پیشرفت کردم،کارهای خیر چه مادی و چه معنوی خیلی بیشتر از قبل انجام میدم،آزمونی که در رشته من واقعا سخته قبول شدنش و پارسال برام یه آرزو بود امسال قبول شدم،من به شدت از آب میترسیدم ولی امسال رفتم شنا یاد گرفتم و تو دل ترسم رفتم،دین هایی که داشتم تا حد زیادی ادا کردم،همکارا و خونوادم خیلی بیشتر از قبل باهام مشورت میکنم،به هیکل دلخواهم رسیدم، مهمترین دستاوردم اینه که با هیچکی به اندازه خودم با خودم بهم خوش نمیگذره و عاشق خودم شدم و اینقدر برنامه دارم واسه تنهایی خودم که شاید بعضی وقتا وقت کم هم بیارم برخلاف کسایی که میگن ما تو این دوره قرنطینه حوصله مون سر میره و تمام اینهارو مدیون آموزشهای بینظیر شما هستم❤️❤️❤️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    😘 19 فروردين 99
    من واقعا حالم عالیه منی که خوشحالیو شادیو همیشه وابسته به چیزهای خارجی و بیرونی میدیدم حالا بی نیاز به همه واسطه ها خودمو به منبع حقیقیم خدای خودم وصل کردمو خوشحال و خوشبختم، من یاد گرفتم تا آدم خودشو دوست نباشه تا به خودش وفادار نباشه و برای جسم و روحش و روانش ارزش قائل نشه دنیا روهم داشته باشه رضایت درونی نداره و من رضایت درونی دارم من یاد گرفتم در کل روز آگاهانه کارهامو انجام بدم و هر کاری که میخوام انجام بدم اول رضایت درونی خودمو در نظر بگیرم و به سلامت جسم و روانم اهمیت میدم کارهایی که قبلا برای خودم و به تنهایی انجام نمیدادم حالا انجام میدم و بیشترین لذت رو میبرم به خودم هدیه میدم خودمو به رستوران دعوت میکنم و توی این شرایط هم فایل از جدایی تا تعالی رو هر جور بود تهیه کردمو به خودم هدیه دادم خداروشکر میکنم که منو با شما زندگی سالمی ها آشنا کرد تا بفهمم زندگی یعنی چی شادی واقعی یعنی چی خانم سوده هروی یه هدیه ای بود از طرف خداوند بزرگ برای ما تا خود واقعیمونو پیدا کنیم من خوشبخت و خوشحالم بدون هیچ واسطه بیرونی و این بزرگتری دستاورد من هست ممنونم از شما خانم هروی عزیزم
    پاسخ
    -0
    انصراف

    🍃 18 فروردين 99
    سلام عزیزدلم امیدوارم سالی که پیش رو دارید یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین سالهای زندگیتون باشه من دوره ی جدایی تا تعالی رو تموم کردم واقعا باورم نمیشه که الان حدود یک ماهه تونستم هیچ تماسی با اون آدمی که تو زندگیم بود نگیرم من هی واسه خودم رابطه رو تموم میکردم ولی بعد سه هفته دوباره دلم طاقت نمیاورد بهش زنگ میزدم اون باهام خوب برخورد میکرد ولی بازم بعد یه مدت حس اضافی بودن داشتم. من که از ۲۴ساعت ۲۳ساعت و ۵۹ دقیقه داشتم بهش فکر میکردم الان در طول روز به خودم میام میبینم ساعتهاست سرگرم کارای خودمم و بهش فکر نمیکردم. با اینکه الان تو قرنطینه ایم و اومدیم شهرستان سخت بود اولش دو هفته واقعا افسردگی داشتم حتی نتونستم طاقت بیارم و نوروز رو بهش تبریک گفتم. ولی امکانی فراهم شد و من فهمیدم اون آدم بخاطر فشارهای وحشتناکی که از سمت پدرش داشته تو شرایطی بزرگ شده که من خوابشم نمیدیدم. جهان کمکم کرد که از طریق یه آدم مطمئن بفهمم چرا یهو رابطه رو ول میکنه میره و این باعث شد ببخشمش و خیلی آروم شدم. من فهمیدم اون میترسه پدرش به ازدواجش آسیب برسونه. پس به خودم گفتم دیگه افسردگی بسه و شروع کردم تو خونه ورزش میکنم. میرم تو حیاط پاهامو میزارم رو خاک و مدیتیشن