دکتر هالیس میگوید "در جایی که ما متوجه نیستیم و حای حاضر به همکاری برای رشدمان هم نیستیم، روان دست به کار میشود و رنجی را به زندگی ما می آورد تا ما در سفر زندگیمان تشویق شویم از انچه در زندگیمان بوده گام فراتر نهیم و به ناشناخته ها قدم بگذاریم."
وقتی به چرایی این جملات فکر میکردم که چرا گاهی جهان باید اینگونه بی رحمانه با ما برخورد کند، یاد ۴ سالگی ام افتادم، در استخر بولینگ، وقتی بعد از آموزش شنا قرار بود شیرجه زدن را بیاموزم، به هیچ عنوان حاضر به پریدن نبودم هنوز صحنه هل دادن مربی ام را به خاطر دارم و تجربه ای که زیر آب داشتم، دست و پا میزدم و نفسم حبس، خیلی ترسیده بودم از بالا استخر، داد زد : "دست و پا نزن" آروم صبر کن تا بیای بالا بعد شنا کن؛
من که آن لحظه به نظر خودم با مرگ دست و پنجه نرم میکردم دست از دست و پا زدن بر نمیداشتم، تا اینکه لحظه ای رسید که دیدم تنها راه باقی مانده "تسلیم" شدن است پس رها کردم
بالا اومدم خیلی برام عجیب بود که چه جالب پس اینجوری کار میکنه؛ اون تجربه کودکی و هیچ وقت فراموش نخواهم کرد وحالا میفهمم گاهی یا باید بروی یا به زور فرستاده میشوی اما این زور آنجاست که تو در برابر آنچه پیش رویت قرار گرفته مقاومت میکنی،پس هُلت میدهند. چون تو برای یادگیری آمده ای اگر یاد نگیری تجربه ها به سختی به تو یاد خواهند داد .
✅ من بارها در مقابل آنچه باید انجام میدادم مقاومت کردم و بهای سنگین و دردِ زیادی کشیدم امروز هیچکدامشان من رو اذیت نمیکنند اما تنِ روحی من مثل یک جتگجو، جای زخم های بسیار است؛ ای کاش تو با درد "نفهمی"
#سوده_هروی
#دوره_عزت_نفس_تا_اعتماد_بنفس
#دوره_جذابیت_درونی
#دوره_جزیره_گنج