هیچ اپراتوری آنلاین نیست. در حال حاضر با استفاده از صفحه تماس با ما می توانید سوالات خود را مطرح کنید.
    سبد خرید خالی است.
    همه نظرات
    دستاورد شماره 425
    ❌ خدایا چرا؟؟؟؟؟؟

    🔴 این داستان و یکبار نه چند بار گوش بده؛ به شدت ارزشش و داره چون این داستان به شکل های مختلفش برای همه ما می افته و درخواست من ازت اینه که این پیام و بدست کسی که به این حرف نیاز داره برسونی👆👆👆
    دستاورد شماره 426
    🔴من یک روانشناس هستم و به عنوان یک آقا، جذابیت درونی رو تست کردم و به نتایج جالبی رسیدم

    🔺من از طریق دوستانم با دوره جذابیت درونی آشنا شدم، من قبلا کتاب های خارجی زیادی در این باره خونده بودم ، با اینکه رشته ی خودم هم روانشناسی هست ولی نکاتی که در اون کتاب ها نوشته شده بود رو جدی نگرفته بودم
    🔺وقتی دوره رو تهیه کردم تصمیم گرفتم تست کنم و ببینم چه اتفاقی برای من خواهد افتاد. تا جایی که تونستم نکات دوره رو رعایت کردم و بعد از 2 هفته من خیلی خوب نتیجه گرفتم، اصلا انتظارش رو نداشتم که جوابی بگیرم و عمل کنه، صرفا از روی کنجکاوی تست کردم که ببینم این دوره کار میکنه یا نه و دیدم که واقعا کار کرد، دستاورد هایی که پیش میومد اولش فکر میکردم شانسی و تصادفی هستند ولی دیدم همینطور پشت سر هم داره اتفاقات خوب برای من پیش میاد
    🔺من انجام تمرینات رو قطع کردم تا نتیجه دوره رو تست کنم و دیدم تمام اتفاقات خوبی که پیش اومده بودند از زندگیم محو شدند و همه چیز به روال سابق برگشت . دوباره تمرینات رو انجام دادم و دیدم اتفاقات و آدم هایی که میخواستم دارن به سمت من میان و فهمیدم واقعا این دوره کار میکنه و وقتی تمرینات رو رعایت میکنم اتفاقات خوب عجیبی برای من میوفته و من احساس میکردم لول من داره بالاتر میره
    دستاورد شماره 427
    🔴من توی چالش چهار ماهه روی سایه هام کار کردم، همسرم که هیچوقت هیچ پولی به من نمیداد، الان تمام چک ها و پول هایی که از مشتری هاش میگیره به دست من میده !!!

    🔺من توی چالش چهار ماهه تصمیم گرفتم روی سایه های خودم و چالش هایی که با همسرم داشتم کار کنم . مشکلاتم رو با همسرم نوشتم
    🔺چیزی که من رو عصبی میکرد این بود که همسرم همیشه مبالغ زیاد و بلاعوض به خانواده خودش کمک میکردم، 25میلیون، 8میلیون، ... این من رو خیلی عصبی میکرد بخاطر اینکه به من هیچوقت پول نمیداد ، من آرزویی داشتم که با 20ملیون محقق میشد و من میدونستم هیچوقت همسرم این پول رو به من نمیده، همسرم با اینکه میدونست من این مبلغ رو نیاز دارم ولی هیچوقت توی این یکسال به من اون پول رو نداد، البته نیاز های من رو تامین میکرد ولی هیچوقت به خودم پولی نمیداد و من یک درصد هم احتمال نمیدادم اون پول رو بهم بده و من اصلا اولویتش نبودم
    🔺توی چالش من روی سایه هام کار کردم و توی فیلمی که فرستادم میتونین ببینین که توی 10 روز گذاشته همسرم تمام چک ها و تراول هایی که از مشتری هاش میگرفت آورد به من داد برای من خیلی عجیب بود
    🔺الانم که کارت بانکیش رو ازش خواستم کارتش رو بهم داد و گفت اگه به تو ندم به کی بدم ؟ من اصلا باورم نمیشد ، الان خواسته هام رو بهش میگم و اونم میپذیره