میکنم. خانم هروی من این روزا تبدیل شدم به مشاور 🙈 دوستام دختر و پسر بچه های کلاس زبانمون همکارام خیلی از دوستای قدیمیم که بعضیاشون منو مسخره میکردن بخاطر اینکه مثل اونا نبودم، الان میان باهام حرف میزنن دیشب یکی از دوستام وقتی حرفمون تموم شد و بهش گفتم تو انرژی روانیت پایینه و بهش گفتم ورزش کن و یه سری اصول رو بهش گفتم رعایت کن آخرش بهم گفت انگار مورفین زدم انقد که اروم شدم. یه چیز خیلی جالبم که البته من فکر میکنم امام رضا شفام داده اینه که من سه ماهه خودم بدون اینکه داروی هورمونی بخورم دارم پریود میشم این اتفاق هم زمانی افتاد که پدرم رو بخشیدم و دیگه ازش فراری نیستم. من از ۱۵ سالگی که عمل کیست تخمدان کرده بودم تا الان که ۳۰سالم شده همیشه باید قرص میخوردم تا پریود بشم ولی الان که هم ۵ ۶ کیلو اضافه وزنم رو از بین بردم هم شرایط روحی خیلی بهتری که دارم خودم پریود میشم هرچند که حالم خیلی تو اون روزا بد میشه و بداخلاق میشم ولی این واسه من یه دستاورد عالیه. ببخشید طولانی شد. راستی من ترسهای ازدواجمم نوشتم دیدم وااای من چقد دلیل دارم که میترسم ازدواج کنم من بعد از دوره ی جدایی تا تعالی فهمیدم آره من واقعا دوس ندارم ازدواج کنم قبلش همش انکار میکردم. و حالا ترسهام رو نوشتم بازم دارم فکر میکنم. حالا هم با مدیتیشین و انجام یه سری تمرین ها میخوام اون ترس ها رو از ذهنم پاک کنم‌. ببخشید خیلی طولانی شد و شرمنده امکان ویس گرفتن نداشتم. خیلی دوستتون دارم♥️
    پاسخ
    -0
    انصراف

    💝💒 18 فروردين 99
    با سلام و عرض ارادت خدمت خانم هروی عزیز 🙏من کمتر از یک ماه هست که با این کانال آشنا شدم در بدترین وضعیت زندگیم، چون در شرف جدایی هستم و با تهیه دوره از جدایی تا تعالی به یکباره همه چیز تغییر کرد و حالم به طرز عجیبی خوب شد، تونستم به خودم بیام و با زخم های عاطفی دوران کودکی ام آشنا شدم و اونها رو پذیرفتم و توجه ام رو بردم روی کودک درونم، همونی که تو این مدت ازش غافل بودم و یاد گرفتم که خودم رو واقعا دوست داشته باشم و برعکس قبل که دیگران همیشه در اولویت بودن، خودم رو در اولویت قرار بدم و بعد دوره عزت نفس رو تهیه کردم و کلی اطلاعات ارزشمند دارم میگیرم و هر چی آگاهیم بالاتر میره احساس سبکی، آرامش و قدرت و انرژی بیشتری میکنم و از صمیم قلب از پروردگارم متشکرم که شما رو سر راهم قرار داد تا از خواب غفلت بیرون بیام و همه تلاشم رو بکنم که به خودشناسی واقعی برسم و این رشد و پیشرفت رو در همه ابعاد زندگیم داشته باشم 🌹
    پاسخ
    -0
    انصراف

    💐💒🌹 17 فروردين 99
    سلام.سوده مهربان من شش ماه هست که تمام دوره ها رو تهیه کردم و با به پایان رسوندن دوره از جدایی تا تعالی، فهمیدم چقدر این دوره برای من فوق العاده بود من با دوره های قبلی و انجام تمرینات جذابیت رو حس میکردم، خودم رو تا حدی پیدا کرده بودم ولی بازهم کاستی داشتم و نمیفهمیدم سایه ها و طلسم های من چی هستند من هشت ماه هست که از یک زندگی شش ساله جدا شدم، بخاطر زندگیم خیلی مشاوره رفته بودم کتاب خونده بودم ولی مشکلاتم حل نمیشد، میگفتم من که خیانت نکردم پس چرا اون بهم خیانت کرد، خیلی تلاش کردم که بفهمم تا اینکه با گوش دادن به دوره جدایی تا تعالی فهمیدم که مشکل من از خودم بوده، سایه هام رو دیدم، دروغی که خودم به خودم گفته