هیچ اپراتوری آنلاین نیست. در حال حاضر با استفاده از صفحه تماس با ما می توانید سوالات خود را مطرح کنید.
    سبد خرید خالی است.
    همه نظرات
    دستاورد شماره 405
    🔺با وجود ظاهر و تحصیلات خوب،اما ازدواج برای من اتفاق نمی افتاد، انگار طلسم شده بود 
    🔺توی چالش ۴ماهه تمرکزم رو گذاشتم‌برای فردی که دوست دارم باهاش ازدواج کنم 
    🔺من احساس میکردم یک گره عمیق روانی وجود داره که جلو ازدواج منو میگیره شروع کردم به کار کردن روی طلسم های روانیم، و پیداش کردم. گره ای که باعث قفل شدن ازدواجم شده بود. روش کار کردم و اتفاق بسیار جالبی افتاد که برای من بسیار شوک آور بود 
    🔺من چون عزت نفس پایینی داشتم همیشه  وارد روابطی میشدم که خیلی پایینتر از خودم بودند، تقریبا هیچ کسی برای من ارزشی قائل نبود.
    🔺اما الان کسی به خواستگاری من اومده که هم خودش پزشک هست هم خانواده اش، از یک خانواده بسیار سطح بالاست. وقتی به خواستگاری من اومدند و زندگی ساده ما رو دیدند به من گفت من جای تو باشم دست پدرت رو میبوسیدم که از همچین زندگی تو به اینجا رسیدی و برای من بسیار ارزشمنده که تو بخوای همسر زندگی من باشی. به من گفت دوست دارم در مورد زندگی با من فکر کنی، هر کاری میکنم تا تو با من ازدواج کنی.
    🔺ما الان  در شرف برگزاری مراسممون هستیم   من یک سال پیش پیام دادم و گفتم از این وضعیت اقتصادی از این شرایط خانوادگی بسیار ناراحتم و شما به من گفتید هیچ کار خدا بی حکمت نیست، بفهم که چرا در این شرایط هستی، اگه درسش و بگیری شرایط تغییر میکنه و به آرامش میرسی الان به این حرف رسیدم
    دستاورد شماره 406
    🔴کسی که ۷سال منو پس میزد، برگشت،و به من گفت که چقدر قوی شدی، برگرد، من میخوام باهات زندگی کنم و التماس میکرد و اونجا من بودم که حق انتخاب داشتم که اون رو انتخاب کنم یا نه

    🔺خیلی اوضاع بدی داشتم، واقعا بد، 7 سال بود که با شوهرم مشکل داشتم و کسی که عاشقش بودم به طور وحشتناکی من رو پس زد و من توی این 7 سال تمام تلاشم رو کردم که زندگیم رو برگردونم ولی اون هر دفعه میگفت که من نمیخوامت ، از من جدا شو و حرف های رکیک ، فحش میداد بهم و من تحقیر شدن خودم رو با چشم خودم میدیدم ولی انقدر کور بودم، انقدر عاشق بودم که توجه نمیکردم
    🔺من به حدی حالم بد بود که قرص های اعصاب میخوردم و تشنج میکردم و هر روز مثل شمعی که داره آب میشه جلوی پدر و مادرم آب میشدم ولی بخاطر وابستگی شدیدی که داشتم فکر میکردم اگر من جدا بشم میمیرم
    🔺با ویس های کانال آروم شدم، دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم، ساعتها گریه کردم و میگفتم خدایا مگه میشه من این همه خودم رو کوچک کرده باشم و یک آدم اصلا براش مهم نباشه، با گوش دادن به دوره این اقتدار رو پیدا کردم که باهاش تصمیم بگیرم  و بگم راضی به جدایی هستم، رفتم دادگاه و کار های جدایی رو شروع کردم
    🔺دوره عزت نفس و اعتماد به نفس رو تهیه کردم و تماما روی خودم کار میکردم و مدام گوش میدادم
    🔺کار خوبی برای من پیدا شد، دوستان خوبی پیدا کردم، به طرز عجیبی توجه ها به من زیاد شد، کسانی که اصلا فکرش رو نمیکردم وارد زندگی من شدند
    🔺من با اینکه زن تنهایی بودم که از سمت خانواده هم حمایت نمیشدم ولی به طرز عجیبی خونه دار شدم،  به طرز عجیب ادم ها برای من رایگان کار انجام میدادند و راحتی اثاث کشی شد، پدرم با دیدن خونه من به مادرم میگفت مگه میشه یک آدم اینجوری عوض بشه و قوی بشه و من دیگه الان هیچ نگرانی از جانب دخترم ندارم، میدونم میتونه واقعا روی پای خودش بایسته
    🔺من خیلی منتظر بود از همسرم بفهمه که من قوی شدم، همسر من دوباره برگشت پیش من  وبه من گفت که تو چقدر قوی شدی و اون لحظه من فقط اشک میریختم که اونم فهمیده بود من چقدر قوی شدم، من در گذشته زنی بودم که همه ی کارهام رو پدرم یا همسرم انجام میدادند و حالا بعد از دو سال مردی که من رو پس زده بود من رو تحقیر کرده بود فحش میداد و دست بزن داشت، حالا بهم میگفت قوی شدی، برگرد، من میخوام باهات زندگی کنم و التماس میکرد و اونجا من بودم که حق انتخاب داشتم که اون رو انتخاب کنم یا نه