    🔺با تغییر رفتارش واقعا توی خونه مون آرامش به وجود اومده و محبتش به من خیلی بیشتر شده ، واقعا این رو احساس میکنم به من میگه عاشقتم، خیلی ابراز علاقه میکنه، احساس میکنم علاقه ش به من نسبت به قبل فرق کرده و واقعا من رو دوست داره چون من نسبت به گذشته خیلی فرق کردم و از وقتی که تغییرات خودم رو حس کردم ارزشی که همسرم به من میگذاره خیلی بیشتر شده
    دستاورد شماره 428
    🔴با وجود ظاهر و موقعیت خوب ، هرگز نتونسته بودم رابطه خوبی داشته باشم، روی خودم کار کردم و تو چالش چهار ماهه در کمال ناباوری مردی به من پیشنهاد ازدواج داد که ویژگی هایی که نوشتم داره و با من قصد ازدواج داره و من بعد از 40 سال دعوای هر روزه، رابطه خودم رو با مادرم اصلاح کنم

    🔺من دوسال پیش دوره های جذابیت درونی و عزت نفس تا اعتماد به نفس رو تهیه کردم و نگرش من خیلی عوض شد. دوره جزیره گنج و درسواره احترام به خود رو تهیه کردم، تونستم فال رو کنار بگذارم چون با این مطالب حالم خیلی بهتر شد
    🔺تصمیم گرفتم وارد چالش چهار ماهه بشم، خصوصیاتی که میخواستم نوشتم، دستاورد های چالش رو گوش کردم، من حدود 40سال سن دارم، جدا شدم و فرزندی ندارم، ظاهر مناسبی دارم، موقعیت اجتماعی و خانوادگی مناسبی دارم ولی متاسفانه هیچوقت نتونسته بودم وارد یک رابطه درست بشم، هرگز کسی رو پیدا نکرده بودم که باهاش وارد یک رابطه عمیق بشم و اون آدم بخواد به ارزش های من احترام بگذاره
    🔺در کمال ناباوری با آقایی آشنا شدم که خیلی از خصوصیاتی که من نوشته بودم رو داشتند و انگار جهان این رو برای من بوجود آورده بود، ما تا الان با هم در رابطه هستیم و ایشون با من قصد ازدواج دارند
    🔺من توی همه روابطم ترس از دست دادن داشتم، استرس و گفتگوی منفی داشتم و دقیقا همون  افکار من پیش می اومد اما دیگه توی این رابطه ترس از دست دادن نداشتم
    🔺من دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و یاد بچگی هام افتادم ، من خیلی با خانوادم مشکل داشتم و ازدواج اولم رو فقط بخاطر اینکه از اونها فرار کنم، انجام داده بودم، با این دوره خیلی گریه کردم و احساس سبکی کردم و پدر و مادرم رو بخشیدم
    🔺دستاورد بزرگتر من اصلاح ارتباط من با مادرم بود. من 40 سال با مادرم هرروز، شبانه روز دعوا داشتم و فکر نمیکنم مادر و دختری وجود داشته باشند که رابطه شون باهم به بدی رابطه ما باشه، چالش چهار ماهه رو برای ارتباط با مادرم نوشتم، با اینکه باورم نمیشد همچین چیزی ممکن باشه که ما دعوا نکنیم ولی الان سه ماهه که من و مادرم اصلا باهم دیگه دعوا نکردیم، فهمیدم واقعا چیزی که میخوای اگر توی خودت ایجاد کنی جهان اون رو بهت میده و ما میتونیم با تغییر دادن خودمون، آدمهای اطرافمون رو تغییر بدیم، من مادرم رو هم با کانال آشنا کردم و الان از دیدنش لذت میبرم
    دستاورد شماره 429
    🔴 منو با کتک شوهر دادن، و بعد اون من توی یک باتلاق بسیار بدی افتادم؛ خودکشی کردم واز ته ته چاه از یک زندگی ناسالم، زندگی سالمی شدم؛ ارتباط من با همسرم فوق العاده شد به من و خواسته هام احترام میگذاره برای من هزینه احساسی و مالی میکنه، چون من واقعا تغیرررر کردم


