همه نظرات

دستاورد شماره 266

من مورد آزار جنسی مدیرم قرار گرفته بودم در شرایط بسیار سختی بودم؛ اخراج شدم و دنبال راهی بودم که قویتر از مشکلم باشم
دوستم کانال شما رو معرفی کرد، وقتی ویس ها رو گوش دادم با خودم گفتم این اونیه که من میخوام و بهش احتیاج دارم
من نشانه های تغییر و در همه ابعاد زندگی ام میبینم
من در جایگاه جدیدم که قرار گرفتم متوجه شدم این کارِ حقیقی منه
امروز از اتفاقی که برای من افتاده ناراحت نیستم

زمان :

X

دستاورد شماره 267

من با سیلی محکم خیانت سفرم رو شروع کردم ...

زمان :

X

دستاورد شماره 268

عموما تغییرات بزرگ و خاص در زندگی آدم از یه جای عجیب و غریب نمیان، از همین گام های کوچیک ولی درست، شروع میشه
مثل موتور یه ماشین که وقتی درستش میکنی دیگه دود نمیکنه دیگه سر و صدا نمیکنه، شتابش بیشتر میشه، درونا خیلی اتفاقات می افته ولی تو در نهایت لذت رانندگی باهاش،و میبری، و حالا در مورد خودمون وقتی موتورمون دیگه روعن سوزی نداره، از غر غر کردن افتادیم اگزوز دیگه دود نمیکنه و... میگیم حالمون خوبه، پر انرژی تر شدیم.
بنابراین حالا تو با این ماشین سالم خیلی مقصد ها رو میتونی ببینی باهاش خیلی کارها بکنی؛
یه خودِ مریض، افسرده با حال بد هیچ کار خاصی نمیتونه توی زندگیش بکنه چون در توانش نیست. این روحیه حتی برای خانوادتون هم جذاب نیست چه برسه برای دیگران

ولی حالا که موتور سالم شد تو خیلی کارها که قبلا فکر میکردی نمیتونی رو حالا احساس میکنی "میتونی". پس اقتدار درونی یکی از کارهایی که برای تو میکنه اینه؛ و تغییرات بزرگ از همینجاها شروع میشه کم کم آدم های هماهنگتری و جذب میکنی ، فرصت های بهتر و....

زمان :

X

دستاورد شماره 269

با خیانت همسرم زجر کشیدم به پاهاش افتادم ولی بعد من هم سفرم رو شروع کردم
الان دیگه اونقدر احساس میکنم خوبم و خوشبختم، دیگه برام اهمیتی نداره، چون الان ارزش خودم رو فهمیدم و خودم رو دوست دارم

من بعد ۳۸ سال رابطه ام با خدا خوب شد و آرامش رو مدیون این ارتباطم

زمان :

X

دستاورد شماره 270

من افتادم توی راهی که نباید؛ وقتی ۴ سال پیش بهترین آدم زندگیم رو از دست دادم

از خودم متنفر بودم-ناشکر بودم
من توی راهی افتادم که میتونست جبران ناپذیر باشه ولی تغییرش دادم
الان اونقدر حال من خوبه من عاشق اون حامی هستم که در درون خودم پیدا کردم
حالا میفهمم اگه اون اتفاق برای من نمی افتاد من هیچ وقت بزرگ نمیشدم

زمان :

X

دستاورد شماره 271

برادرم ورشکست شد وکلا به نقطه صفر رسید
برای برادرم فایل های کانال رو فرستادم
بردارم به من گفت من تازه فهمیدم چرا به اینجا رسیدم. تازه دارم خودم رو پیدا میکنم
خیلی امیدوار بود و با اطمینان میگفت که حالا میفهمم این یک سفره برای من

زمان :

X

دستاورد شماره 272

از کوتاهی قدم متنفر بودم و همیشه با کفش هایی با پاشنه های بسیار بلند بیرون میرفتم، عکس العمل مردم‌ همیشه یه جور متلک بود که چقدر کوتاهه

با جذابیت درونی کار کردم و بعد از مدتی یک روز تصمیم گرفتم دیگه با کفش اسپورت و آرایش کم بیرون برم و تجربه من خیلی جالب بود
باهم گوش بدیم

زمان :

X

دستاورد شماره 273

من از رابطه ام نا امید بودم فقط دنبال راهی بودم که خودم رو قوی کنم برای ترک رابطه

از وقتی که من تصمیم گرفتم که تغییر کنم، اون فردی که باهاش در ارتباط بودم هم بدون اینکه مطلع باشه از کارهای من شروع کرد به تغییراتی در سبک زندگیش

من از رابطه ام ناراضی بودم ولی الان با دیدن تلاش های اون برای تغییر خودش، دیگه به ترک رابطه فکر نمیکنم.

زمان :

X

دستاورد شماره 274

این مرد همونی بود که سالها به من وفادار بود و عاشقم بود چرا به خیانت کرد؟ این سوالی بود که از خودم پرسیدم و همین سوال زندگی منو نجات داد چون فهمیدم اشتباهات من زندگی ما و رابطمون رو به اینجا کشوند نه الزاما خطاهای اون

زمان :

X

دستاورد شماره 275

رابطه من با همسرم بسیار خوب شد، مدتی بود که اصلا ارتباط خوبی نداشتیم بچه ها توی تنش بودند
الان آرامش رو در زندگیم احساس میکنم
الان میبینم که وقتی من اشتباهاتم رو دارم اصلاح میکنم اونم دقیقا داره خودش رو اصلاح میکنه داره.
خیلی بهم توجه میکنه و همه به من میگن چقدز زندگیت آروم شده و این دستاوردهای بزرگی برای زندگی من بود

زمان :