    🔺توی این مدت هر وقت احساس میکردم کم آوردم، دوباره و دوباره روی خودم کار کردم، پس بدونید باید مرتب کنید و ادامه بدید دوباره 
    🔺دوره جزیره گنج رو تهیه کردم، رو خودم کار کردم
    🔺من الان به کرونا مبتلا شدم، توی خونه قرنطینه هستم و مدام ویس های دوره ها رو دارم گوش میدم و به لحاظ روحی عالی هستم و فکر میکنم این حکمت خدا بوده که من این بیماری رو بگیرم و 14 روز تو خونه تنها باشم و دوباره روی خودم کار کنم
    🔺من زیر صفر بودم ولی الان خدارو شکر با کمک دوره ها و تلاش های بی وقفه خودم دیگه قرص اعصاب نمیخورم، ناراحتی اعصاب ندارم، زود عصبی نمیشم، کسی رو قضاوت نمیکنم و خیلی خیلی عوض شدم به طوری که تمام دوستانم این رو میگن بهم
    🔺به دوستانم میگم با تمرین و تلاش بهر چی بخواین میرسین من وضعیتم زیر صفر بود ولی تمرین کردم تمرین کردم که به اینجا رسیدم
    دستاورد شماره 407
    🔴ناراحت بودم چرا برای من هزینه نمیکنه، چرا ادم های زندگی من هیچوقت قصد ازدواج ندارن

    🔺من بار اول که وارد چالش چهار ماهه شدم، موفق شدم  از رابطه نا مناسبی که داشتم خارج بشم
    🔺بار دومی که وارد چالش چهار ماهه شدم، معیار هایی که از طرف مقابلم انتظار داشتم نوشتم و شروع کردم به کار کردن روی خودم
    🔺من تونستم آدم قبلی زندگیم رو ببخشم از نظر ذهنی رهاش کنم و دیگه بهش فکر نکنم و کم کم اون شخص از ذهنم بیرون رفت
    🔺بعد از مدتی از چالش، با یک آدم جدید آشنا شدم که تمام معیار هایی که من یاد داشت کرده بودم رو داره، به من خیلی احترام میگذاره، به من میگفت انقدر از من انرژی خوب گرفته که فقط دلش میخواست با من آشنا بشه و خیلی جالبه که به من میگه تو منبع انرژی من هستی، من تمام حال خوب روزم رو از تو میگیرم، از خدا ممنونم همچین هدیه ای رو به من داده و اینا برای من خیلی خوشحال کننده ست که دارم نتایج تغییراتی که کردم رو  از اشخاص دیگه میگیرم
    🔺منی همیشه شاکی بودم که چرا آدم هایی که به زندگیم میان تکلیف من رو مشخص نمیکنند ولی این آقا  ازم خواست خانوادم رو در جریان بگذارم و گفت دوست دارم معیار های خانوادت رو ببینم و رضایت شون رو برای ازدواج مون جلب کنم
    🔺من همیشه ناراحت بودم چرا آدمی که وارد زندگی من میشه برای من هزینه نمیکنه، برام جالبه اولین باری که این شخص رو دیدم برای من یک کادوی گرون قیمت مطابق با سلیقه من خریده بود و خیلی علایق من رو در نظر گرفته بود و تلاش کرده بود که توی این مدت من رو بشناسه و مداوم بهم میگه این وظیفه ی منه که تو رو تامین کنم، هر جا هر چیزی احتیاج داری باید اولین نفر به من بگی
    🔺من وارد چالش من جدید شدم، مداوم ورزش میکردم، به تغذیه ام توجه میکردم، به جسمم احترام میگذاشتم، برای خودم هزینه کردم و منی که وزنم اصلا پایین نمی اومد الان میبینم چقدر وزنم پایین اومده و سایز کم کردم و همه بهم میگن چقدر ظاهر زیبایی داری و چقدر هیکلت بهتر شده، صورتت قشنگ تر شده
    🔺این آقا بهم میگه که روح تو از همه چیز برای من زیبا تره و جاذبه ای که روح تو برای من داره توی هیچ آدم دیگه ای ندیدم
    🔺حالم این روز ها خیلی خوبه و دارم تلاش از زمانم به بهترین نحو استفاده کنم
    دستاورد شماره 408
    🔺من خواستم که مدارم رو تغییر بدم،در شرایط سخت بودم ، اما موفق شدم 
    🔺توی سنی که باید برای آینده ام هدفگداری میکردم به دلیل عدم عزت نفس فقط دنبال یه ظاهر جذاب بودم ولی باز هم روابط خوبی نداشتم
    🔺از خدا خواستم که مدار منو تغییر بده، این تغییر مدار با اخراج من از محل کاری که توش امنیت داشتم، شروع شد 
    🔺کاری برای من جور شد که توش آرامش داشتم و مهمتر اینکه فرصتِ تجربهِ خودم رو پیدا کردم؛ فرصت کتاب خوندن، کوه رفتن و ...