    🔺من 30ساله هستم و ازدواج من در 16سالگی به اجبار خانواده بود و من هیچ رضایتی نداشتم و من رو با کتک و دعوا مجبور به ازدواج کردند و در نهایت من ازدواج کردم، 13سال زندگی کردم و هیچوقت از زندگیم راضی نبودم، هیچوقت احساس علاقه به همسرم نداشتم، بچه دار شدنم هم هیچ تغییری در زندگیم ایجاد نکرد
    🔺من به شدت احساس کمبود محبت و نبود عشق در زندگیم داشتم، از شوهرم و خانواده ی خودم متنفر شده بودم و حتی از پسرم هم متنفر شده بودم چون احساس میکردم اونها مانع رسیدن من به عشق و زندگی دلخواهم هستند و دست به خودکشی زدم، من 2بار خودکشی کردم و به خدا میگفتم خدایا از یه طریقی کمکم کن، حس میکردم هیچ نور امیدی در زندگیم نیست
    🔺با کانال آشنا شدم، کم کم خودم رو پیدا کردم، دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم و به آرامش عمیقی رسیدم، طرز رفتار خانواده و همسرم با من خیلی فرق کرد
    🔺دوره جزیره گنج رو تهیه کردم و واقعا بهم کمک کرد، خیلی با این دوره گریه کردم،  این دوره خیلی خیلی روی من اثر گذاشت و بعد از مدتی احساس میکردم مدار من تغییر کرده، احساس بی نیازی از محبت دیگران میکنم اونقدر که درونم پر از عشق شده 


    🔺انقدر دوره جذابیت در من درونی شد که من هر قدمی میخوام بردارم طبق اون دوره برمیدارم، ارتباطم با خدا انقدر قوی شده که احساس میکنم خوشبخت ترین آدم روی زمین هستم، خلا ای که در درونم بود الان پر شده  و دیگه احساس نیاز به محبت کسی ندارم چون انقدر درونم پر از آرامش الهی هست که دیگه محتاج محبت کسی نیستم، درونم خیلی قوی شده و ارزشم برای خودم بالا رفت
    🔺روی سایه های خودم خیلی کار کردم و سایه هایی که در رابطه با همسرم داشتم و اونها خیلی خیلی به من کمک کرد تا این رابطه اصلاح بشه
    🔺رابطه همسرم با من خیلی خوب شد، خانواده من به چشم یک آدم همه چیز دان نگاهم میکنند و من تبدیل به یک آدم عاقل و دانا توی فامیل شدم و همه میگن تو عوض شدی ، اصلا یه آدم دیگه شدی، معلوم نیست داری چیکار میکنی که انقدر فرق کردی😂
    🔺شوهرم انقدر رفتارش با من تغییر کرده که من هر حرفی به دهانم میارم اون کار رو برای من انجام میده، برای من خیلی زیاد هزینه میکنه، هر چی بخوام برای من میگیره، با اینکه وسیله هام نو بود هر چیزی که دوست داشتم دوباره برای من خرید، بهش گفتم خونه رو دوست ندارم بریم خونه جدید، همسرم خونه ای بهتر با هزینه ی بالاتر گرفت، ماشین مون رو عوض کرد و ماشین جدید گرفت، الان من هر حرفی میزنم همون حرف توی زندگیم انجام میشه
    🔺الان آرامش خیلی زیادی دارم و دارم کیف میکنم از داشته هام و اصلا چشمم به نداشته هام نیست و این مهمترین دستاورد من از دوره هاست که زندگی من متحول شد و ارتباط خیلی خوبی با خدای خودم گرفتم و برای آرزوی سلامتی و آرامش و رشد فوق العاده دارم
    🔴من همیشه میگفتم امکان نداره من دستاوردم و بفرستم ولی الان میبینم لازمه که به زندگی سالمی ها بگم که چقدر تغییر کردم