بودم، تحقیری که خودم، خودم رو کرده بودم، خیانتی که به خودم کرده بودم و چه بدترین نوع خیانت و دروغ بود من نمیدیدمش، فهمیدم چقدر درونم رو آزرده بودم و حالا داشتم در بیرون شکنجه میشدم، کتک میخوردم و از همسرم خیانت دیدم و تحقیر شدم، حالا میفهمم هیچکدوم به اندازه ی تحقیری که من خودم رو کرده بودم دردناک نبود من الان مشاور خودم شدم و این بهترین دستاورد هست، من پیش مشاور های مختلف میرفتم، کتابهای زیادی میخوندم، راهکار های مختلف رو انجام میدادم ولی اون ها فقط صورت مساله رو پاک میکرد، حل نمیکرد که تموم بشه و هر کدوم فقط راهکار چند تا مساله بودند و به ما یاد نمیدادند چطور مسائل دیگه مون رو حل کنیم ولی الان من از عمق و از ریشه فهمیدم که درونم چه خبر هست و دوباره متولد شدم من قرنطینه رو به فال نیک گرفتم و خودم رو پیدا کردم، منی که از تنهایی وحشت داشتم الان با تنهاییم راحت هستم، دیگه از قضاوت مردم بخاطر طلاقم نمیترسم، من همیشه دنبال تایید و راضی کردن دیگران بهر قیمتی بودم و حالا میفهمم به این خاطر بوده که خودم، خودم رو تایید نمیکردم و با خودم مهربون نبودم پیدا کردن خودم و آرامشی که ازش به دست اوردم دستاورد خیلی خوبی هست، رابطه من با خدا جور دیگه ای شده الان خیلی آروم هستم، دیگه تپش قلب ندارم، دیگه دستام نمی لرزه، من تیروئید داشتم و عدد هورمونی من تا 16 رفته بود ولی الان به 0.1 رسیده و اصلا باور کردنی نیست، الان خواب خیلی راحتی دارم من همیشه منتظر بودم دیگران بهم بگن چقدر تو زیبایی ولی الان دیگه برام مهم نیست چون خودم دارم زیبایی هام رو میبینم و دیگه نمیخوام با خلا هام وارد رابطه دیگه ای بشم که آخرش به زخم برسه، میخوام خلا هام رو خودم پر کنم و مطمئنم جهان جای امنی هست و خودمون و خدا به شدت برای ما کافیه و خودمون برای خودمون کافی هستیم از دوستم که این دوره رو به من معرفی کرد تشکر میکنم و ارزو دارم همه یه روز زندگی سالمی بشن
    پاسخ
    -0
    انصراف

    🍂🎉💝 15 فروردين 99
    سلام خانم هروی جانم من زمانی دوره ها رو تهیه کردم که زندگیم پر از مشکل بود، یک جدایی رو بعد از یک رابطه عمیق تجربه کردم و مشکل مالی هم داشتم من چندسال بود که کار میکردم ، با اینکه توی کارم پیشرفت داشتم و همه موفقیت هام رو میدیدند و تحسینم میکردند برای پشتکارم ، خیلی هم کار میکردم از صبح تا شب ولی با وجود اون کار برای من درآمد مالی نداشت، اگر هم داشت کم بود یا برکت نداشت و برای من چیزی نمیموند بخاطر مشکلاتی که داشتم عصبی و پرخاشگر شده بودم و خودم هم ناراحت شده بودم از دست خودم و میدونستم چیزی در من اشکال داره دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم، شروع کردم به گوش دادن، سیلی آخر رو از جهان زمانی خوردم که در پروژه کاریم میدیدم به شکل عجیبی همه چیز داشت بهم میریخت و از طرف دیگران تحت فشار روحی و روانی قرار گرفته بودم، تصمیم گرفتم با دقت بیشتری روی دوره ها کار کنم دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو هم تهیه کردم، شروع کردم به کار کردن روی خودم، خیلی برای من جالب بود و همچین چیزی رو ندیده بودم که به طرز عجیبی وضعیت مالی من دگرگون شد، کار من همون کار بود، کار جدیدی نمیکردم ولی پول بود که از جاهای مختلف به حسابم میومد و منی که اصلا پس اندازی نداشتم حالا تونستم با پولم سرمایه