    🔺با دوره عزت نفس من دو تا از طلسم های روانیم و که باعث بحران مالی  و عاطفی میشد رو پیدا کردم و این باعث شد بفهمم چرا همیشه خیانت رو جذب میکردم
    🔺من وقتی روی عزت نفسم کار کردم تونستم از رابطه ای که ۵ سال دروغ خیانت و تحقیر بود، خارج بشم، حتی خانواده اش هم تحقیرم میکردند 
    🔺این آدم هم بعد از مدتی برگشت ولی دیگه مدار من تغییر کرده بود و من دیگه حاضر نیستم به این رابطه برگردم 
    🔺من الان دارم میبینم که وقتی من کار میکنم روی خودم چطور روی وضعیت خانواده من هم تاثیر میگذاره، وقتی من تغییر کردم حتی مادرم تغییر کرد، میبینم که مشکلات برادرم هم داره یکی یکی حل میشه (جزیره گنج)
    🔺روی احساس لیاقتم کار کردم و الان تا حدود زیادی موفق شدم و الان به خودم احترام میگذارم (درسواره احترام به خود)
    🔺من هر روز به خودم قول میدادم که تا شب تعلیمات دوره ها رو زندگی کنم؛ و همین امروز امروز ها که سر قولم موندم باعث شد که من تغییر کنم؛ این احساس ارزشمندی رو با همین قول هایی که به خودم دادم درونی کردم
    🔺از وقتی چالش ۴ ماهه رو شروع کردم معجزه هایی دیدم که تا امروز تجربه نکرده بودم، من وقتی به خدا اعتماد کردم دیدم آدم ها خودشون زنگ میزنن و میخوان برای من کار انجام بدن
    🔺وقتی مدار ما تغییر کرد، حتی مشتری های ما هم تغییر کردن. قبلا دعوا میکردن الان همه با حال خوب میان و میرن؛ 
    🔺من به وضوح میبینم که وقتی من تغییر کردم دیگه کسی قصد آزار و اذیت منو نداره؛ 
    🔺من دیگه عصبی نیستم، شما توی دوره جزیره گنج گفتید "منِ جدید میتونه از دل سختی هاش معنی پیدا کنه" من اینو تجربه کردم
    دستاورد شماره 409
    🔴وقتی تونستم خودم رو دوست داشته باشم کسی که عاشقش بودم با ابراز علاقه و پشیمونی برگشت
    🔺من 27سال در زندگی ای بودم که واقعا در اون تحقیر میشدم و دو سال پیش جدا شدم. توی اون رابطه من باج مالی ، عاطفی، شخصیتی دادم و اقتدار جدا شدن نداشتم، برای همین من سالها باج میدادم و سیلی میخوردم، اون آقا اعتیاد داشت، هیچ احترامی به من نمیگذاشت
    🔺بعد از جدایی وارد رابطه ای شدم و آقایی اومد توی زندگیم که شرایطش همونی بود که همیشه ایده ال من بود، اوایل رابطه ایشون خیلی خوب بود ولی باز ایشون هم تغییر کرد، من دوباره داشتم باج میدادم خیلی بیشتر از قبل ، چون اون آقا رو دوست داشتم توجه بیش از حدی بهش میکردم  تا اینکه فاجعه ی زندگی من اتفاقی افتاد و من همون بی احترامی ها و اتفاقات تلخ رو با کسی که دوستش داشتم دوباره تجربه کردم
    🔺با کانال آشنا شدم، دوره های جذابیت درونی، عزت نفس تا اعتماد به نفس و جزیره گنج رو تهیه کردم، شروع کردم تا حدی کار کردم و این آقا با همون کار کردن کم من، تغییرات فوق العاده ای کرد و رفتارش خیلی عالی شد، من شروع به ادامه تحصیل کردم و خیلی هم برای من عالی بود و حتی اون آقا هم شروع کردم به ادامه تحصیل؛ بخودم رسیدگی کردم اما باز هم دوره ها رو رها کردم، دوباره داستان های قبلی تکرار شد و من تقریبا کات کردم
    🔺من دچار انواع بیماری های مختلف داخلی و پوستی شدم، خیلی اذیت شدم چون خیلی اون آقا رو دوست داشتم ولی رهاش کرده بودم

    🔺دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، به طرز باورنکردنی از وقتی این دوره رو گوش کردم تازه تونستم دوره های قبلی رو بهتر متوجه بشم، من رفتم درون سایه هام، سایه های ارتباطیم رو پیدا کردم، وقتی پیداش کردم، بازش کردم، وقتی متوجه مسائل کودکیم شدم مادرم رو بخشیدم، فهمیدم احساس کمبودی که در کودکی داشتم اشتباه بوده و اون حس برطرف شد، حتی فهمیدم من چرا هیچوقت احساس دوست داشتنی بودن نداشتم، ، این آقا هم من رو خیلی دوست داشت و دیدم این خودم هستم که نمیتونم عشق و علاقه کسی رو باور کنم و بپذیرم چون خودم بودم که خودم رو دوست داشتنی نمیدیدم. 