    دستاورد شماره 430
    🔺من مردی بودم که پول داشتم ولی حال خوب نداشتم
    🔺داستان منو گوش کن شاید بهت کمک کنه👆👆
    دستاورد شماره 431
    🔴هر روز صبح اشک منو دربیارید خب؟ 
    از اوناست که باید با صدای خودش گوش بدی منو که خیلی تحت تاثیر قرار داد


    🔺من بچگی خیلی سختی داشتم، پدرم اعتیاد داشت، طلبکار داشت، زندان رفت، مادرم با من از دست پدرم به شهر دیگه فرار کرد و با وجود من هیچ جا مادرم رو برای کار کردن نمیپذیرفتند و من اونجا بار ها این رو درونی کردم که من یک آدم اضافه ای هستم، آدمی هستم که بی مصرف و بدرد نخور هستم و دوره جدایی تا تعالی من رو به این ها آگاه کرد
    🔺من کنکور دادم، دندان پزشکی قبول شدم، با آقایی آشنا شدم که 5 سال باهم بودیم، 6ماه اول این رابطه رویایی بود، این آقا از لحاظ ظاهر همونی بود که من دوست داشتم، وضعیت مالی خوبی داشت، من رو ساپورت میکرد و من تمام حمایتی رو که من سال های سال هیچوقت توی زندگیم از پدرم نگرفته بودم، از این آقا گرفتم، ما تناسبی باهم نداشتیم اما من باز هم ادامه میدادم که اون آقا حامی من باشه، الان میفهمم عقده های من باعث شده بود که من اون آقا رو انتخاب کنم
    🔺6ماه بعد این آقا کلا آدم دیگه ای شد، بالغ بر 100بار به من خیانت کرد و به من اثبات میشد اما من باز هم نمیتونستم این آقا رو رها کنم و 5 سال با چنگ و دندون این آقا رو نگه میداشتم، میرفتم داخل کمد لباسم، در رو میبستم و جیغ میزدم تا آروم بشم اما دوباره میرفتم سراغ این آقا و خواهش و التماس میکردم که ببینمش با وجودی که از خیانت هاش اطلاع داشتم
    🔺من انقدر کتک میخوردم که تا مدت ها گوش من سوت میکشید، حتی یک شب چون میدونست من از تاریکی میترسم، من رو توی یک بزرگراه با لگد از ماشینش انداخت بیرون و رفت و من حتی گوشیم پیش اون بود و نمیدونستم چه کنم، 
    🔺بجایی رسید که من دیگه ظرفیتم پر شد، از خدا کمک خواستم مهر این آقا از دل من بره و همون روز به طرز معجزه آسایی متوجه خیانت این آقا با صمیمی ترین دوست من لو رفت و من وقتی فهمیدم عرق سرد کردم و حس میکردم الانه که سکته کنم و قلب من بایسته، سیلی آخر رو چنان خوردم که فریاد میزدم، ضجه میزدم ، ارتباطم رو قطع کردم و تا مدتها احساس افسردگی میکردم 
    🔺با دوره ها آشنا شدم، دوره جذابیت درونی من رو کلا عوض کرد، تونستم روی پای خودم بایستم، مدارم رو بالا ببرم
    🔺با دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس خون گریه کردم، فهمیدم درون من چه فاجعه ای هست!!!! طلسم های مالیم رو دیدم و فهمیدم چرا با اینکه دندان پزشک هستم اما درامد خوبی ندارم و پول توی دست من نمیمونه، همون موقع حقوق من دو برابر شد، منی که مریض نداشتم طوری شده بود که تا 11شب کلینیک پر از مریض بود
    🔺رفتار همه باهام عوض شد،من کسی بودم که هیچکس من رو آدم حساب نمیکرد چون خودم خودمو یک انسان حساب نمیکردم و خودم رو بی ارزش میدونستم
    🔺من تجربه تجاوز زیادی داشتم توی کودکی ، انقدر درون من آسیب دیده بود که با وجودی که نه پر خور بودم، نه ژنتیک بدی داشتم اما همیشه اضافه وزن داشتم، وقتی طلسمم و ترس هام رو دیدم و با دوره جدایی یاد گرفتم با درونم ارتباط برقرار کنم، بدون هیچ رژیمی جوری دارم لاغر میشم که همه متعجب شدند و هیچکس باورش نمیشه، این آرامش خاطر من رو به اندام دلخواهم داره میرسونه
    🔺من با چالش جذابیت درونی، روی دستاورد مالی فوکوس کردم و سه بار قرعه کشی برنده شدم، یک 5 میلیون، یک آیپد 12 میلیونی و یک ماشین توی دوران کرونا کار من قطع شد ولی روزی من قطع نشد و چند برابر هم شد و خیلی برام جالب بود که ما با یک سری تمرین میتونیم هر چیزی رو به زندگیمون بیاریم
    🔺اون آقا برگشت و حرفهایی رو زد که هیچوقت توی اون 5سال نگفته بود، گفت من بدون تو دارم دیونه میشم، قبلا میگفت اگه میخوای بری برو بسلامت، اما حالا به من التماس کرد، زنگ زده بود گریه میکرد، اون مرد گریه میکرد که توی این مدت که تو نبودی من جون دادم، من الان میفهمم که بدون تو من دارم میمیرم، هر کاری بگی میکنم که فقط یکبار دیگه روی تو رو ببینم ، من ازش تشکر کردم که من رو اونجوری زمین زد  و گفتم دردی که من کشیدم من رو به اینجا رسوند و تموم
    دستاورد شماره 432
    🔴رفتار  ادمی با من  تغییر کرد که منو تحقیر میکرد و اینکه  تبدیل به انسان خیلی متفاوتی شد، اهل مطالعه شد، خیلی رفتار هاش عوض شد و این خیلی معجزه بزرگی بود 


    🔺من به سن 18سالگی که رسیدم، چون رابطه ام با پدرم خیلی بد بود تصمیم گرفتم که یا خودکشی کنم یا ازدواج کنم که دومی رو انتخاب کردم و چون فقط میخواستم از شرایطم فرار کنم، انتخاب بسیار اشتباهی کردم
    🔺من به شدت در زندگی مشترکم تحقیر میشدم و تصمیم به جدایی داشتم ولی چون رابطه من با پدرم خوب نبود مدام جدایی رو به عقب مینداختم از ترس برگشت به خونه پدریم
    🔺تصمیم گرفتم از چاهی که خودم، خودم رو داخلش انداختم بیرون بیام،در همین پروسه بودم که درد های عجیبی داخل گردن من شروع شد و من تنها بیمارستان هارو میرفتم عکس مینداختم ولی هیچ پزشکی متوجه مشکلم نمیشد، در نهایت استخون های گردن من شکست و بالاخره متوجه شدم که پشت نخاع من غده های سرطانی رشد کردند و مجبور شدم عمل جراحی ای بکنم که نتیجه اش یا مرگ بود یا قطع نخاع و 2ماهی که بستری بودم همسرم یک بار هم به دیدنم نمیومد
    🔺چون خودم رو نزدیک به مرگ میدیدم جسارتی پیدا کردم که ارتباطم رو با پدرم اصلاح کنم، بالاخره عمل کردم و در عین ناباوری خیلی معجزه وار من خوب شدم و حتی تونستم راه برم
    🔺3سال بعد من دوباره ازدواج کردم ولی این بار با عشق و دقیقا بعد از ازدواجم با زندگی سالم آشنا شدم، یک سال که از ازدواجم گذشت همسرم که عاشقم بود شروع کرد به تحقیر کردن من و اینجا بود که من دکمه توقف زندگیم رو زدم، گفتم من این همه سختی نکشیدم که دوباره زندگیم خراب بشه
    🔺کار و زندگیم رو تعطیل کردم و مشغول کار کردن روی دوره ها شدم، دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس، جذابیت درونی و از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم و ریشه ی همه اتفاقاتی که توی زندگیم پیش اومده بود پیدا کردم