    🔺من روی این دوره کار کردم، طلسم هام رو دیدم، سایه هام رو پیدا کردم، این آقا چند روز پیش برگشت و حرف هایی بهم زد که من تا حالا ازشون نشنیده بودم. این اقا بهم میگفت اگر تو توی زندگی من نباشی من اصلا دنبال ازدواج نیستم. میگفت من خیلی ناراحتم، حالم بده از اینکه نمیتونم کنارت باشم و خیلی دوست دارم که کنار تو باشم، دوست دارم این رابطه رو جدی شروع کنیم و ادامه بدیم ، شرمنده هستم از اینکه توی مدت اذیت شدی، ناراحت شدی، خیلی بهم داره توجه خاص میکنه و من خدارو شاکرم که دارم خودم رو بهتر میبینم و بیشتر میشناسم
    🔺این دوره جدایی تا تعالی برای من مثل شاه کلید تمام دوره های قبلی بود و تونستم دوره های قبلی رو بهتر بفهمم و به کار بگیرم ، الان خیلی حس خوبی دارم و خداروشاکرم به خاطر همچین عشقی که در زندگی من وجود داره چون عشق یک موهبته
    دستاورد شماره 410
    🔴سفر من با حال بد بعد از یک جدایی شروع شد، روی خودم کار کردم و در چالش چهار ماهه فردی با مشخصات دلخواهم به زندگیم اومد که شباهت بسیار زیادی بهم داریم

    🔺من بعد از جدایی از یک رابطه ای که فکر میکردم خیلی خوب هست و حالم بد بود با کانال آشنا شدم
    🔺دوره جذابیت درونی تهیه کردم و نشانه هایی دیدم و آدمهای قبلی زندگیم برگشتند و ازم فرصت خواستند و آرامش خوبی پیدا کردم
    🔺دوره عزت نفس تا اعتماد به نفس رو تهیه کردم، تونستم طلسم ها و فرافکنی هایی که از پدر و مادرم داشتم ببینم و پذیرش خودم خیلی بهم حس خوبی داد
    🔺دوره جزیره گنج رو تهیه کردم و فوق العاده تمریناتش برای من کاربردی بود ، آرامش بیشتری بهم داد، اوضاع مالی من خیلی بهتر شده و میبینم از در و دیوار برای من پول میریزه، آزمون سختی داشتم که تونستم به راحتی قبول بشم و تغییر مدار خودم رو دیدم
    🔺دوره از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، مهم ترین دستاوردم این بود که تونستم با درونم ارتباط برقرار کنم و این آرامش فوق العاده زیادی برای من به همراه داشت، حالا اگر مشکلی برای من پیش میاد یاد گرفتم چطور با خودم ارتباط برقرار کنم و بعدش انقدر حالم خوب میشه که قابل توصیف نیست و ارتباط گرفتن با درونم بهم کمک کرد که من بهترین مشاور خودم بشم و حالا مشکلاتم رو میتونم خودم حل کنم و این واقعا به من کمک کرده و واقعا خیلی از مشکلاتم رو حل کرده، با این دوره یادم گرفتم غرق در مشکلات و حال بد نباشم و خودم حال خودم رو عوض کنم
    🔺وارد چالش من جدید شدم و به وزن دلخواهم رسیدم
    🔺وارد چالش 4 ماهه شدم و 4 نفر با مشخصاتی که میخواستم به زندگیم اومدن و درسهایی خوبی بهم دادند و خیلی از مسائل و طلسم هام رو با اون ها پیدا کردم
    🔺نفر چهارم آقایی بودن که خیلی از نظر مداری به من نزدیک بودند طوریکه وقتی من صحبت میکردم میگفتند که من باورم نمیشه وقتی تو داری صحبت میکنی انگار من دارم صحبت میکنم، انگار تو در درون منی و این خیلی برای من جالب بود، اما من شرطی داشتم که ایشون نپذیرفتند و رابطه تموم شد
    🔺وارد چالش چهار ماهه دوم شدم، ویژگی های دلخواهم رو نوشتم دوباره تمرینات رو شروع کردم و این آقا برگشت و به من زنگ زد ، شرط من رو پذیرفت ، از من خواست رابطه مون رو ادامه بدیم و از خودش با من شروع به صحبت کرد