    🔺دوره از جدایی تا تعالی برای من معجزه گر تر از دوره های قبلی بود، چون من در لحظه شفا پیدا میکردم ، با اینکه دوره عزت نفس رو گوش داده بود اما من در پسِ نا خوداگاهم ترس هایی داشتم که با دوره جدایی تا تعالی شفا پیدا کردم
    🔺بعد از کار کردن روی خودم نه تنها رفتار همسرم با من تغییر پیدا کردم بلکه تبدیل به انسان خیلی متفاوتی شد، اهل مطالعه شد، خیلی رفتار هاش عوض شد و این خیلی معجزه بزرگی بود برای من و من تونستم که کم کم تعادل رو به زندگی خودم برگردوندم
    🔺سعی کردم زندگیم رو در ابعاد مختلف رشد بدم و برای مستقل شدن خودم تلاش کردم و این دستاورد ها رو از خداوند، آموزه ها و دستاورد های دوستان دارم که باعث شدند امیدوار بشم و جلو برم
    دستاورد شماره 433
    🔴کی برای من ماشین خریده؟  همسری که من رو تحقیر میکرد و برای من هیچ هزینه ای نمیکرد و میگفت تو بی لیاقتی، و قصد ما جدایی بود با چالش چهارماهه اونقدر تغییر کرده که حالا بهم محبت میکنه، من رو نوازش میکنه و ماشین برای من خریده. بعد ۲۰ سال اون روی خوبشو نشون داد 
     
    🔺من مشکلات زیادی در زندگی با همسرم داشتم،دوره ها رو تهیه کردم چون میخواستم زندگیم رو عوض بکنم. من 40سالم هست و 20سال هست که ازدواج کردم، با دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس فهمیدم که طلای درون من دست پدر، مادر، خواهر،برادر ، همسر و فرزندم هست جز خودم!
    🔺من به دلیل طلسم های روانی  و سایه هایی که از پدر و مادرم داشتم همیشه فکر میکردم زندگی مشترک من یک روزی تموم میشه و خودم رو برای این آماده میکردم، من در تمام این سالها مدام مدام مدام قهر و آشتی داشتم با همسرم؛ من همسرم رو دوست داشتم ولی با دوره ها فهمیدم این یک دوست داشتن و وابستگی ناسالم بود به دلیل عزت نفس و اعتماد به نفس پایینم، اصلا حس لیاقت، ارزشمندی و احترام به خود نداشتم
    🔺من همیشه به لحاظ تحصیلی رتبه اول بودم ولی چون خودم رو لایق نمیدونستم سرکار نرفتم، رشته ی من، ازدواج من، هیچ کدوم به انتخاب من نبود و مدام دیگران برای من تصمیم میگرفتند، من هیچوقت نمیتونستم برای خودم تصمیم بگیرم، نمیتونستم مشکلاتم رو خودم حل بکنم و مدام به بقیه زنگ میزدم و از اونها سوال میکردم که چیکار کنم؟این باعث شده بود من افسردگی بگیرم  و سال ها داروی اعصاب مصرف کردم
    🔺من سمینار های مختلفی رو گوش میکردم ولی با گوش کردن به این دوره ها متوجه شدم برای من فوق العاده ست چون هم آرامش گرفتم و هم باعث شد که خودم برای خودم کافی باشم و خودم رو جلو ببرم و احتیاج به هیچکسی نداشته باشم
    🔺من مدام خانوادم رو مقصر و مانعی برای پیشرفت نکردنم میدونستم، شوهرم توی این سالها خیلی پیشرفت کرد ولی خودم اصلا رشد نکردم، بار ها سیلی میخوردم که مستقل بشم اما توجهی نمیکردم تا اینکه فهمیده بودم باید تغییر کنم، من توی زندگی مشترکم خیلی زجر کشیدم، مدام توهین و تحقیر میشنیدم و شوهرم بهم میگفت تو بی لیاقتی
    🔺من تصمیم گرفتم این دوره ها رو به عنوان شانس آخر حتما تا اخر پیش برم و اگر موفق نشدم جدا بشم، به طرز باورنکردنی دیدم که دوره ها حتی با گوش کردن و نوت برداری عمل کرد
    🔺شوهرم همیشه به من سرکوفت میزد، بهم پول نمیداد، من رو تحویل نمیگرفت، با من بدرفتاری میکرد،برای من هیچکاری نمیکرد، همیشه ازم انتقاد میکرد، بهم بی احترامی میکرد، اینها باعث شد روی خودم کار کنم، تمرکزمو بگذارم روی خودم و اون رو رها کردم 
    🔺چالش چهارماهه رو هم شروع کردم و توی این مدت همسرم که بسیار مغرور هست بعد از 20سال، انگار اصلا از این رو به اون رو شده بود، من تا قبل از دوره ها فکر میکردم مشکل از همسرم هست و من توی این زندگی حیف شدم ولی با دوره های جذابیت درونی و جدایی تا تعالی فهمیدم که من خودم چقدر مشکل دارم، یاد گرفتم از تنهاییم لذت ببرم و خودم کار های خودم رو انجام بدم چون من هیچکاری رو نمیتونستم خودم انجام بدم
    🔺گفتگوی درونی منفی من تموم شد
    🔺زندگی من کاملا تغییر کرد، منی که مدام شبها با گریه میخوابیدم، افسرده و ناراحت بودم الان خداروشکر میکنم، دیگه حالت پرخاشگرانه ندارم
    🔺سایه هام رو با شوهرم پیدا کردم و دیدم که شوهرم خیلی عوض شد، انقدر تغییر کرده که هر چی بگم کم گفتم، الان همسرم بهم محبت میکنه، من رو نوازش میکنه، آدمی که برای من هزینه ای نمیکرد الان برای من ماشین گرفته و  زندگی من واقعا تغییر کرده و اینها رو مدیون آموزش ها و تلاش خودم هستم
    دستاورد شماره 434
    🔴مردی که رفتارهاش باعث خودکشی من شد، با دیدن سایه هام و کار کردن روی خودم الان تبدیل به همسری شده که واقعا آرزوش و داشتم همسری که حتی برای خود من هزینه نمیکرد، الان خودش برام حسابی هزینه میکنه و میگه هر چی دوست داری بخر،حتی برای خانوادم هم هزینه میکنه و میگه  دوست دارم محبت کنم و تو و خانوادت رو خوشحال کنم


    🔺من زمان عقد با همسرم با یک اتفاق، متوجه شدم که همسرم به جز من با خانم های دیگه ای هم در ارتباط بودند ولی گفتند که همه چیز تموم شده، اما اون اتفاق باعث شد من خیلی بهم بریزم، دنیا روی سرم خراب شد، به همسرم بی اعتماد شدم و این حس همیشه همراهم بود، همسرم بی حد بهم دروغ میگفت، پنهان کاری میکرد و بی اعتمادی من روز به روز بیشتر میشد و انقدر حالم بد بود که در زمان عقد 10 کیلو وزن کم کردم، توی دوران عقد اصلا رابطه خوبی نداشتیم، مدام تحقیر، توهین، بی احترامی به من و خانوادم اما من مجبور بودم تحمل کنم، همسرم هیچ پولی بهم نمیداد، هیچوقت من رو تحویل نمیگرفت، مدام ازم فرار میکرد و توی جمع ها ازم دور میشد و من هم مدام غمگین و عصبی بودم و از همه جهت بهم فشار وارد شد
    🔺ما ازدواج کردیم، کم کم دعوا ها ، ناسزا ها، تحقیر کردن ها شروع شد و همسرم میگفت حقته، همینه که هست، من همینم ، میخوای بخوا نمیخوای نخوا، لازم باشه بدتر هم میشم، من روز به روز ضعیف تر میشدم، فقط بخاطر خانوادم ادامه میدادم، هر چندوقت بی دلیل از حال میرفتم، مدام دعوا میکردیم، همسرم حتی اجازه نمیداد من گریه کنم و میگفت نمیخوام صداتو بشنوم
    🔺من بخاطر چت هایی که با دختر های همکلاسیش داشت باهاش بحث میکردم، میگفت تو نمیفهمی، تو شعور نداری، تو به من تهمت خیانت میزنی و ... یک روز بحث بالا گرفت همسرم بهم چندتا سیلی زد، من افتادم دستم ترک برداشت،  اما درد دستم رو حس نکردم چون توی درد عمیق دیگه ای در درونم داشتم