    🔺من الان یک زندگی دارم که فوق العاده آگاهانه ست، واقعا حالم با خودم خیلی خوبه، بهترین دوست خودم شدم و این برای خیلی ارزشمند هست
    دستاورد شماره 411
    🔴بعد از جدایی ۱۱ ساعت توی کما بودم؛ منی که با وجود زیبایی و موقعیت های خوبی که دارم تا سن 31 سالگی خواستگار نداشتم ولی یک هفته بعد از دوره جدایی من یک خواستگار داشتم

    🔺دوره جدایی تا تعالی برای من فوق العاده عالی و کاربردی بود، من همه دوره ها رو تهیه کرده بودم، بار ها و بار ها گوش کردم، تغییرات خوب زیادی در زندگی من انجام شد اما اصل تغییرات وقتی شروع شد که من دوره جدایی تا
     تعالی رو تهیه کردم. اولش نمیخواستم این دوره رو بگیرم چون فکر میکردم  مسئله جدایی من تموم شده ولی با این دوره تازه تونستم جداییم رو درک کنم
    🔺من با آقایی در ارتباط بودم که بهشون علاقه و وابستگی بسیار شدیدی داشتم، ایشون وضع مالی فوق العاده خوبی داشتند و این وضع مالی ایشون باعث شده بود من مدام در برابرش احساس ضعف کنم، ایشون رو بت کرده بودم و میپرستیدم، خودم رو خیلی پایین میدیدم با این که خانواده ی من همه پزشک بودند و تحصیلات عالیه داشتند ولی من بازم خودم رو کافی نمیدیدم و این رابطه بعد از سه سال با خیانت ایشون تموم شد
    🔺بعد از جدایی به من شوک عصبی شدیدی وارد شد که 11 ساعت به کما رفتم و بیهوشی کامل داشتم، بعد از مرخص شدن یک ماه با هیچکس صحبت نکردم، افسردگی شدید داشتم و دارو میخوردم ، قرص های افسردگی خیلی شدیدی میخوردم، از نظر مغزی دچار شوک عصبی شده بودم و مدام MRI میدادم و روی مغز من تاثیر گذاشته بود، مشکل قلبی پیدا کرده بودم و از هم پاشیده بودم و تا سه سال من با هیچکس وارد رابطه نشدم
    🔺بعد از جداییم من زندگیم کاملا بی کیفیت شده بود، زندگیم رو کدر میدیدم، هیچ چیزی خوشحالم نمیکردم، هیچ علاقه و میلی به کسی نداشتم
    🔺بعد از 3سال من با آقای دیگه وارد رابطه شدم که احساس میکردم واقعا عاشقش شدم و بهشون احساس عجیبی داشتم و ایشون خیلی شخصیت جذابی داشتند ولی چون من روی خودم کار نکرده بودم و مسائل درونی داشتم، رابطه ی ما بعد از 9 ماه از سمت ایشون به جدایی رسید و منو ترک کردند
    🔺این بار هم من حجم عظیمی از ناراحتی داشتم، دو هفته تب میکردم، قرص میخوردم، شغلم رو ول کرده بودم و هر کاری کردم که ایشون برگرده ولی برنگشت، من اصلا آدمی شدم که هیچوقت واقعا نخندید، از چیزی لذت نبرد، خوشحال نبود
    🔺با دوره های شما آشنا شدم خیلی اتفاقات برام افتاد تا اینکه رسیدم به دوره از جدایی تا تعالی، چون از دوره های قبلی نتیجه گرفته بودم این رو هم تهیه کردم، وقتی به فایل دوم رسیدم ساعت ها گریه میکردم و ریشه طرد شدگی هام رو توی کودکیم پیدا کردم و دیدم اتفاقات و تجربیات کودکیم چه تاثیراتی روی زندگی من گذاشته بود چون من اصلا حمابتی از سمت پدرم نداشتم