    🔺هورمون های بدنم کامل بهم ریخت، ریزش موی شدید پیدا کردم، از حال رفتن، عادت ماهانه من خیلی بیشتر از حد نرمال شد اما حتی من رو دکتر هم نمیبرد، انقدر به رفتارش ادامه داد تا من دیگه نتونستم تحمل کنم، مثل مرغ سر کنده بال بال میزدم، کنترلی روی بدنم نداشت، دیگه به سیم اخر زدم و خودکشی کردم
    🔺بعد از خودکشی مدتی همسرم تغییر کرد اما دوباره شد همون ادم قبلی، همون زمان من دوره ها رو تهیه کردم، با دوره جذابیت درونی تونستم نیروی خودم رو جمع کنم
    🔺با دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس شروع کردم به ساختن ستون های وجودم، سایه هام رو دیدم، ارزش های خودم رو بنا کردم، غم و غصه هارو گذاشتم کنار، روی خودم کار کردم، آرامش بدست اوردم، دیگه از حال نمیرفتم
    🔺همسرم خیلی باهام خوب شد، رفتارش تغییر کرد، رابطه ما بهتر شد، دیگه جز حرفهای قشنگ همسرم چیزی نمیگه و دیگه از اون حرف های قبل خبری نیست، مثل ملکه با من رفتار میکنه، هر روز چندین بار بهم میگه دوستم داره، مدام قربون صدقه من میره، میگه تغییر کردی، خیلی خوب شدی، احترام خودم و خانوادم رو داره نگه میداره، دقیقا اون چیزی که میخواسته داره اتفاق میوفته، همه ی چیزهایی که دوست داشتم در اون بوجود بیاد به طرز جالبی داره اتفاق می افته
    🔺من حالا آرامش عمیقی رو دارم با تک تک سلول هام تجربه میکنم، همسری که حتی برای خود من هزینه نمیکرد، الان خودش برام حسابی هزینه میکنه و میگه هر چی دوست داری بخر، بهم میرسه حتی برای خانوادم هم هزینه میکنه و میگه  دوست دارم محبت کنم و تو و خانوادت رو خوشحال کنم
    🔺من حالا فهمیدم چرا همسرم ازم دوری میکردم، سایه هام رو دیدم، ترسهامو دیدم، وارد چالش چهار ماهه شدم، شروع کردم دوباره کار کردن، الان همسرم بدون من یک لحظه طاقت نمیاره، یک ساعت ازش جدا میشم میاد میگه دلم برات تنگ شده، میگه بدون تو نمیتونم، ازم دور میشی دلتنگ میشم، صدای قدم زدنات توی خونه رو دوست دارم، انرژیتو دوست دارم


    🔺گفتگوی درونی من از بین رفت، حالم خوب شد، من قبلا اصلا به خونه و زندگیم رسیدگی نمیکردم،  اما الان همه چیز تغییر کرده و وقتی همسرم از سرکار برمیگرده میگه انگار دارم میام یک جای امن، جایی که میتونم همه مشکلاتمو فراموش کنم و حالم خوب شه، من روی خودم کار کردم، حال خودم رو خوب کردم اما حال همسرم هم خوب شده، همسرم خیلی خیلی آدم عصبی ای بود ولی الان دیگه از اون عصبانیت های قبلیش هیچ خبری نیست، من با آرامشی که برای خودم به وجود اوردم، آرامشو به همسرم هم دادم
    🔺من الان از زندگی با همسرم راضی هستم و اونم بهم گفت که خیلی خوشحالم که یک فرشته مثل تو توی زندگیم دارم، خوشحالم که به زندگیم اومدی، آرامش رو به زندگیم دادی ، تغییر کردی و خیلی عوض شدی، خیلی زیبا تر شدی
    🔺من الان حالم با همسرم ، خانوادم، و مهم تر از همه حالم با خودم خوبه، دیگه از تنهاییم لذت میبرم و اون وزنی که کم کرده بودم به دست اوردم و 12 کیلو چاق شدم
    پشتیبانی