    🔺با دوره جدایی احساس کردم بار سنگینی از دوش من برداشته شد، داشتم میفهمیدم چرا من در روابطم این تجربیات رو داشتم و بعد  از چندسال تازه احساس امنیت میکنم، احساس میکنم زندگیم کیفیت داره، الان خوشحال هستم و حالم خیلی خوبه، هدفگذاری کردم برای آینده، انگار قفل اصلی زندگی من با این دوره باز شد و انقدر برای من این دوره موثر بود که یک سری پیشنهادات کاری جدید رو دارم بررسی میکنم و انگار بعد از 6 سال از خواب بیدار شدم و این برای من خیلی بزرگه و دوباره به حال خوبم برگشتم
    🔺بعد از کار کردن روی خودم با دوره جدایی تا تعالی، منی که با وجود زیبایی و موقعیت های خوبی که دارم تا سن 31 سالگی خواستگار نداشتم ولی یک هفته بعد از دوره جدایی من یک خواستگار داشتم که این آقا از من خواستند با هم ازدواج کنیم و از ایران بریم و این برای من خیلی جالب بود
    دستاورد شماره 412
    🔴جدایی ما حتمی بود،من کار کردن روی خودم رو شروع کردم،همون آدمی که با گریه فقط طلاق میخواست روز ولنتاین منو سوپرایز کرد و گفت که میخوام دوباره یه زندگی عاشقانه رو بسازم 

    🔺زندگی عاشقانه من بعد از هشت سال، در 
    حدود دو ماه پیش دستخوش تغییرات خیلی اساسی شد. همسرم ناگهانی گفتند که ما به درد هم نمیخوریم، اهدافمون با هم متفاوت هست و میخواستند از هم جدا بشیم.
    🔺من خیلی تقلا کردم، مشاوره های زیادی میرفتم، با همسرم صحبت میکردم ولی اون هیچ جوابی نمیداد و فقط با گریه میگفت ما باید از هم جدا شیم و به درد هم نمیخوریم. مشاوره های مختلف هم به ما میگفتند که دیگه شما برای طلاق اقدام کنید، من براتون مینویسم که شما کارتون از ارتباط مجدد گذشته تا روند جدایی تون سریع تر اتفاق بیوفته.
    🔺من و همسرم تصمیم گرفتیم دو ماه دور از هم باشیم و به هم زمان بدیم تا تصمیم نهایی رو بگیریم و من به شهر مادریم برگشته بودم.
    🔺خیلی از نظر روحی تحت فشار زیادی بودم و پر از غم بودم چون هیچوقت از همسرم انقدر دور نبودم و وابستگی زیادی به همسرم داشتم. خودم رو مدام سرزنش میکردم و میگفتم حتما مشکلی از من هست که دیگه من رو دوست نداره و من نتونستم زندگیم رو جمع کنم
    🔺از طریق دوستانم با پیج و کانال شما آشنا شدم، ویس های کانال خیلی برای من جالب بودند. به توصیه دوستم دوره جذابیت درونی رو تهیه کردم و شروع کردم روی اون کار کردن. این دوره برای من فوق العاده بود، خیلی از مشکلاتم رو دیدم  و با دیدنشون شروع کردم روی اونها کار کردم 
    🔺ارتباطم با خدا خیلی بهتر شد، امید به زندگیم بیشتر شد، خیلی از واقعیت ها رو دیدم، ریشه وابستگی شدید و زیادی که به همسرم داشتم پیدا کردم و دیدم بخاطر این وابستگی من مدام با سانسور کردن خودم، به آدمها باج میدادم
    🔺روی خودم کار کردم و شنیدم که گفتید بعد از هشت روز تغییرات اتفاق میوفته، من دقیقا سر هشت روز تغییرات رو در رفتار همسرم دیدم همسرم که باهام تماس نمیگرفت، سرد برخورد میکرد، ازم فاصله میگرفت یواش یواش باهام تماس گرفت، حال و احوالم رو پرسید
    🔺شهری که من بودم هشت ساعت از همسرم فاصله داشت و یک هفته بعد همسرم به صورت خیلی غافل گیر کننده، روز ولنتاین با یک دسته گل از در اومد تو و از من خواست که برگردیم و بیشتر به زندگی و مشکلاتمون صحبت کنیم و راه جدیدی رو برای زندگیمون پیش بگیریم و به من گفت منو خیلی دوست داره و میخواد بازم زندگی ای رو بسازیم مثل روز های اول ازدواجمون.
    🔺باورم نمیشد که اصلا بشه در دو هفته انقدر تغییر و تحول و اتفاقات عظیم بیوفته، اینا دستاورد های ظاهری من بودند، علاوه بر این ها من خدای خودم رو پیدا کردم
    🔺من بارها جذابیت درونی رو گوش دادم، توی دفترم یاد داشت کردم، از روی اونها خوندم و بار ها مرور کردم
    دستاورد شماره 413
    🔴 سه ماه پیش قصد جدایی داشتیم ولی امروز اونقدر تغییر کردیم که واقعا همدیگر و دوست داریم و داریم با آرامش زندگی میکنیم

    🔺من 15 ساله که ازدواج کردم و من همیشه خودم رو از همسرم بالاتر میدونستم و فکر میکردم بهترین و درست ترین کار هارو من انجام میدم و همسرم هست که همیشه اشتباه میکنه و به حدی رسید که همسرم شروع کرد به تخریب کردن من جلوی دیگران، همه جا من رو تخریب میکرد، ازم ایراد میگرفت، من رو مسخره میکرد و تمام تلاشش این بود که به من بگه هیچی نیستم، توی هیچ کاری نظر من رو نمیخواست ، انقدر این روند رو ادامه داد که من حسابی داغون شده بودم و کارم کشیده شده به رفتن پیش مشاور و درمانگر و حتی فالگیر و دعانویس
    🔺من به شدت ترس از دست دادن همسرم رو داشتم و جدایی برای من غیرقابل تحمل بود اما متاسفانه مشکلات خودم رو نمیدیدم، با زندگی سالم آشنا شدم و تازه فهمیدم که روش زندگی چی هست، اشتباهاتم رو دیدم
    🔺من عضو خیلی از کانال ها بودم و خیلی از دوره های مشاوران دیگه رو تهیه کرده بودم ولی انقدر کلمات و جملاتشون برای من سنگین بود که مغزم قدرت تحلیل نداشت و نمیتونستم ازشون استفاده کنم ولی این دوره ها برای من خیلی روان و قابل درک بود
    🔺با گوش دادن به دوره جذابیت درونی بارها گریه کردم چون تازه فهمیدم من ارزشمند و پر غرور و با اعتماد به نفس چقدر داغون شده بودم، با دوره عزت نفس شروع کردم به بازسازی درونی
    🔺منی که قبلا از استرس و سنگینی غمی که داشتم حتما باید قرص میخوردم تا خوابم ببره الان شب ها خیلی راحت میخوابم
    🔺با کند و کاو کردن در خودم فهمیدم چقدر ایراد در خودم هست و با اشتباهاتم همسرم رو خسته کردم و به جای کنار هم بودن، رو در روی هم قرار گرفته بودیم و همسرم رو از خودم دلزده کرده بودم و از من فاصله گرفته بود و اون رو آدم عصبانی و لجبازی کرده بودم
    🔺با این دوره ها چشم و گوشم باز شد و تونستم ببینم اطرافیان چطور تونسته بودن روی ذهن من تاثیر بگذارند و فکرم رو مسموم کنند که زندگیم رو به هم بزنم، به حدی رسیده بود که کارم به جدایی کشیده بودم و  مدام با خودم تکرار میکردم (من نمیتونم باهاش زندگی کنم) ولی الان به خودم اومدم و دارم زندگیم رو میسازم
    🔺تونستم آتش بس به زندگیم بدم و الان 3 ماهه که از روزی که من و همسرم تصمیم قطعی به جدایی گرفته بودیم میگذره و الان داریم با آرامش و محبت بیشتر در کنار هم زندگی میکنیم، همدیگه رو درک میکنیم، من به ترس هام غلبه کردم و افکار منفی خودم رو کنترل کردم و دیدم چقدر افکارم باعث میشد اتفاقات بد رو به زندگیم بیارم، همیشه فکر میکردم همسرم یک آدم نفرت انگیز و غیر قابل تحمل هست ولی الان خیلی دوستش دارم و متوجه شدم استرس ها و افکار منفی خودم بود که باعث شده بود همسرم به فکر جدایی بیوفته
    🔺الان همسرم هم علاقه اش رو به من بیشتر نشون میده و با من خیلی مهربون تر شده و من اینها رو از اموزه هام دارم ، من تونستم گمشده های وجودم رو پیدا کنم و هرروز دارم تلاش میکنم تا بتونم خلا های درونیم رو بیشتر پر کنم و به خدا بیشتر نزدیک شدم
    دستاورد شماره 414
    🔴با یک جدایی آشنا شدم، روی خودم کار کردم فردی که دوست داشتم به زندگیم اومد، شغل حقیقی خودم رو پیدا کردم، کک  و مک های صورتم خوب شد، تو چالش چهار ماهه بهم پیشنهاد ازدواج داد و میبینم که مدارم تغییر کرده

    🔺من زمانی با کانال آشنا شدم که یک جدایی رو تجربه کردم و حالم خیلی بد بود و من دختری بودی که توی تمام زندگیم همیشه پر از افکار منفی بودم، همه ی روابطم نصفه و نیمه بود و ترک میشدم یا خیانت میدیدم
    🔺دوره ها رو تهیه کردم و شروع به کار کردن روی خودم کردم. اولین و مهمترین دستاوردم آرامش و حال خوب من بود، من همیشه از تنها بودن با خودم فراری بودم و حالم بد بود اما بعد از کار کردن روی خودم از تنهاییم لذت بردم، ادمهایی که در مدار من نبودند از زندگیم خارج شدند  و  برخلاف قبل دیگه دوست داشتم تنها باشم تا بیشتر روی خودم کار کنم و حس خوبی داشتم
    🔺بعد از کار کردن روی خودم، همون کسی که میخواستم دوباره به زندگی من برگشت و ما وارد رابطه شدیم
    🔺من از کارم که در یک شرکت معتبر و معروف بود با اقتدار اومدم بیرون ، چون اون شغل مناسب من نبود و من فقط بخاطر ترس از بی پولی و بیکاری سر اون کار میرفتم، بار ها باهام تماس گرفتند که برگردم حتی با حقوق بالاتر ولی من با عزت نفسی که به دست اورده بودم نپذیرفتم، بعد از انجام دادن تمرینات دوره عزت نفس و اعتماد به نفس، کار و هدف اصلی خودم رو پیدا کردم و اقتدار به دست اوردم کار مستقل خودم رو شروع کنم و دیگه مثل سابق نمیترسیدم که نکنه نتونم و نشه و من دیدم واقعا این حرف درست بود که وقتی که ما در مسیر هدف و استعدادمون باشیم آدمهایی به زندگی ما میان کمکمون میکنند و برای من هم این شد
    🔺من روی سایه هام کار کردم و به چیز هایی دسترسی پیدا کردم که فکرش رو هم نمیکردم که این ها سایه و طلسم من باشند، از دستاوردها نکات زیادی یاد گرفتم
    🔺روز تولدم درسواره قانون استغنا رو به خودم هدیه دادم و به طرز خیلی جالب و باور نکردنی از کسی که دوستش داشتم کادویی رو گرفتم که یکسال بود میخواستم همون چیز رو به همون مدل برای خودم بخرم و نمیشد و اون بدون اینکه بدونه  برای من این رو خریده بود
    🔺من با تمرینات دوره عزت نفس تونستم خودم رو بپذیرم و به طرز باور نکردنی منی که از بچگی صورتم کک و مک داشت و فقط میشد با استفاده از کرم و لیزر کمرنگش کرد و از بین هم نمیرفت، الان کک و مک های صورت من بخش زیادیش کامل محو  شده و اطرافیانم ازم میپرسند تو چی میزنی به صورتت! دیدم واقعا  دوره روی من اثر گذاشته
    🔺من دیگه آدمی نیستم که به طرف مقابلم وابسته باشم و این اقتدار برای خودم هم بسیار جالب و عجیب بود که دیگه به طرفم نمیچسبم ، دوره ی از جدایی تا تعالی رو تهیه کردم، برای خودم چالشی گذاشتم که روی این دوره کار کنم و دیدم این دوره چقدر قشنگ بود و به من خیلی کمک کرد
    🔺الان همه چیز رو با اقتدار به خدا میسپرم ، من قبلا فکر میکردم خدا با من لجبازی میکنه و رابطه های من رو میگیره الان میفهمم من باید اون سیلی هارو میخوردم تا به جایی که الان هستم برسم و خودم رو تغییر بدم
    🔺چالش چهار ماهه واقعا برای من معجزه کرد و  من تمام چیز ها و حرف هایی که همیشه دوست داشتم از طرفم بشنوم رو شنیدم و همچنان میشنوم و  چون خودم دارم الان به خودم احترام میگذارم، حالا توی رابطه هم احترام رو از اون طرف میبینم و در نهایت هم اون آقا بهم پیشنهاد ازدواج داد و از من خواست که برای همیشه کنار هم بمونیم، چیزی که فکرش رو هم نمیکردم  به این دستاورد برسم ولی رسیدم
    🔺من الان میبینم که مدارم تغییر کرده، آدمهایی که قبلا توی زندگیم بودند همه به سمت من اومدند، اطرافیانم تغییر کردند و جملات و افکار مثبت اطراف من هستند و حالا میبینم که خدا خیلی زود جواب من رو میده برای مسائلم و واقعا بعد از دوره جزیره گنج به خدای خودم نزدیک شدم
    🔺من قبلا وقتی مشکل و استرسی داشتم قرص آرامبخش میخوردم ولی الان دیگه آروم هستم و انگار یک آدم دیگه ای شدم و خیلی حال خوبی دارم و دلم میخواد همه ی لحظات خوبی رو که تجربه میکنم همه تجربه کنند.
    پشتیبانی